گفتگوی تفصیلی پانا با رئیس کمیسیون عمران و حمل و نقل شورای شهر تهران
علیخانی: «محسن هاشمی» چهرهای مطرح برای ریاست جمهوری است
برخی با اهداف خاص قصد تخریب محسن هاشمی را دارند/ نامگذاری خیابانی به نام استادشجریان حتی یک مخالف هم نداشت در اجرا با موانعی مواجه شدیم
تهران (پانا) - رئیس کمیسیون عمران و حمل و نقل شورای شهر تهران معتقد است که محسن هاشمی چهرهای مطرح برای ریاست جمهوری است هر چند او ایراداتی به هاشمی دارد ولی محسن هاشمی را آدم پیچیدهای نمیداند و میگوید او صادق و شفاف موارد را مطرح میکند.
«در شورای پنجم از کلنگزنی پروژههای غیر اولویتدار خودداری شده است»، «هر جریانی که بر سر مسئولیت باشد پس از مدتی از لحاظ نفوذ افت میکند»، «بزرگان جریان اصلاحات معتقدند راهی جز صندوق رأی وجود ندارد»، «افراطیها مخالفان را دشمن میدانند و بیرحمانه قلع و قمع میکنند»، «در جریان اصلاحات برخی معتقدند که به آخر خط رسیده اند»، «آقای احمدینژاد در دوره شهرداری تهران به دنبال انجام کارهایی بود که به چشم بیاید»، «رسانه ملی هم تمایلی به انعکاس خدمات این دوره مدیریت شهری را ندارد»، «شورای پنجم به طور کلی قصد ورود به دعوا و سیاسی کاری را نداشته و ندارد»، «ما میتوانیم بگوییم که در انتخاب شهردار شانس نیاوردیم»، «افراد قویتری هم برای شهرداری وجود داشتند ولی محدودیتهایی که وجود داشت»، «شهردار کنونی مجبور به محافظه کاری است» اینها بخشی از حرفهای محمد علیخانی، رئیس کمیسیون عمران و حمل و نقل شورای شهر تهران است که با حضور در خبرگزاری پانا مطرح شده است ادامه گفتوگو را در ذیل میخوانید:
سه سال از عمر شورای پنجم شهر تهران گذشته است، شورایی که سطح انتظارات از آن بالا بود و بسیاری از افراد امید داشتند که این شورا میتواند تغییراتی را ایجاد کند اما در عمل ناامیدی در بین شهروندان ایجاد شد. این موضوع، تا چه حد در اختیار اعضای شورا بود و عوامل بیرونی در آن تا چه اندازه دخیل بودند؟
این سوال فقط به شورای شهر برنمیگردد. اکنون کل مجموعه اجرایی کشور با چنین سوالی مواجه است. بخش زیادی از جامعه ناامید شده و شاهد بودیم که در انتخابات اخیر مجلس، برای اولین بار بعد از انقلاب، مشارکت در انتخابات به شدت با کاهش جدی روبرو شد. حتی با اینکه نامزدهای اصلی جریان اصلاحطلب رد صلاحیت شدند، اما انتخابات از سوی این جریان تحریم نشد و حتی به مشارکت نیز دعوت کردند اما مردم مشارکت نکردند. بنابراین این ناامیدی به کل مجموعه کشور برمیگردد و دلایل مختلفی دارد. بخش زیادی از تقصیر به عملکرد شورای نگهبان و دولت برمیگردد، مقداری هم به شورا و محقق نشدن همه وعدهها برمیگردد. بخشی مهمی از مشکلات هم به تلاقی تحریمهای کمرشکن جدید با این دوره از شورا و دولت است. تحریمها همیشه وجود داشته اما به این سختی و همه جانبه نبوده است. اکنون کشور با محدودیتهای زیادی در بخشهای مختلف مواجه است و این موضوع خارج از حیطه اختیارات شورا است. محدودیت منابع مالی ناشی از شرایط بد اقتصادی کشور همه اجزاء کشور را تحت تاثیر قرار داده و اثر آن بر کل سیستم مشهود است. شورای شهر تهران یک تافته جدابافته نیست و با بحران اقتصادی که اکنون همه با آن مواجه هستند، فردا قابل پیشبینی نیست. به طوری که به عنوان مثال مدیریت شهری با یک شرکت مثل ایران خودرو دیزل قرارداد منعقد میکند و این قرارداد در چرخش امضا با تغییر نرخ ارز مواجه میشود. قرارداد اصلاحیه میخورد و با نرخ جدید به توافق میرسند اما بازهم چرخه قیمت تغییر میکند. بنابراین کشور در بحران اقتصادی است و شرایط لحظهای تغییر میکند.
تفاوت شورای پنجم با چهار شورای گذشته در چه بود؟
در این دوره از شورای شهر به طور کلی رویکردها تغییر کرده است، تحمیل هزینههای غیر ضروری و زاید بر شهر کاهش یافته است. از کلنگزنی پروژههای غیر اولویتدار خودداری شده است. تفاوتی که این دوره از شورا با شورای قبل دارد همین موضوع است که بسیار با برنامه وارد شد. سیاستگذاریها، تدوین و تصویب برنامه توسعه شهری، مشخص شدن اولویتهای کمیسیونهای تخصصی شورا در حیطه وظایف قانونی از جمله اقداماتی بود که شورای شهر پنجم به خوبی به آن ورود کرد. توسعه و تکمیل حمل و نقل همگانی با اولویت مترو و اتوبوسرانی و بحثهای محیط زیستی در صدر برنامههای اساسی این شوراست. البته با وجود یکدستی از نظر جریان سیاسی، تفاوت دیدگاه در برخی امور در این شورا وجود دارد که طبیعی است. یکی از مشکلاتی که اکنون با آن مواجه هستیم در بخش اجرا است. یعنی سیاستهایی که شورا طراحی کرده و مصوباتی که داشته است اگر اجرا نشود، طبیعی است که همه زحمات بر باد رفته است. تبلور سیاستها و برنامههای شورا در عملکرد شهردار است.
حاشیه سازیهای دیگری هم برای مصوبات شوا هم وجود دارد به طور مثال مصوبه نامگذاری معبری به نام استاد شجریان که مصوبه خود شورا بود اما به گونهای وانمود شد که شورا با اجرای آن مخالفت کرده است.
این نامگذاری حتی یک مخالف هم در شورا نداشت. اعضایی که در جلسه حضور داشتند همه رأی دادند و هیچ کسی با آن مخالف نبود و همه میخواستند که این اتفاق بیفتد چون اگر نمیخواستند، مخالفت میکردند اما در اجرا با محدودیت و موانعی مواجه شده است. آنطور که سخنگوی شورا هم اعلام کرد شهرداری تهران اگر مصوبه شورا را اجرا نمیکرد طبیعتا بین شورا و شهرداری اختلاف شکل میگرفت. ریاست شورا با اطلاع از این محدودیتها مکاتبهای انجام داد تا اشکالاتی که ممکن است بعدا ایجاد شود را مدیریت کند. این برای شورا تلخ است که مصوبهای داشته باشد اما در اجرا با مانع مواجه شود و امروز برخی با اهداف خاص آن نامه محرمانه را برای تخریب شورا یا آقای هاشمی منتشر کردند و فکر میکنم بیشتر برای تخریب آقای هاشمی بود، چون شاید آقای هاشمی چهرهای مطرح برای ریاست جمهوری است. هر چند که من ایراداتی به ایشان دارم اما آقای هاشمی آدم پیچیدهای نیست و صادق و شفاف موارد را مطرح میکند. این موضوع روشن است و همه جامعه و رسانهها موانع را میدانند و هم اتفاقاتی که در این زمینه صورت گرفته است. البته این مصوبه باید اجرا شود و به زودی هم اجرایی خواهد شد.
آیا موانعی که بر سر راه عملکرد شورای شهر ایجاد میشود باعث دلسردی مردم نمیشود؟
بله میشود. اتفاقا همین مسایل است که کم کم جمع میشود و ناامیدی ایجاد میکند و مردم را از اصلاح ناامید میکند. کارشکنیها در کل به نفع نظام نیست و معتقدم برای نظام و کشور آسیب است. به نظرم همین نامگذاریهایی که انجام میشود، بسیاری از آنها به نفع نظام و وحدت ملی است. برخی فکر می کنند با حذف دیگران میتوانند خود را ثابت کنند. چرا بزرگان ایران که هویتمان را تشکیل میدهند باید حذف یا کنار زده شوند؟ این امر جز اینکه دشمن و مخالف درست کند، هیچ سودی برای کشور ندارد. متاسفانه این واقعیت است که دیدگاهی در کشور وجود دارد که با حذف دیگران میخواهد خود را ثابت کنند و به خیال خود موفق شود اما این خیالی باطل است. اکنون اگر مشکلی به وجود بیاید، علاوه بر حکومت از دولت و جریانی که دولت را بر سر کار آورده همه آسیب میبینند، به طور کلی هر جریانی که بر سر مسئولیت باشد پس از مدتی از لحاظ نفوذ افت میکند مگر اینکه کارهای خارق العادهای در دوره مسولیت آنها شکل بگیرد و در مردم رضایت ایجاد شود اما با شرایط فعلی، این اتفاق نمیافتد و هر کسی مسئولیت داشته باشد و بهترین انسانها هم باشند بعد از مدتی خراب میشوند؛ یا باید بعد از چند ماه استعفا دهند یا بمانند و آبروی خود را زمین بگذارند و همواره مورد انتقاد قرار بگیرند. این اتفاق هم در این شرایط برای دولت مورد حمایت اصلاحطلبان و حتی خود اصلاحطلبان افتاده است. آنهایی که دلشان برای کشور میسوزد، تلاش میکنند که کشور بیش از این آسیب نبیند و بالاخره هزینههایی را هم باید بپردازند. اکنون در درون جریان اصلاحات اختلاف نظر وجود دارد. بزرگان جریان اصلاحات همچون آیت الله موسوی خویینیها و برخی بزرگان دیگر هنوز معتقدند راهی جز صندوق رأی وجود ندارد اما از درون اصلاحات خیلیها انتقاد میکنند و معتقدند که اصلاحطلبان این همه آسیب دیدند و در قدرت قرار گرفتند اما نتوانستند چیزی را تغییر دهند، حتی در یک نامگذاری کوچک با مانع مواجه میشوند. این نقدها و اختلاف نظرها اکنون وجود دارد.
درست است که تفاوت دیدگاه بین اصلاحطلبان برای حضور در انتخابات بعدی وجود دارد. به نظر میآید که جریان اصلاحات دو تهدید پیش رو دارد. یکی تخریبهای درونی است و یکی هم فعالیت رقبا. جدا از تصمیم حضور یافتن یا حضور نیافتن این جریان در انتخابات، بفرمایید که چگونه باید از بداخلاقیها عبور کرد؟
اثر تخریب داخلی بدتر از تخریب بیرونی است. دشمن یا مخالف بیرونی تکلیفش مشخص است. البته اصلاحات مخالفان را دشمن نمیداند ولی افراطیها مخالفان را دشمن میدانند و بیرحمانه قلع و قمع میکنند. بنابراین در جریان اصلاحات بخشی اعتقاد دارند تاکنون روشی که اصلاحطلبان برای اصلاح داشتهاند جواب نداده است. میشود گفت که به آخر خط رسیدهاند و میگویند روشی که تاکنون آمدیم اشتباه بوده است و کاری پیش نمیرود. در مقابل گروهی که موافق حضور هستند، میگویند اگر شما کنار بروید و حضور نداشته باشید، چه اتفاقی میافتد؟ آیا وضعیت بهتر میشود؟ بنابراین با این تحلیل مواجه میشویم که وضعیت نمیتواند بهتر شود. وضعیت جامعه تندتر میشود. نارضایتی مردم نیز بیشتر میشود. آنهایی که به دنبال این تفکر هستند که اصلاحطلبان حضور پیدا نکنند، میگویند بگذارید کار یکسره شود و اینها بیایند تا نارضایتی افزایش پیدا کند، مردم شورش کنند و کار به خشونت کشیده شود. در صورتی که نگرانی همین است و آنهایی که طرفدار مشارکت مردم هستند، نگران هستند که ما از روش مسالمت آمیز صندوق رأی خارج شویم و کار به خشونت و درگیری کشیده شود و این را به نفع کشور نمیدانند. این دو دیدگاه اکنون در طیف اصلاحات وجود دارد. این اختلاف نظرها اشکالی ندارد آن چیزی که فضا را از نقدهای عقلانی خارج میکند و مانع ادامه گفتوگوی سازنده میشود اتهامزنی و تخریب است که ناشی از تفکر انحصارطلبانه است و باید طرد شود.
از آنجا که شورای پنجم شهر تهران، طیف یکدستی است و شهردار تهران را هم این طیف انتخاب کردند، کمکاری بخش اجرا نیز پای شورای پنجم نوشته میشود. اگر شهردار از شورا فاصله داشت ممکن بود که کارنامه شورا از دیدگاه عمومی قابل قبولتر باشد؟ چون اکنون چیزی که مردم میبینند شهرداری و شورای کاملا یک دست است، این مساله چقدر به کارنامه شورا آسیب زده است؟
شورای قبل، شهرداری داشته است که طی ۱۲ سال شهر را مدیریت کرده است و ایراداتی که به دیگران میگیرند به آنها نمی گرفتند. خیلی کارها را انجام میدادند و اقدامات زیادی در شهر تهران در آن دوره اتفاق افتاده است. یک دوره طولانی بوده است که موانع چندانی هم نداشتند و اوضاع مالی هم خوب بوده است و تورم هم مثل الان نبوده است. حالا ۳ سال را با ۱۲ سال مقایسه میکنند. توقع دارند تمام کارهایی که در ۱۲ سال صورت گرفته در این ۳ سال هم اتفاق افتاده باشد. در صورتی که مقایسه ناعادلانهای است. یکی از امتیازات این دوره توجه به بحث انسان محوری در پروژهها و کارهای زیرساختی است که شاید خیلی به چشم نیاید اما هم الان ضرورت دارد و هم برای آینده مفید است. اولویت تکمیل و توسعه مترو، پروژههای مربوط به جمعآوری آبهای سطحی با حفر تونل در سطح شهر از کارهای زیرساختی است. دورهای که آقای احمدینژاد شهردار تهران شد، دوره کوتاهی بود، او به دنبال انجام کارهایی بود که به چشم بیاید. به طور مثال در آن دوره پروژه «مونوریل» را پایهگذاری کردند اما هیچ وقت به سرانجام نرسید. یا به عنوان مثال در آن دوره، دوربرگردانهایی برای بزرگراههای شهر تهران اجرا شد که منجر به رضایت نسبی مردم شد. این در حالی است که کسی میلیاردها تومان در زیر زمین خرج میکند اما مردم آن را احساس نمیکنند اما با ایجاد دوربرگردان، کار شهرداری به چشم آمد. بنابراین در آن دوره کارهایی ظاهری انجام میشد و زیرساختی نبود. در این دوره از مدیریت شهری کارهای زیربنایی زیادی انجام شده است. تونلهایی برای جمعآوری آبهای سطحی در تهران وجود داشته که داخل آن مسدود شده بود و اگر سیل رخ میداد حوادث وحشتناکی رخ میداد. این تونلها در این دوره از مدیریت شهری پایش و بازگشایی شد و علاوه بر آن در دو سال اخیر ۱۵ کیلومتر تونل جدیدی احداث شده است و سال آینده نیز ۸ کیلومتر دیگر احداث میشود، اما چون اینها زیر زمین است به چشم نمیآید. این کارها زیرساختی است و برای شهر باقی میماند. برای حفر تونلهایی که جدید احداث شد در سال اول شورا حدود ۶۰ میلیارد اعتبار تخصیص یافت. در سال دوم حدود ۹۰ میلیارد تومان و امسال حدود ۱۲۰ میلیارد تومان اعتبار گذاشته شد اما به چشم نمیآید ضمنا خدمات این دوره به درستی هم اطلاعرسانی نمیشود، رسانه ملی هم تمایلی به انعکاس خدمات این دوره مدیریت شهری را ندارد. نه صدا و سیما تبلیغ میکند و نه رسانههای دیگر. صدا و سیما کارهای مهم شهرداری تهران را پوشش نمیدهد و به جای اینکه با مدیران شهری مصاحبه کنند در برخی موارد با پیمانکار مصاحبه میکند. حال اگر شورای شهر از جریان مقابل بود و با همین شرایط فعالیت میکرد اقدامات را بزرگ جلوه میدادند و خیلی از پروژههایی که انجام میشد را تبلیغ میکردند اما در این دوره میگردند و موضوعاتی همچون خرید تبلت را دستاویز تخریب شورا قرار میدهند. فضای جامعه هم طوری است که امروز بر روی این مسایل حساس است. امروز فضای مجازی باعث شده است که کوچکترین موضوع فارغ از راست یا دروغ بودن به یک مساله بزرگ تبدیل شود و جامعه به آن حساسیت نشان دهد.
از ظرفیتهای اطلاعرسانی موجود هم به نظر میرسد به خوبی استفاده نمیشود.
شورای پنجم به طور کلی قصد ورود به دعوا و سیاسی کاری را نداشته و ندارد. از ابتدا هم این تصمیم وجود داشت که اعضا وارد دعوا و مسایل سیاسی نشوند. ولی تخلفاتی در گذشته صورت گرفته است که قابل کتمان نیست. به عنوان مثال واگذاریهایی صورت گرفته و پروندههای آن در دستگاه قضا در حال رسیدگی است اما هیچ کجا نامی از حقوق شهر و شهرداری وجود ندارد. مثلا اگر به برخی پروندهها رسیدگی شود و اموالی بازگردانده شود ممکن است به شهرداری داده نشود. من فکر میکنم مدعیان اموال هم کسانی دیگر باشند و به شهرداری ندهند. میتوان گفت بخشی از آن ضعف مدیریت شهری و محافظهکاری مدیریت شهری است. ما میتوانیم بگوییم که در انتخاب شهردار شانس نیاوردیم. شهردار اول که نهایتا مجبور به استعفا شد. شهردار دوم هم با تصویب قانون مربوط به بازنشستگی کنار رفت. این قانون، قانون خوبی نبود و فکر میکنم افرادی در جریان اصلاحات بودند که جرقه قانون را در مجلس زدند و هدفشان هم فقط شهردار تهران بود چون شاید شهردار تهران را به خودشان نزدیک نمیدیدند و این قانون باعث شد تا شهردار دوم هم به این شکل از خدمت خداحافظی کرد و در نهایت با محدودیتهایی که وجود داشت، خیلی از افراد توانمند از خدمت در شهرداری محروم شدند. افراد قویتری هم برای شهرداری وجود داشتند ولی محدودیتهایی که وجود داشت، نام آنها را کسی طرح نمیکرد چون میدانستیم که نمی گذارند شهردار شوند. در انتخاب اول آقای مرعشی جزو گزینههایی بود که مدیریت بسیار قوی داشت و در این شرایط اقتصادی میتوانست به داد شهر برسد منتهی با همان محدودیتها مواجه بود و انصراف داد. این محدودیتها در کار ما تاثیر داشته است و اکنون شهردار مجبور به محافظه کاری است. همانطور که گفتم تبلور کار شورا در اجرا است. اگر شهرداری موفق شود طبیعتا شورا موفق شده است و سرنوشت این دو به هم گره خورده است. آن زمان هم که آقای قالیباف کار میکرده، شورا هم منتفع میشده است یعنی از نظر تبلیغاتی و کاری به نفع شورا هم بوده است. بنابراین باید انصاف داشته باشیم و با انصاف قضاوت کنیم. هم ۱۲ سال را با ۳ سال مقایسه نکنیم و هم شرایط کشور در حال حاضر را در نظر بگیریم. شرایط اقتصادی آن موقع را با اکنون نمیتوان مقایسه کرد. اکنون در شرایط بحران قرار داریم، همچنین محدودیتهایی در انتخاب داریم که آنها نداشتند و میتوانستند هر چهره اصولگرایی را انتخاب کنند اما دست اصلاحطلبان برای انتخاب باز نیست و در اجرا با مشکل مواجه میشویم. در انتخابات ریاست جمهوری هم همین است و اصلاحات اگر بخواهد کاندیدا بدهد خیلی محدود میتواند افراد را معرفی کند آنهم باید کسانی باشند که از فیلتر شورای نگهبان رد شوند. بنابراین همه این موارد را باید کنار هم گذاشت و قضاوت کرد ضمن اینکه کارهای خوبی انجام شده است و بخش زیادی از بدهیهای گذشته و مشکلات گذشته حل شده است. شفافسازیهایی صورت گرفته است و هنوز هم ادامه دارد. بسیاری از پروژههای عمرانی نیمه تمام، تکمیل شده است و بخش زیادی از آن نیز تا پایان سال ۹۹ به بهرهبرداری خواهد رسید.
ارسال دیدگاه