سروش اکبرزاده*
FATF را باید واقعبینانه بررسی کرد
هر گونه بحث و اظهار نظری در مورد FATFدر ابتدا نیازمند این است که اولاً خود موضوع را بشناسیم و ثانیاً یک بار دیگر به خودمان برگردیم و ببینیم ما که هستیم که میخواهیم FATF را بپذیریم.
در سال ۵۷ انقلابی در ایران رخ داد و رژیمی انقلابی سر کار آمد. این انقلاب در بستر زمان فرایندی ۴۰ ساله را طی کرد و امروز «نظام جمهوری اسلامی» است. طبیعی است که اقتضائات انقلاب با ملزومات یک نظام متفاوت است. در دوره انقلاب شما شاید مجاز باشید به اینکه یک سفارتخانه را بگیرید اما وقتی انقلابتان به یک نظام تبدیل شد، شرایط فرق میکند. به عبارتی در دوره انقلابی بودن ممکن است کارهایی انجام شود که بر خلاف کنوانسیونها و معاهدههای بینالمللی باشد. همانطور که در دیگر انقلابهای دنیا از جمله انقلاب اکتبر روسیه و انقلاب کبیر فرانسه به همین صورت بود. انقلاب شرایط خودش را دارد و وقتی به یک نظام تبدیل شد، در واقع از کشوری حرف میزنیم که مورد پذیرش دیگر دُوَل دنیاست.
البته که حفظ ارزشهای انقلاب اسلامی یک ضرورت است و ما هم در تمام این ۴۰ سال در صدد حفظ این ارزشها بودهایم، اما این نباید مانع از پیشرفت امور از شرایط بدو انقلاب به سوی ملزومات یک نظام حقوقی و رسمی شود. ما باید ملاحظات امور واقعی و منطقی را در جهان به جا بیاوریم. در شرایط بدو انقلاب، امور بر پایه ایدهآلگرایی و آرمانگرایی پیش میرود اما وقتی در جایگاه نظام حقوقی تعریفشدهای به نام نظام جمهوری اسلامی به دنیا تعرفه شدیم، باید نگاهی هم به واقعیات داشته باشیم. ایدهآلها آرزوهای ما هستند که برای تحققشان تلاش میکنیم اما مبنای حرکت ما باید واقعیات باشند.
اما FATF چیست؟ چه مختصاتی دارد و دستاوردهایش برای ما کدامند؟ FATF عبارت از دو مبارزه است. دو کلیدواژه و دو وجهه بارز در FATF وجود دارد که یکی مبارزه با پولشویی و دیگری مبارزه با تروریسم است. آیا غیر از این است که ایران خودش قربانی تروریسم است؟ آیا غیر از این است که ما میگوییم مخالف پولشویی و خواستار مبارزه با آن هستیم؟ ادعاهای ما باید بر اساس واقعیات و منطق ساماندهی شود.
در مقطعی آقای ظریف با جان کری وارد مذاکره مستقیم شد. در آن مذاکره ما توانستیم امتیازهایی برای کشورمان بگیریم که از زیر بار تحریمهای بینالمللی و معاهدههای شورای امنیت سازمان ملل خارج شویم. بیشک منافع برجام برای ایران بیش از منافعی است که برای آنها دارد. به همین خاطر وقتی ترامپ آمد، خواست آمریکا را از این معاهده خارج کند و کرد. ما به عنوان یک نظام حقوقی تعریفشده -همانطور که آقای بهزاد نبوی هم اخیراً اشاره کردند- توانستیم اروپا را به نوعی برای اولین بار پس از جنگ جهانی روبروی آمریکا قرار بدهیم. این نتیجه مهمی بود که حاصل شد.
همانطور که ما توانستیم در برجام چانهزنی کنیم، واقعیات را بپذیریم و با منطق خودمان پیش برویم، در مورد FATF هم که محتوای اصلی آن، عبارت از مبارزه با پولشویی و مبارزه با توروریسم، مورد قبول نظام جمهوری اسلامی ایران هم است، میتوانیم دستاوردهای خوبی برای کشور و در راستای منافع ملی به دست بیاوریم. ما باید به این معاهده بپیوندیم.
دولت آقای روحانی نهایت تلاش خود را به عمل آورد و مجلس هم همکاری را از طریق فراکسیون امید برای تحقق این مهم انجام داد. وقتی بر لزوم واقعی دیدن مسائل تأکید میشود، معنای آن این است که دستاوردها و نکات منفی را با هم ببینیم. هیچ پدیدهای در دنیا وجود ندارد که فقط منافع داشته باشد. هر چیز که منافعی دارد، مضار و معایبی هم دارد. مسافرت ممکن است خطر داشته باشد اما آیا باید به این دلیل از خیر سفر کردن گذشت؟ البته که نمیشود. FATF هم باید واقعبینانه بررسی شود. عدهای فقط معایب را میبینند و عدهای تنها محاسن را. هر دو گروه با واقعیت فاصله دارند. باید راهی پیدا کنیم که ضمن پذیرش FATF معایب آن را به حداقل برسانیم و هزینه کمتری را متحمل شویم. در فضای واقعی اگر محاسن و معایب FATFرا با هم ببینیم، هم ضرورت الحاق آن آشکارتر خواهد شد و هم درخواهیم یافت که چه راههایی برای کاستن از معایب پذیرش FATF وجود دارد.
فعال سیاسی اصلاحطلب*
منبع: خبرآنلاین
ارسال دیدگاه