خروج «پزشکی» از رشتههای لوکس
تهران (پانا) - رئیسان قوای سهگانه در جلسه سهشنبه هفته گذشته (۲۳آذرماه)، کلیات طرح «افزایش دانشجویان و متخصصین حوزههای پزشکی» تصویب کردند؛ این تصمیم منطقی «شورای عالی انقلاب فرهنگی» که مبتنی بر مصالح عالی کشور است، مهر تائیدی بود بر مصوبه ۱۸ آبان «ستاد راهبری نقشه جامع علمی کشور».
به گزارش ایرنا، شورای عالی انقلاب فرهنگی مقرر کرده بود «حداقل به مدت ۵ سال، هر ساله ۳ هزار نفر» به ظرفیت رشتههای پزشکی افزوده شود تا ضمن نزدیک شدن کشور به استانداردهای پزشکی، بخش مهمی از کمبود پزشک متخصص بهویژه در مناطق محروم، برطرف شود.
به این ترتیب پس از چند هفته هجمه و لابی سنگین مخالفان، این شورا در جلسهای به ریاست رئیسجمهوری، نه تنها تسلیم فشارهای مخالف با مصالح مردم نشد، بلکه گامهای نخستین سامانورزی و عدالتبخشی به عرصه سلامت کشور را برداشت.
ایرناپلاس در یک بررسی اجمالی، ۱۹ آذرماه برخی انگیزههای مخالفت با افزایش ظرفیت پزشکی را بررسی و به آن پاسخ داد؛ اگر آن مطلب، بیشتر جنبه سلبی داشت و در جهت مخالفت با «انحصار» و «تعارض منافع» برخی نهادهای پزشکی بود، در این یادداشت به برخی دیگر از جنبههای ایجابی افزایش نهایی شمار پزشکان خواهیم پرداخت و به دنبال تصویب کلیات طرح، در نظر داریم پیامدهای مثبت اقتصادی، اجتماعی، روانی و بهداشتی این تصمیم را، مستند به دادههای معتبر، واکاوی کنیم؛ از پاسخ به «مغالطهای شگفت درباره کاهش کیفیت تربیت پزشک» و «مقایسه یک تجربه آزموده با رشتههای حقوق، مهندسی و روانشناسی» تا آغاز «خروج پر خیر و برکت رشته پزشکی از حالت لوکس و گران»، «جلوگیری از افسردگی هزارن دانشآموز و خانوادههای آنان»، «تعادل بازار خدمات بهداشتی و کاهش قیمت ویزیتها و خدمات»، «جلوگیری از خروج سالانه چند صدهزار ارز از کشور»، «شکست انحصار برخی نهادهای پزشکی»، «افزایش ضریب پزشک به جمعیت»، «برخورداری مناطق محروم از متخصصان سلامت»، «رشد شاخصهای بهداشتی کشور»، «کاهش رنج مردم از بیماری و بیمارداری» و ... .
پایانی بر یک حسرت
در نگاه نخست، شاید یکی از مهمترین پیامدهای مثبت و مغفول افزایش پذیرش رشته پزشکی، خروج گامبهگام و تدریجی یکی از آخرین رشتههای لوکس و گران دانشگاهی، از فهرست «دست نیافتنیها» باشد؛ بعد از تحولات دانشگاهی دو دهه اخیر و با افزایش ظرفبت رشتههایی مانند مهندسی، حقوق، روانشناسی و برخی رشتههای علوم پایه، اکنون میتوان امیدوار بود در میان مدت، رشته پرکاربرد و ارزشمند پزشکی از حالت منزلت تصنعی و زیانبار خود خارج شود و ضمن کاهش پیامدهای اقتصادی، روانی و جامعهشناختی آن، تعداد کمتری از جوانان مستعد کشور، تا پایان عمر در حسرت «پزشکشدن» باقی بمانند.
این رخداد با توجه به افزایش حداقل سالیانه ۳ هزار نفر، در یک بازه ۵ ساله، منجر به افزایش ورودی ۱۵ هزار نفر دانشآموز دیگر به دانشگاههای پزشکی خواهد شد و شمار کل دانشآموختگان سالانه پزشکی را بیش از ۴۰ درصد افزایش خواهد داد.
به دنبال این افزایش ظرفیت، حداقل ۱۵ هزار دانشآموز پشت کنکوری از استرس زیانبار قبولی در رشتههای پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی خارج و حداقل همین تعداد خانواده (با حدود ۶۰ هزار نفر جمعیت) از رنجها و مصیبتهای سرخوردگی، هزینه کلان برای کلاس کنکور برای سال بعد، تهیه کتابهای کمک درسی و یا تصمیم دشوار اعزام فرزند به خارج و کسب مدرک کمیاب «پزشکی» یا حسرت آن، بینیاز خواهند شد؛ به همین ترتیب از عقده شکست در کنکور پزشکی و ورود بیرمق به برخی رشتههای «غیرپزشکی و پیراپزشکی» درگروه علومپزشکی رها خواهند شد.
با این میزان پذیرش دانشجو، به استاندارد ۳۰۰ پزشک در هر ۱۰۰ هزار نفر جمعیت کشور نزدیک خواهیم شد؛ رقمی که اکنون بسیار پایینتر و حدود ۱۱۸ پزشک است و عمده آنها در تهران و شهرهای بزرگ مستقر شدهاند و بسیاری از مناطق حاشیهای و محروم، از حضور آنان محروم هستند.
با تصمیم اخیر شورای عالی انقلاب فرهنگی که بدون شک گامی درست برای «عدالت آموزشی و بهداشتی» است، سالیانه صدها دانشآموز مستعد و آرزومند تحصیل پزشکی، از کشور خارج نمیشوند و تپیامدهای سنگین اقتصادی و فرهنگی به بار نخواهد آمد.
یک جستوجوی ساده در بازار مکارهای که در فضای مجازی برای مهاجرت دانشآموزانِ خواهان تحصیل در رشته پزشکی، ایجاد شده، ما را به رقمهایی بین ۳ تا ۴۰ هزار دلار هزینه سالیانه برای یک سال تحصیل در غربت میرساند که با ضرب در تعداد متقاضیان، رقم هنگفت خروج ارز را آشکار خواهد کرد؛ آنهم تحصیل در برخی کشورهایی که از نظر رتبه علمی، هرگز در فاصله بالاتری از ایران نیستند.
به عنوان نمونه، دکتر بشیر خالقی نماینده سابق مجلس شورای اسلامی، با انتقاد از کمبود ظرفیت پزشکی در کشور، به آمار تکاندهنده ایرانیان شاغل به تحصیل در یک کشور اروپایی درجه دو (در سال ۱۳۹۸) اشاره کرده بود، که تامل برانگیز است.
او گفته بود: «تنها در اوکراین، یک هزار و ۶۰۰ دانشجوی ایرانی در حال تحصیل در رشتههای پزشکی و دندانپزشکی هستند؛ آمار دانشجویان ایرانی شاغل به تحصیل در هر یک از کشورهای مشابه دیگر نیز به همین میزان است».
آثار مثبت روانی، اجتماعی و علمی
از منظر روانشناسی و جامعهشناسی نیز با افزایش قبولی در رشته پزشکی، حجم زیادی از سرخوردگی مستعدترین جوانان کشور در مهمترین سالهای عمرشان کاسته میشود که به تنهایی از هر معیار مادی دیگری بالاتر است؛ توجه داشته باشیم که سالانه کمتر از نیمی از شرکتکنندگان در کنکور، متقاضیان رشتههای تجربی هستند و به طور قطع شمار شایستگانی که لیاقت نشستن بر کرسیهای کلاس پزشکی را دارند، بیش از رقم کنونی ۷۵۰۰ نفر است.
در دو سال اخیر نزدیک به یک میلیون و ۴۰۰ هزار نفر در ۵ گروه ریاضی، انسانی، تجربی، زبان و هنر شرکت کردهاند که سهم تجربیها نزدیک به ۶۰۰ هزار نفر بوده است. هیچ کارشناس منصفی نمیتواند ادعا کند که از میان داوطلبان کنکور در دو سال اخیر، تنها همین تعداد اندک ( حدود ۷ هزار نفر) ظرفیت ذهنی و استعدادی «پزشکشدن» را دارند.
پیامدهای قبول نشدن و تعبیر شدن آن به عنوان نوعی «شکست» در ذهن و ضمیر هزاران دانشآموز کنکوری که به دلیل محدودیت ظرفیت، نمیتوانند وارد رشته پزشکی شوند، تا مدتها باقی خواهد ماند و علاوه بر آثار روانی، از میزان سرمایه اجتماعی کشور خواهد کاست. اگر توجه کنیم همهساله، تعداد زیادی از مستعدترین دانشآموزانی که از ابتدا وارد رشته تجربی شدهاند و اکنون پشت سد محدودیت ظرفیت پزشکی ماندهاند، چه خسارتی به شاخص «دلبستگی سرزمینی» و «همبستگی عاطفی و اجتماعی» آنها وارد میکند، بهطور قطع پیشتر از این، به فکر افزایش ظرفیت میافتادیم.
با این روند و با عادیشدن «پزشکی»، بسیاری از سرمایههای علمی و نخبگی کشور طی فرآیندی میانمدت، از تحصیل در پزشکی، به سوی رشتههای به واقع تئوریک دانشگاهی خواهند رفت که نیاز اصلی و زیرساختی هر کشوری است؛ اتفاقی که سالهاست در کشورهای توسعهیافته افتاده و نخبگان آنها به جای تحصیل در مهندسی و پزشکی، به سمت رشتههای خاصی چون علوم پایه (فیزیک، شیمی، ریاضی، زیستشناسی)، علوم انسانی (حقوق، علوم سیاسی، مدیریت، روانشناسی) و یا فلسفه خواهند رفت؛ این همان راز پیشرفت کشورهای برتر دنیاست.
به هرحال تصمیم درست شورای عالی انقلاب فرهنگی، آثار متوالی مثبت و پُر خیر و برکت دیگری هم دارد که در نوشتار بعدی به آن خواهیم پرداخت.
ارسال دیدگاه