دیدارکارکنان دبیرستان شاهد صاحب الزمان کاشمربا خانواده شهدا
کاشمر(پانا) - اولین شهید مدافع حرم که عضو گروه تخریب سپاه بود در اخرین سفر خود گفته بود که آرزوی زیارت حرم حضرت زینب(س) را دارد.
![دیدارکارکنان دبیرستان شاهد صاحب الزمان کاشمربا خانواده شهدا](https://cdn.pana.ir/thumbnail/ZDkxNDQCO7mo/gjzVaZ-S_20YtK6_oleWnZi7LTjceVfkf-tEjQhhSgVYJkTSbMZ4IZicyAcgRMj-WWFHy9iIp1lNx8-qtxRZcN02dEbH-ZTHeBNXgLU_VogsAIKXaKdntA,,/ZDkxNDQCO7mo.jpg)
بهادری، همسر شهید مدافع حرم "علی زادهاکبر" در گفتوگو با خبرنگار پانا برای ما از سالهای همراهی خود با این شهید بزرگوار گفته و در معرفی همسر خود اینگونه بیان کرد: شهید زادهاکبر فردی با اخلاص و بیریا و حساس و دغدغهمند نسبت مسائل جامعه بود و توجه ویژهای به محرومان و نیازمندان داشت مهماننواز بود و همیشه به فعالیت فرهنگی تأکید کرده و آن را اولویت کاری خود قرار میداد.
وی ادامه داد: سال ۷۹ ازداوج کردیم و همین فعالیت فرهنگی ایشان عاملی برای معرفی وی به خانواده ما شده بود، چون شهید زادهاکبر از همان ابتدای جوانی به فعالیت فرهنگی در بنیاد شهید شهرستان کاشمر مشغول بود و پس از اینکه وارد سپاه شد نیز به فعالیت خود در عرصه فرهنگی و قرآنی ادامه داد که از جمله آنها میتوان همراهی ایشان با مؤسسه فرهنگی، قرآنی «ریحانه ولایت» نام برد.
بهادری اضافه کرد: شب خواستگاری مادرم به من گفت خواب دیدم کبوتری از خانه ما به پرواز در میآید و اینگونه برای من تعبیر خوابش را شهادت همسرم تعبیر کرد و گفت این مرد در راه رسیدن به خدا شهید خواهد شد و پس آن ماجرا بود که ما ازدواج کردیم و وارد زندگی مشترکی شدیم که حاصل آن دو فرزند پسر و دختر بود.
وی ادامه داد: شهید زاده اکبر در طول زندگی مشترکمان به علت شغلی که داشت عضو گروههای تخریب سپاه بود سفرهای زیادی میرفت و مأموریتهای زیادی انجام میداد او در اعزامش به سوریه برای بار اول نیز به مدت ۴۵ روز از خانه دور بود و ما با تماس تلفنی با او در ارتباط بودیم تا اینکه برگشت و خواست تا برای دومین و آخرین بار راهی صحنه نبرد با تکفیریها در سوریه شود.
بار آخر آرزوی زیارت حضرت زینب(س) را داشت
بهادری ادامه داد: مأموریت دور دوم اعزام به سوریه ده روزه بود و گویی حال و هوای او هم با دفعات قبل که به مأموریت میرفت متفاوت بود و میگفت دوست دارم این بار به زیارت حضرت زینب(س) رفته و به حرم این بزرگوار مشرف شوم و با حرفها و رفتار خود بهشت را برایم مجسم کرده و مرا آماده رخداد بزرگی میکرد.
همسر شهید زادهاکبر افزود: بار آخری که میخواست به مأموریت اعزام شود حال و هوای خانه متفاوت بود دخترم بسیار بیتابی میکرد اما شهید زاده اکبر فقط با یک نگاه از ما خداحافظی کرد و به سرعت از خانه خارج شد تا به هدف والای خود در این مسیر برسد چرا که درپی شهادت بود و این را حتی از دیگر شهدا برای خود طلب میکرد و این خواسته بزرگ را از سردار شهید عاصمی خواسته بود.
وی افزود: از بزرگترها شنیدهام در زمان کودکی شهید زادهاکبر به همراه چند تن از اعضای خانواده به دیدار امام خمینی(ره) در قم مشرف شد و در همان ابتدای دیدار با حضرت امام(ره) اشک او جاری شد و نسبت به رهبر کبیر انقلاب اسلامی عرض ارادت کردند و این علاقهمندی و پشتیبانی از ولایت او تا لحظه شهادت ادامه داشت و همیشه بر آن تأکید میکرد تا فرزندانش نیز در این مسیر حرکت کنند.
بهادری اضافه کرد: شهید زادهاکبر بسیار انسان علاقهمند به قرآن بود و حدود شش جزء از قرآن را حفظ کرده و بر قرائت زیارت پرفیض عاشورا مداومت داشت، بسیار شیفته اهلبیت(ع) بود و ارادت خاصی به حضرت رضا(ع) داشت، بار آخری که میخواست به سوریه اعزام شود ما را به زیارت حضرت ثامنالحجج(ع) برد و پس از شهادتش نیز پرچم بارگاه مطهر رضوی به ما اهدا شد که همه اینها از برکت و کرامت امام رئوف است.
همسر شهید زادهاکبر ادامه داد: قبل از اعزام آخرش توصیههایی را به پسرم داشت که بسیار در او مؤثر
بود و پسرم نیز مانند پدرش به کار فرهنگی و شهادت علاقه دارد و همیشه با خاطرات پدرش زندگی میکند و امیدواریم که با دعای پدرش بتواند در فعالیت و زندگی خود موفق بوده و به اهداف مهم خود برسد.
وی افزود: وقتی خبر شهادتش را به ما دادند تا قبل از رسیدن پیکرش بسیار بیتاب بودیم اما به محض رسیدن پیکرش انگار که یک آرامش قلبی اطمینان بخش برایمان هدیه آورد و اینگونه به ما صبر را بشارت داد و آن تشیع پیکرش و مراسم خاکسپاری با شکوه سبب شد تا ما به اهداف مقدس این شهید مصممتر شویم و از ایشان درس بگیریم.
یادآور میشود، شهید پاسدار مدافع حرم، علی زادهکبر از اعضای گردانهای تخریب فعال در سوریه بود که در تاریخ ۲۸ مرداد ۱۳۹۵ و پس از مجاهدتهای فراوان فرهنگی و نظامی شربت شهادت را نوشید و پیکر پاکش همجوار شهدای جنگ تحمیلی و انقلاب اسلامی شد و شهر خود کاشمر را بار دیگر با خون مطهر خود زنده به نام شهید کرد تا درخت انقلاب را با خون خود جانی تازه بخشد.
ارسال دیدگاه