حسین خسرویچاهک*
امروز بر خراسان جنوبی چه میگذرد؟
بیرجند (پانا) - پاییز سال ۱۳۸۵ بود و 2 سالی از تقسیم استان خراسان بزرگ و تاسیس خراسان جنوبی میگذشت که بنا به قانون، انتخابات مجلس خبرگان بهصورت استانی بود و سهم استان ما هم یک نماینده بود که بین 3 نامزد، نام سیدابراهیم رئیسی دیده میشد.
البته قبلترها نامش را شنیده و تصویرش را در تلویزیون دیده بودم. چون رئیس سازمان بازرسی کل کشور بود بهخصوص زمانی که در دوره اصلاحات در تابستان سال ۱۳۷۹ در قائله خرمآباد، مسئول بررسی این اتفاقات شده بود او را دیده بودم. سال ۱۳۸۵ دانشجوی تربیت معلم شهید باهنر بیرجند بودم، سر کلاسمان بحث شد که «باید به چه کسی رای داد؟» که استادمان گفت: بزرگانی از استان ما به پیش وی (رئیسی) رفتند تا بخواهند از خراسان جنوبی نامزد شود. در اثنای تبلیغات، شبی بین نامزدها در دانشگاه بیرجند در سالن ولایت، مناظره بود که با دوستانم به این مناظره رفتیم و او را برای اولین بار از نزدیک دیدم.
چهرهای نجیب، مطمئن و در سخنرانی با صلابت و رگبار کلمات، احاطه خود را بر سخن نشان میداد. انتخابات در ۲۴ آذر ۱۳۸۵ برگزار شد و او با کسب ۶۸ درصد آرا، نماینده مردم خراسان جنوبی در مجلس خبرگان رهبری شد. به مناسبت نماینده بودنش، سالی چند بار خصوصاً برای سخنرانی در مراسمی مثل روز قدس یا ۲۲ بهمن به خراسان جنوبی میآمد. در یکی از همین سخنرانیها یکی از نزدیکان نماینده وی در خراسان جنوبی به من گفت حاج آقا رئیسی، بخشی از حقوق ماهانه خود را به استان میفرستد تا خرج نیازمندان کنیم. چند سال گذشت و زمانی که به تولیت آستان قدس رضوی انتخاب شد، یادم هست بسیاری از مردم خراسان جنوبی خوشحال شدند حتی یادم هست در جریان انتخابات سال ۱۳۹۶ که او نامزد شده بود، یکی از پایگاههای خبری محلی با یکی از نزدیکانش مصاحبهای کرد و او مدعی شده بود پس از انتخاب او به سمت تولیت آستان قدس رضوی، بسیاری از مردم به دفتر رهبری نامه نوشتند و از بابت این انتخاب و انتصاب تشکر کردند اما چه میشود کرد از دست بیاخلاقی بعضیها که این خبر را با هزار فشار و... به زیر کشیدند!
روزی در دفتر کارم بودم. خبرنگاران برای پوشش دیدار حاج آقای رئیسی با آیتالله عبادی به دفتر وی رفته بودند اما دوربین را با خود نبرده بودند. دوربین را برداشتم و به دفتر حاج آقای عبادی رفتم و وارد سالن دیدار شدم. تا به حال از این فاصله او را ندیده بودم؛ رئیسی، قدی بلند و شانهای کشیده داشت، محاسنش بیشتر سفید شده بود اما آنچه برای من جذبه ایجاد کرد، چهره نورانیاش بود. خدا را گواه میگیرم قصد قدّیسسازی ندارم، شنیده بودم که هر کس نماز شب بخواند، صورتش نورانی میشود. ۱۳ ساله که بودم مرحوم آیتالله ریشهری را از فاصله بسیار نزدیک در حرم امام رضا(ع) دیده بودم، چهره بسیار نورانی داشت و با دیدن صورت نورانی، بیگانه نبودم.
سال ۱۳۹۴ بار دیگر در خراسان جنوبی نامزد انتخابات خبرگان دور پنجم شد و با کسب ۸۰ درصد آرا بار دیگر نماینده مردم استان در مجلس خبرگان شد. سال ۱۳۹۶ نامزد انتخابات ریاست جمهوری شده بود و خراسان جنوبی، اولین مقصد سفر تبلیغاتیاش بود. وقتی به بیرجند رسید، اولین جایی که رفت مزار شهدا بود، مردم میآمدند و او را در آغوش میکشیدند و با او دیدهبوسی میکردند. برایم جالب بود که چرا به اصطلاح، پروتکلهای حفاظتی رعایت نمیشود! اما حقیقتاً او برای خود هیچ حائلی با مردم قرار نداده بود. نتایج که اعلام شد، جالب بود. درست است که پیروز نشده بود اما خراسان جنوبی که بیشترین مشارکت در انتخابات را از خود نشان داده بود، بیشترین رای را هم به رئیسی داده بود که این حکایت از ارادت قلبی مردم استان به او بود.
سال ۱۴۰۰ پس از انتخاب به عنوان رئیس جمهور، خراسان جنوبی باز هم اولین استانی بود که به آن سفر کرد. در سالن شهرداری بیرجند برای ما صحبت کرد و به دلیل شرایط کرونایی حاکم بر کشور، دیدار بهصورت محدود بود. پس از آن که سخنرانیاش تمام شد، حضار برای آن که مشکلات خود را بیان کنند به نزدیک جایگاه رفتند. تیم حفاظت او بسیار تحت استرس بود و انصافاً رئیسی عین خیالش هم نبود و از ته دل، حرف مردم را گوش میداد. نکته دیگر این بود که در این جلسه، دکتر افضلی (نماینده سابق مردم نهبندان سربییشه) از وی خواست تا ستادی برای احیای قنوات کشور تشکیل شود و رئیسی فی المجلس دستورش را به رئیس دفترش داد. عدهای فکر کردند نمایشی است اما همین ستاد باعث احیای بسیاری از قنوات خصوصاً در استان ما شد.
آذر ۱۴۰۱ رئیسی دوباره به بیرجند آمد. حرف عجیبی در فرودگاه زد و گفت: «به مردم خراسان جنوبی عُلقه خاصی دارم.» مردم خراسان جنوبی هم کاری کردند کارستان؛ آن زمان که کشور درگیر آشوبهای مدعیان «زن زندگی آزادی» بود، استقبال شکوهمندی از این مرد کردند که باعث تحیّر مجامع داخلی و خارجی شد، آب سردی بود بر آتش معرکهای که مدعی بود بین مسئولین و مردم، فاصلهای عمیق ایجاد شده است. چرا که مردم استان هم علقه خاصی به او داشتند.
در همان سفر با جمعی از نخبگان استان در سالن نمازخانه استانداری با او دیداری صمیمی داشتیم. من هم وقت گرفتم و صحبت کردم ابتدا از او خواستم که سال آینده (یعنی۱۴۰۲) از بیرجند، نامزد مجلس خبرگان شود. پیش خود گفته بودم: چون رئیسی، رئیس جمهور است، سخت است برای تبلیغات یا سرکشی به حوزه انتخابیه به خراسان جنوبی بیاید اما در عمل نشان داد واقعاً به مردم خراسان جنوبی علقه خاصی دارد و دور بعد با آنکه شرایط رای آوردنش در تهران هم فراهم بود، باز هم از خراسان جنوبی نامزد شد. نکته دیگر در خصوص جاده بیرجند - قائن بود. تا گفتم من فرزندم را در همین جاده از دست دادم، متأثر شد و در گوش استاندار سوالی مطرح کرد و استاندار شروع به توضیح دادن به او کرد.
همچنین گفتم یکی از نامزدهای انتخاباتی، یک تخم لقی کاشت و نه فقط به شما بلکه به همه روحانیت توهین کرد و شما را بیسواد و ۶کلاسه خواند. چرا به نمایندگی از جامعه روحانیت علیه وی اقامه دعوا نکردید؟ سکوت کرد و هیچ چیز نگفت. منش او مرا یاد استاد شهیدش شهید بهشتی انداخت که وقتی از او خواستند به تهمتها و طعنهها پاسخ گوید، فقط گفت: «ان الله یدافع عن الذین آمنوا»
در انتهای سخنم، گلایه کردم که چرا از جوانها خیلی در دولتش استفاده نمیکند؟ چاشنی سخنم یک رباعی طنز بود و وقتی رباعی که خود سروده بودم را خواندم شروع کرد به خندیدن؛ هنوز چهره خندان او پس از خواندن شعرم در خاطرم است. آخر جلسه موقع صرف شام رسید، توقع داشتم از سالن برود و جای دیگری شام بخورد اما کنار حضار و سر سفره همه ما نشست و با ما شام خورد. اصلاً برای خود شأن متفاوت از دیگران قائل نبود.
بعدها برای پیادهروی جاماندگان اربعین سال ۱۴۰۲ هم به بیرجند آمد. همچنین در اثنای تبلیغات برای انتخابات مجلس خبرگان به بیرجند آمد و این آخرین سفر او به خراسان جنوبی بود البته با هواپیمای عادی مثل همه مسافران نه هواپیمای اختصاصی؛ حتی در شبکههای ملی و استانی هم چون تبلیغات نامزدهای خبرگان ممنوع بود، خبر آمدنش منتشر نشد و ساده آمد و ساده رفت.
انتخابات دوره ششم مجلس خبرگان برگزار و این بار با کسب ۸۲ درصد آرا نماینده خراسان جنوبی در مجلس خبرگان شد اما امان از خبر شهادتش؛ شهادت رئیسی برایمان بسیار دردناک بود. چرا که هیچگاه فکر نمیکردیم او را چنین از دست بدهیم. نمیدانم امروز بر کارگران معدن ذغال سنگ کریت طبس چه میگذرد. (وقتی رئیسی برای بازدید به آنجا رفت، دستور داد خوابگاه کارگران را بهسازی و ساماندهی کنند.)
نمیدانم امروز بر اهالی لانوی سربیشه چه میگذرد. چرا که هیچگاه ندیده و شاید نخواهند دید که رئیس جمهوری در نقطه صفر مرزی آن هم منطقه محروم، حضور پیدا کرد تا پای درد دل آنها بنشیند.
نمیدانم امروز بر اهالی منطقه موسی بن جعفر(ع) بیرجند چه میگذرد. آیا دوباره رئیس جمهوری پیدا خواهد شد که به این محله کمبرخوردار برود و پای درد دل آنها بنشیند؟
نمیدانم امروز بر کارگران کویر تایر و فولاد صنعت قاینات چه میگذرد؟ آیا دوباره هم رئیس جمهوری پیدا خواهد شد که از نزدیک به آنها خدا قوت بگوید و افتخار کند که با آنها عکس یادگاری میگیرد؟
علاقه رئیسی و مردم استان، دوطرفه بود و مردم استان یک تکیهگاه بزرگ و یک خدمتگزار خدوم را از دست دادند به نظرم داغ درگذشت رئیسی برای خراسان جنوبی، داغی مضاعف است.
انتهای سخنم از خدا میخواهم که نه فقط به والده ماجده او و به همسر فاضله او و به دختران او که اکنون یتیم شدهاند بلکه به همه مردم ایران و خصوصاً خراسان و بالاخص خراسان جنوبی صبر عطا کند. امیدوارم انشاءالله با بدرقه رئیسی، راه رئیسی و با مردم بودن و در کنار مردم بودن و پای درد دل مردم نشستن و خدمت به مردم در روز و شب را افتخار خود دانستن پایان نیابد!
* کارشناس رسانه
ارسال دیدگاه