رضا نوغابی*

پیروزی نتیجه توسل و توکل و تدبر

ما مردمانی هستیم که به عشق و ایمان نام برداریم. حضرت خداوندگار ما را به این قوت‌های پایدار غنی‌سازی فرموده است. لذا در نگاهِ ما، عشق ستودنی است.

کد مطلب: ۱۳۷۵۳۷۱
لینک کوتاه کپی شد
پیروزی نتیجه توسل و توکل و تدبر

از مردانی که چهره شان به تصمیم و اقتدار مصمم می شود، ستودنی تر. متر و معیار خود را دارند. همه چیز را دقیق محاسبه می کنند. محاسبات شان، حساب و کتابِ دشمن را هم در هم می ریزد اما پشت آن صلابتِ دشمن شکن، توسلی است دریایی و توکلی است که سلسله جبال عالم را درس آموز می شود. یک نمونه اش می شود امیر سرلشکر ارتش جمهوری اسلامی، حسنِ آبشناسان که به "شیرِ صحرا" معروف بود.

او غرور صدام را در دشت عباس شکست و او را به نبرد رو در رو دعوت کرد. در جواب نامه حسن، صدام، ژنرال قادر عبدالحمید را با گروه ویژه اش به دشت عباس فرستاد تا عبدالحمید به حسن یک جنگ تخصصی را نشان بدهد. اما سرباز قهرمان ایران، بعد از یک درگیری طولانی، لشکرش را شکست داد و خودش را اسیر کرد.

او یک نابغه نظامی بود اما دلش اهل توسل بود. ارادت عجیبی به حضرت امام رضا(ع) داشت. قبل از هر کار مهمی که می خواست به انجام برساند، می گفت: «باید بروم از آقا اجازه بگیرم.» و بعد به همراه خانواده اش عازم مشهد می شد. نمی دانم در مشهد بین او و امام رضا (ع) چه می گذشت که می نشست در گوشه ای از حرم راز و نیاز می کرد. بی سر و صدا سر در گریبان خود فرو می برد و مدت ها همان طور می نشست.

زمانی هم که فرماندهی لشگر نوهد به او پیشنهاد شد، گفت: «تا اجازه نگیرم، چیزی نمی گویم.» و راهی شد... این فقط او نبود که ارادتی چنین به آستان ملائک پاسبان داشت. دیگر امیر دلاور ارتش ایران، سرلشکر شهید مسعود نیاکی منفرد هم حالی چنین خجسته و ارادتی تمام داشت.

او در مرخصی های جنگ قبل از آنکه به شهر و کاشانه اش برود اول به مشهد می آمد. زیارت را با حال خاص "اقامه" می کرد. حرف هایش را به آقا می گفت و بعد می‌رفت. قصه سیب های باغ امام رضا(ع) که به لشکرش رسید حکایتی است خواندنی. او در جبهه، سیب هایی دید، بو کشید، عطر مسحور کننده اش را که استشمام کرد پرسید: از کجاست؟ گفتند: باغ امام رضا(ع). در سفر به مشهد، بدون این که از ماجرا با احدی سخن بگوید، مثل همیشه به حرم رفت. حرف هایش را زیارت‌نامه خواند و برگشت. همان اول کامیون های سیب را جلوی لشکر خود دید.

حکایت سپهبد شهید صیاد شیرازی که چیز دیگری است. در هر عملیات، یگانی از لشکر خراسان برمی داشت به تیمن نام امام رضا(ع) انگار کلید پیروزی می دانست رزمندگان لشکری که آفتاب نشین حرم آقا بودند.

باری، حکایت‌ها داشتند امیران ارتش با امام رضا(ع). ناگفته‌ها، شنیده و نانوشته ها خوانده می شد. پیروزی هم نتیجه آن توسل و توکل بود که به طراحی های نظامی جانی مضاعف می بخشید. امروز هم قصه همان است و قاعده نیز هم. اگر مدیران و مسئولان امروز با همان نگاه، کار را آغاز کنند قطعا با موفقیت پی گرفته و با پیروزی به نتیجه خواهد رسید. چنین کنیم تا چنان سرفراز شویم. ان شاا...

کارشناس رسانه*

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار