گزارش یک انتصاب /

اتوبوس وزنه برداری در جاده خاکی

خبرگزاری پانا: وزنه بردرای ایران هر چند دو طلا و نقره در مسابقات جهانی گرفت اما باید گفت اثری از پیشرفت در این رشته دیده نمی شود.

کد مطلب: ۲۸۲۵۵۳
لینک کوتاه کپی شد

به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری پانا، مسابقات وزنه برداری قهرمانی جهان با 2 طلا و نقره برای ایران به پایان رسید؛ نتیجه ای که شاید برای مسئول های فدراسیون وزنه برداری و حسین رضا زاده چندان بد نباشد اما از دست رفتن دوباره عنوان قویترین مرد جهان و کسب مدال نقره توسط فردی که می تواند امید اول برای رکورد شکنی دسته سنگین وزن داشته باشد در کنار گلایه های بهداد سلیمی می تواند زنگ خطری باشد که شاید این ورزش در ایران نیاز به تغییر راه دارد.

از سکون تا اوج گیری دوباره

بعد از نقره محمد نصیری در مسابقات قهرمانی جهان سال 1977 چندان به مدال گرفتن در این رشته دل خوش نبودیم و به نوعی رفتن روی سکو برای ما تبدیل به آرزو شده بود تا اینکه ثمره مدیریت علی مرادی در فدراسیون سال 1378 خودش را نشان داد و بازی های 1999 آتن تبدیل به جرقه ای برای آغاز دوباره وزنه برداری ایران در جهان شد؛ طلا شاهین نصیری نیا و برنز حسین رضا زاده از مسابقات یونان اتفاق خوبی بود که به یُمن مدیریت علی مرادی طلسم مدال نگرفتن ایران پس از 22 سال شکسته شد. از آن روز به بعد درخشش وزنه بردارهای ایران ادامه پیدا کرد و ما تا مسابقات 2003 روند یک طلا و یک برنز را حفظ کردیم.

سال 1385 وقتی علی مرادی از فدراسیون وزنه برداری کوچ کرد و جای خود را به بهرام افشارزاده داد چهار سال خبری از مدال نبود و به نوعی وزنه برداری ایران روی شیب قرار گرفت. سال 88 یکی از تلخ ترین اتفاقات وزنه برداری ایران با شیوع ویروس دوپینگ در دوران مربیگری حسین رضا زاده رقم خورد و حسین رضا زاده که در جریان انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم به طور مستقیم و کاملا فعال از محمود احمدی نژاد حمایت کرده بود 25 آذر 88 از سوی کمیته فنی فدراسیون وزنه برداری برای همیشه از مربیگری هم محروم شد هم نشد! به این ترتیب که صبح خبر محرومیت او منتشر شد اما ظهر این محرومیت تکذیب شد.

ماجرای دوپینگ که تا به امروز هم در وزنه برداری ادامه دارد هنوز هم به طور کامل برای اهالی ورزش روشن نشده است، هر چند سعید علی حسینی که گفته می شد امید زیادی به شکستن رکورد حسین رضا زاده دارد و در مدت 2 ساله حضورش 5 مدال طلا برای ایران گرفت پس از محرومیتش پای رضا زاده را به میان کشید. او از اتفاق سال 85، اعلام مصدومیت و مثبت اعلام شدن جواب آزمایش دوپینگ با مقصر خواندن حسین رضا زاده سخن راند و گفت رضا زاده نیز آن زمان عضو تیم ملی بوده و تنها فردی است که آزمایش دوپینگ نداده و مربی تیم را برای نمونه گیری فرستاده است.

درست چند روز بعد از فاجعه دوپینگ رضا زاده و محرومیت او، این وزنه بردار از سوی علی سعید لو در انتخابی عجیب به عنوان سرپرست فدراسیون وزنه برداری منصوب شد تا یکی دیگر از انتصاب های عجیب در ورزش ایران و دولت نهم و دهم رقم خورد. در همان مقطع بهرام افشار زاده او را بهترین گزینه دانست و خود رضا زاده نیز با استقبال از انتقادها حساب معاندین را با منتقدین جدا کرد.

و رضا زاده یک شبه رئیس شد

به هر ترتیب قوی ترین مرد جهان در 31 سالگی و بدون عبور از پله های مدیریت یک شبه بر راس وزنه برداری ایران نشست تا ورزشی که آرام آرام به سمت پیشرفت می رفت را هدایت کند. حضور او در فدراسیون مصادف با دومین دوره ناکامی وزنه برداری ایران در مسابقات جهانی بود اما ظهور بهداد سلیمی که ثمره دوران مدیریت افشارزاده بود در سال 1389 باز هم عنوان قویترین مرد جهان را به ایران برگرداند اتفاقی که در سال 2011 با سه مدال اوج گرفت و تبدیل به افتخاری برای رضا زاده شد فارغ از اینکه بذر این موفقیت در جای دیگر کاشته شده است. نکته جالب توجه در این میان تمجید از خود توسط رضا زاده بود، در سال 1389 یکی از سایت های پر بازدید مطلبی را منتشر کرد که بر آن اساس حسین رضا زاده نامه ای که برای خودش درخواست پاداش داده شده بود را امضا کرد.

اما درگیری لفظی بهداد سلیمی با کوروش باقری آغاز عصر جدیدی از مدیریت به سبک حسین رضا زاده بود، ملی پوشان عدم حضور باقری در کادر فنی را می خواستند اما رضا زاده در اقدامی عجیب قید مدال آوران جهانی را زد و دوست خود را در راس کادر فنی نگه داشت تا تیمی ناقص راهی مسابقات جهانی 2013 شود. اتفاقی که افت شدید وزنه برداری را سبب شد و از این مسابقات تنها یک مدال نقره به ایران رسید.

از دست رفتن عنوان قوی ترین مرد جهان برای سلیمی که خیز خوبی در جهت رکورد شکنی برداشته بود بسیار تلخ بود تا جایی که او در یک برنامه تلویزیونی از اجحاف در حق حسینی سخن گفت و این نکته را تاکید کرد که عده ای قصد دارند آنها را هم به مسیر حسینی بفرستند. او در حالی که اشک می ریخت گفت: " در شرایطی حاضریم به تیم ملی برگردیم که فدراسیون وزنه برداری و آقای رضازاده باید به ما تضمین بدهند که اگر به اردو برگشتیم از نظر دوپینگ و حق و حقوق مان مشکلی پیش نیاید. تعهدی که تا به حال آقای رضازاده زیر بارش نرفته است. "

هر چند حسین رضا زاده به هر ترتیب با سلیمی آشتی کرد تا او به تیم ملی برگردد اما نقره گرفتن امید اول مدال ایران در مسابقات جهانی و گلایه های او از تصمیمات فدراسیون حسین رضا زاده پرونده جدیدی است. سلیمی که پس از نایب قهرمانی از سکوی دوم ناراضی بود یک سال دور ماندنش در پی تصمیم محیر العقول رضا زاده و فشار بیش از حد بدنی در ماه های اخیر را عامل این موضوع دانست.

فارغ از اینکه چرا بهداد سلیمی نتوانست طلا بگیرد و اینکه او چقدر حق دارد باید گفت که آنچه حسین رضا زاده در سنگین وزن از آن برداشت کرده حاصل بذری است که علی مرادی کاشت اما عملا در 5 سالی که او ریاست را بر عهده دارد پیشرفتی در وزنه برداری ایران دیده نمی شود. مشکل وزنه برداری ایران افت شدید در سبک وزن ها و عدم پیشرفت در این بخش است که همچنان بر جای مانده است.

شاید بهانه برای اوضاع این روزها سرمایه گذاری روی جوان ها باشد اما باید گفت از جوان هایی که در سال 2008 برنز جهان را گرفتند تنها بهداد سلیمی و نصیر شلال در بزرگسالان موفق بوده اند و یا تیمی که در سال 2011 قهرمان جهان شد امروز و در حالی که 3 سال از آن می گذرد و به طور طبیعی باید در مسابقات جهانی این افراد روی سکو می رفتند و مدال می گرفتند تنها بهادر مولایی و کیانوش رستمی را از بین 6 وزنه بردار جوانان می بیند.

راهی که اشتباهی شد

به نظر می رسد وزنه برداری راه را اشتباه می رود، راهی که با رانده شدن ستاره ها از تیم ملی خودش را به طور کامل نشان داد و اکنون با دومین سال از دست رفتن عنوان قوی ترین مرد جهان زنگ خطری جدی را برای این ورزش به صدا در آورده است. اگر در سالهای ابتدایی منتظر برداشت ثمره مدیریت رضا زاده بودیم امروز 5 سال از آغاز دوران ریاست وی بر وزنه برداری می گذرد و عملا باز هم حرکت به جلویی را مشاهده نمی کنیم. شاید وقت آن رسیده است که مجمع فدراسیون و وزارت ورزش تغییری اساسی برای بازسازی وزنه برداری انجام دهند، تغییری که در زمان مرادی به خوبی در حال وقوع بود. مدیریت فنون خودش را دارد و شاید معجزه باشد فردی در ورزش بدون طی کردن پله های مدیریت بتواند در سطح کلان کار کند.

اتوبوس وزنه برداری ایران پس از خداحافظی علی مرادی به سینه کش جاده رفت و با آمدن حسین رضا زاده برای رسیدن به مسیر وارد جاده های خاکی شد که برای عبور از آن نیاز به ابداع و تصمیمات محیر العقول است. روشی که ثابت شده جواب نمی دهد و آقای رئیس هم قصد ندارد اتوبوس را به جاده هموار قبلی برگرداند و تنها تلاش می کند مسیر جاده اصلی را به سمت خود منحرف کند. تصمیمات و برنامه های او بعد از 5 سال جواب نداده است و شاید باید برای این رشته تعریف جدیدی از راه برای ادامه مسیر داشت.

فرهاد فخرآبادی

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار