ضرورت طراحی الگوی مفهومی کاردانش
تهران (پانا) - به گفته رئیس گروه کشاورزی و مسئول تدوین الگوی مفهومی تربیت در شاخه کاردانش دفتر برنامهریزی و تألیف کتابهای درسی فنی و حرفهای و کاردانش در حال طراحی سند الگوی مفهومی تربیت در شاخه کاردانش است.
به گزارش روابط عمومی و امور بینالملل سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی، عابدین آریانپور رئیس گروه کشاورزی و مسئول تدوین الگوی مفهومی تربیت در شاخه کاردانش در معرفی شاخه کاردانش اظهار داشت: کاردانش شامل چهار زمینهی صنعت، کشاورزی، هنر و خدمات است که در کنار شاخهی فنی و حرفهای اما با رویکردی متفاوت و با مشارکت سایر دستگاهها زمینهی پیشرفت دانش هنرجویان و آموزش مهارتهای مورد نیاز بازار کار و آشکار شدن استعدادهای نهفته آنان را فراهم میآورد تا آنها را برای احراز شغل، حرفه و کسب و کار آماده سازد.
متأسفانه الگو و شاخصهای مشخصی برای ایجاد رشته وجود ندارد
وی در خصوص ارتباط الگوی مفهومی کاردانش با اسناد بالادستی و وضعیت فعلی این شاخه گفت: متأسفانه الگو و شاخصهای مشخصی برای ایجاد رشته وجود ندارد؛ به همین دلیل مشکلات عمدهای در این شاخه وجود دارد.
برخی از مشکلات تربیتی شاخه کاردانش
آریانپور یادآور شد: نبود عدالت آموزشی به دلیل عدم توسعهی حرفهای مناسب در بسیاری از رشتههای کاردانش، عدم ثبات و تضمین آیندهی شغلی به دلیل تک شغلی بودن، اجرا در هنرستانهای آموزش و پرورش و مشارکت حداقلی دستگاههای متقاضی، عرضهمحوری بهجای تقاضامحوری در شاخهی کاردانش، بیتفاوتی دستگاههای متقاضی رشته در خصوص اشتغال هنرجویان، کافی نبودن میزان ساعت اختصاصی در بسیاری از استانداردها برای سه سال، بی توجهی به رویکرد متفاوت و نقشآفرینی در دو شاخهی کاردانش و فنی و حرفهای برخی از مشکلات تربیتی در شاخهی کاردانش است که در تعارض با اسناد تحولی و سند برنامهی درسی ملی است.
تفاوت معنیداری بین کاردانش و فنی و حرفهای وجود ندارد
رئیس گروه کشاورزی دفتر برنامهریزی و تألیف کتابهای درسی فنی و حرفهای و کاردانش ادامه داد: در حال حاضر هیچ تفاوت معنیداری چه از نظر روش اجرا و چه از نظر اهداف بین دو شاخهی کاردانش و فنی و حرفهای وجود ندارد؛ البته این بدان معنی نیست که برای این دو شاخه مأموریتهای متفاوتی تعریف نشده است یا اینکه این دو شاخه باید در هم ادغام شوند، اتفاقاً وجود دو شاخهی فنی و حرفهای و کاردانش با دو رویکرد متفاوت از نظر شیوهی آموزش میتواند کمک بزرگی به مهارتآموزی و تربیت نیروی انسانی ماهر مورد نیاز بازار کار انجام دهد. هدف دو شاخهی «کاردانش» و «فنی و حرفهای» از لحاظ تربیت نیروی کار ماهر برای ورود به بازار کار یکسان است ولی از لحاظ روش اجرا برای تحقق اهداف متفاوت هستند.
وی افزود: با توجه به اینکه سـرمایهگذاری وسیعی برای تحقق اهدف در تربیت نیروی کار ماهر، مورد نیاز است، آموزش و پرورش بهعنوان متولی آموزش رسمی در سطح دیپلم، به تنهایی قادر به برآورده کردن این نیاز نیست؛ بههمین منظور در اسناد بالادستی دو رویکرد متفاوت مهارتآموزی یعنی مبتنی بر مدرسه (شاخهی فنی و حرفهای) و مبتنی بر مشارکت سایر سازمانها با آموزش و پرورش (شاخهی کاردانش) در دستور کار قرار گرفته که به درستی برنامهریزی و اجرا نمیشود. البته این موضوع با مشارکت و تعامل سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی و معاونت آموزش متوسطهی وزارت آموزش و پرورش و همچنین دستگاههای متقاضی ایجاد رشته در شاخهی کاردانش امکانپذیر است.
طراحی الگوی مفهومی کاردانش
وی در خصوص طراحی الگوی مفهومی کاردانش تصریح کرد: اکنون کارگروهی در دفتر برنامهریزی و تألیف کتابهای درسی فنی و حرفهای و کاردانش در حال بررسی و تدوین الگوی تربیتی در شاخهی کاردانش است. در برنامهی این کارگروه مشارکت همهی کارشناسان و صاحبنظران (برنامهریزی درسی، اجرا و بازار کار) در زمینههای تخصصی؛ کشاورزی، صنعت، هنر و خدمات بهمنظور رسیدن به الگویی که هم با شاخهی فنی و حرفهای همپوشانی نداشته باشد و هم اینکه قابلیت اجرا در همهی زمینههای تخصصی را داشته باشد، دیده شده است.
رئیس گروه کشاورزی ادامه داد: با توجه به محدودیتهای بیماری کووید ۱۹ در حال تدوین پیشنویس اولیه با حضور نمایندگان زمینههای مختلف در سازمان هستیم که انشاءالله پس از رسیدن به یک گفتمان مشترک و قابل اجرا در دفتر برنامهریزی و تألیف کتابهای درسی فنی و حرفهای و کاردانش، با دعوت از کارشناسان موضوعی از معاونت متوسطه و نمایندگان تخصصی بازار کار بتوانیم به الگویی مناسب و متناسب با اسناد تحولی برسیم که مشکلات فعلی در این شاخه برطرف شود. البته الگوی پیشنهادی پس از بررسی در شورای علمی سازمان باید به شورای عالی آموزش و پرورش ارسال شود تا پس از طی شدن مراحل قانونی و تصویب به تمام ذینفعان ابلاغ شود.
مشارکت سایر دستگاهها در کاردانش به روشنی مشخص نیست
آریانپور در خصوص ضرورت توجه به طراحی الگوی مفهومی کاردانش بیان کرد: بهدلیل نداشتن الگو و شاخصهای مشخص برای شاخهی کاردانش، سلیقهای عمل میشود به عبارت ساده چگونگی و میزان مشارکت سایر دستگاهها به روشنی مشخص نیست همچنین شاخصهای مشخصی که کارشناسان با استناد به آنها استانداردها و رشتههای پیشنهادی را مورد بررسی قرار دهند وجود ندارد. با تغییر نظام آموزشی از نظام دوساله به سه سال (آموزش مبتنی بر شایستگی) برای شاخهی کاردانش چه برنامهریزی هایی انجام شده است؟ بجز ادغام استانداردها و رشتهها برای تبدیل دو سال به سه سال کاری انجام نشده است. ارزشیابی تحصیلی در شاخهی کاردانش همچنان به صورت کتبی ـ عملی انجام میشود. در این تغییر نظام آموزشی که باید در راستای سند تحولی آموزش و پرورش اتفاق میافتاد کار خاصی برای شاخهی کاردانش انجام ندادهایم بنابراین تدوین الگویی جامع برای تربیت در شاخهی کاردانش با رویکردی معنیدار در کنار شاخهی فنی و حرفهای و در راستای اسناد بالادستی بسیار ضروری بهنظر میرسد.
اهداف طراحی الگوی مفهومی کاردانش
وی در خصوص اهداف طراحی الگوی مفهومی کاردانش، گفت: آموزش در شاخهی کاردانش، سه ستون اساسی را در بر میگیرد که در طول اجرای برنامهی آموزشی به هنرجویان آموزش داده میشود: اول، مهارتهای فنی است که توانایی انجام کار متناسب با استانداردهای عملکردی شغلی اعلام شده از سوی دستگاه متولی (متقاضی) را با مشارکت خود دستگاهها به فراگیران آموزش میدهد. دوم، مهارتهای زندگی است که تواناییهای فکری، مهارتهای تصمیمگیری، مسئولیتپذیری، برنامهریزی فردی و اجتماعی و حرفهای و همچنین فضائل اخلاقی، اعتقادی و ... را در بر میگیرد. این تواناییها در قالب درسهای عمومی و دروس کارگاهی همراه با انجام کار بهصورت تلفیقی به هنرجویان این شاخه آموزش داده میشود.
وی گفت: سوم مهارتهای یادگیری است که توانایی و مهارت لازم برای ادامه دادن یادگیری مستقل بعد از فارغالتحصیلی را نیز در بر میگیرد. در طراحی الگوی مفهومی کاردانش با توجه به مشارکت سایر سازمانها در امر آموزش، ضمن مشخص شدن نقش دستگاهها و آموزش و پرورش، به ساختار و زمان آموزش، ساختار استانداردهای شایستگی حرفه و استانداردهای ارزشیابی، شاخصهای ایجاد رشته و سیاستها و قوانین و مقررات مربوطه نیز پرداخته میشود.
آموزش کم اثر و هدر رفت نیروی انسانی
آریانپور ادامه داد: وقتی به واحدهای تولیدی یا خدماتی مراجعه میکنیم کمبود نیروی ماهر کار یکی از دغدغهها است، در عین حال جوانان بیکار بسیاری هم داریم، اینها نشان از ناهماهنگی و نبود ارتباط منطقی بین ذینفعان دنیای کار و بخش آموزش بهویژه آموزش و پرورش دارد که موجب آموزش کم اثر و هدر رفت نیروی انسانی شده است.
رئیس گروه کشاورزی دفتر برنامهریزی و تألیف کتابهای درسی فنی و حرفهای و کاردانش گفت: یکی از مشکلات اصلی ما در شاخهی کاردانش عرضهمحوری بهجای تقاضامحوری و به تبع آن مشارکت حداقلی دستگاهها است. آموزش و پرورش بدون مشارکت سایر سازمانها و بنگاههای اقتصادی زیر مجموعه، نمیتواند به تنهایی تمام مهارتهای مورد نیاز بازار کار را آموزش دهد؛ بنابراین ذینفعان بازار کار با اعلام نیاز و ارائهی استانداردهای آموزش مهارتهای مورد نیاز و همچنین تأمین نیروی انسانی، تجهیزات و فضا برای پودمان درسهای کارگاهی در محیط واقعی کار میتوانند در امر آموزش و ارزشیابی تحصیلی هنرجویان نقشآفرینی کنند.
ارسال دیدگاه