یک روانشناس در گفت‌وگو با پانا مشکلات میان والدین و فرزندان را بررسی کرد:

من دیگر کودک نیستم

انتقال تجربه های والدین و نصیحت ها باید به صورت پیشنهادی و دوستانه باشد و از گفتن آنها به صورت دستوری پرهیز شود/اصلی ترین دلیل مشکلات میان فرزندان و والدین تفاوت نسل است/فعالیت‌های اجتماعی صحیح و مناسب در ایجاد روابط اجتماعی فرزندان موثر است

تبریز(پانا)- دوره نوجوانی و جوانی و مشکلات این دو دوره تفاوت بسیاری با یکدیگر دارند. در نوجوانی، افراد به دنبال استقلال و اثبات توانایی‌های خود هستند در حالیکه دوره جوانی، دوره ای است که در آن فرد پا به دنیای بزرگسالی می گذارد و به ارتباطات گسترده و حمایت خانواده نیاز دارد و در هر دو راه بحران ها و مشکلاتی برای فرد به وجود می‌آید.

کد مطلب: ۱۱۷۷۹۳۷
لینک کوتاه کپی شد
من دیگر کودک نیستم

انسان در طول زندگی خود، مراحلی را پشت سر می‌گذارد که از میان آنها نوجوانی و جوانی برای خود فرد و خانواده آنها حائز اهمیت است. چرا که در نوجوانی، فرد دچار بلوغ جسمی و فکری شده و به دنبال انجام کارهایی است که در دوران کودکی، رویاهایش را در سر می‌پروراند. افراد در دوره نوجوانی برای رسیدن به استقلال و اثبات توانایی‌های خود خواسته هایی دارند که گاه مورد پسند خانواده نیست و نمی‌توانند آن را بپذیرند یا نمی‌دانند با وجود خطرهای موجود چگونه آن را حل کنند و همین باعث بروز مشکلاتی میان فرزندان و والدین می‌شود.

در این رابطه فروغ فرخزاد، متخصص روانشناسی و مشاوره، ضمن بیان اینکه چندین عامل می‌تواند منشأ مشکلات بین خانواده‌ها و فرزندان باشد، به پانا گفت: «داشتن اختلاف سنی زیاد، عدم آگاهی کافی والدین، والدین سختگیر و یا بالعکس والدین سهل انگار و عدم ارتباط دوستانه و صمیمی بین والدین و فرزند از عوامل ایجاد مشکلات است.»

بروز مشکلات به دلیل تفاوت نگرش‌ها و عقاید والدین و فرزندان

او تاکید کرد: «نوع مشکلات دوره نوجوانی با دوره جوانی عمدتاً تفاوت دارد؛ چرا که افراد در دوره نوجوانی، هنوز با بحران هویت و هدف روبه‌رو هستند و به صورت مقطعی فکر می‌کنند و تصمیم می‌گیرند، اما چون دوران جوانی با بلوغ فکری آغاز می‌شود، نوع مشکلات هم متفاوت شده و به عبارتی بزرگتر می‌شود.»

فرخزاد در مورد تفاوت نگرش میان والدین و فرزندان، اظهار کرد: «نوع نگرش، تفکر، سلیقه‌ها و دیدگا‌ه‌ها با تفاوت چند دهه میان والدین و فرزندان متفاوت بوده و هر یک بر عقاید خود متکی هستند. بنابراین والدین اگر آگاهی لازم و کافی از دورانی که فرزندانشان در آن زندگی می کنند، نداشته باشند با مشکل مواجه خواهند شد.»

او راه‌حل هایی برای این موضوع ارائه داد و گفت: «والدین باید با راه های مختلفی از جمله مطالعه، کمک گرفتن از مشاور، ارتباط با مسئولان مدرسه‌ فرزندشان و بالا بردن سطح آگاهی‌شان، خود را با دنیای فرزندشان بیشتر وفق بدهند و مثل یک دوست همسن و صمیمی با تجربه های خودشان در کنار آنها باشند.»

والدین باید هنگام نصیحت فرزندانشان بصورت دوستانه با آنها گفتگو کنند

این روانشناس و مشاور در ادامه تشریح کرد: «گاهی هنگام نصیحت کردن، بین والدین و فرزندان مشکلاتی به وجود می‌آید و دلیل این مشکلات در نحوه انتقال است. به این صورت که والدین اغلب با حالت دستوری و نصیحت گونه حرف هایشان را انتقال می دهند که این روش، درست، نقطه مقابل فرزندان است؛ یعنی یک حالت تدافعی در مقابل این نصحیت‌ها می‌گیرند و به همین سبب هیچ نتیجه‌ای حاصل نمی‌شود. انتقال تجربه های والدین و نصیحت ها باید به صورت پیشنهادی و دوستانه باشد و از گفتن آنها به صورت دستوری پرهیز شود.»

او با بیان اینکه در سالهای اخیر، والدین نسبت به وضع روحی و مشکلات فرزندان خود بیشتر حساس شده‌اند، بیان کرد: «آنها اغلب خودشان پیشقدم شده و با مشاور صحبت می‌کنند، شرح حالی از موضوع و مشکل بیان می‌کنند و سپس روند کار با فرزند ادامه پیدا می‌کند.»

فرخزاد در مورد سپری شدن اکثر وقت فرزندان در فضای مجازی عنوان کرد: «نوجوانان و جوانان، دنیایی جذاب‌تر از فضای مجازی را مشاهده و لمس نمی کنند. چرا که اغلب فضای خانه‌ها آپارتمانی و کوچک است. والدین نیز مشغول روزمرگی‌ها یا همان فضای مجازی هستند و همین خلأ و تنهایی، راه فراری برای پناه بردن به فضای مجازی می‌شود.»

این مشاور گفت: «از لحاظ درسی نیز والدین و فرزندان با مشکلاتی مواجه هستند؛ چرا که کلاس درس و محیط مدرسه در فضای کوچک موبایل‌ها و تبلت، خلاصه شده و این برای دانش‌آموزان کسل کننده و خسته کننده است و بازدهی را پایین می‌آورد. همین امر، باعث شروع مشکلاتی از جمله افت تحصیلی و اختلاف بین والدین دانش‌آموزان می‌شود.»

همه نمی توانند در رشته مورد علاقه خود تحصیل کنند

با وجود این که در دوران جوانی ارتباطات و نیازهای فرد با خانواده تغییر چشمگیری پیدا کرده است، اما با این حال همچنان جوانان نیاز به حمایت خانواده دارند تا بتوانند با دنیای پیرامون خود بهتر ارتباط بگیرند. در این دوره فرد بحران های زیادی را رد کرده است، اما باز هم وارد بحران های جدیدی می شود

یک جوان بیست ساله در همین زمینه گفت و گو با پانا گفت: «مشکل چندان مهمی از نظر درسی با خانواده ندارم چون در رشته مورد علاقه‌ خودم تحصیل می‌کنم و آنها هم با توجه به این موضوع، دخالت چندانی در مسائل درسی من نمی‌کنند.»

او تاکید کرد: «افراد زیادی هم هستند که به دلایل مختلف از جمله تحت فشار قرار گرفتن توسط خانواده، نبود آینده شغلی در یک رشته در کشور و یا وضعیت مالی نامناسب، در رشته مورد علاقه خود تحصیل نمی‌کنند و همین سبب می‌شود تا از لحاظ درسی موفق نشوند یا دچار مشکلات روحی شوند.»

علیرضا مسنن زاده در مورد رفتارهایی که قرار نیست در رابطه با فرزندش انجام دهد، بیان کرد: «با او بیش از حد مهربان برخورد نخواهم کرد و سعی خواهم کرد تصمیم گیری‌های مهم زندگی‌اش را به خودش بسپارم؛ هرچند پدر و مادر همیشه صلاح فرزندان خود را می خواهند و فرزندان هم باید در هر مسئله ای با والدین خود مشورت کنند.»

باید به نظرات و تفکرات همه‌ اعضای خانواده توجه شود

او با اشاره به ویژگی های بهترین خانواده از لحاظ اجتماعی و درسی گفت: «خانواده ای که در آن پدر، مادر، یا فرزند سالاری وجود نداشته باشد و همه افراد خانواده به یک اندازه در خانواده و تصمیم گیری‌ها نقش داشته باشند. برای نمونه وقتی قرار است در مورد رشته تحصیلی فرزندی تصمیم گرفته شود، مهمترین عامل، علاقه و استعداد خود او باشد و پدر و مادر بتوانند در این انتخاب او را راهنمایی کنند.»

مسنن زاده در مورد انتظارش از برخورد خانواده‌اش با خود گفت: «بهتر است برخوردی منطقی و معقول داشته باشند که باعث ایجاد مشکلات نشود. همچنین می خواهم این احساس را داشته باشم که آن ها از من درک مناسبی دارند. البته من نیز باید به آنها احترام بگذارم و خودسر عمل نکنم.»

والدین، فرزندانشان را درک کنند

وحیده آریانفر، مشاور مدرسه است که در گفت‌وگو با پانا در این خصوص گفت: «مشکلات اساسی نوجوانان با خانواده‌هایشان بیشتر در زمینه‌های اخلاقی است و زیاد پیش آمده فرزندان بگویند که والدینمان ما را درک نمی‌کنند.»

او بیان کرد: «با وجود بیماری کرونا نیز شرایط، تفاوت چندانی نکرده است؛ چرا که از طرفی بچه‌ها به گوشی و فضای مجازی دسترسی آزادانه پیدا کرده‌اند. در صورتیکه قبل از کرونا ممکن بود والدین مخالفت کنند و از طرف دیگر باتوجه به اینکه بصورت حضوری دوستانشان را در مدرسه نمی‌بینند، تاثیرپذیری از دوستان و مقایسه خود با آنها کمتر شده است.»

آریانفر به منشا این مشکلات اشاره کرد و گفت: «مشکلات از هر دو‌طرف یعنی والدین و فرزندان می تواند به وجود بیاید اما به طور معمول ازطرف فرزندان است. البته این را هم باید در نظر گرفت که تربیت ضعیف والدین در شکل گیری شخصیت فرزند، حرف اصلی را می‌زند و اگر تربیت درست باشد، مشکلات کمتر خواهد بود.»

او در مورد خلاء فرزندان طلاق در برقراری ارتباط با خانواده بیان کرد: «داشتن خانواده کامل و سالم، آرزوی هر فردی است و کودکان طلاق از این نعمت محروم هستند. به همین دلیل است که بعضی از فرزندان کسانی که طلاق گرفته‌اند، خلأ و تنهایی خود را با روشهای نامناسبی پر می‌کنند و در مسیر نادرست گام برمی‌دارند.»

اگر مشکلات دوره نوجوانی در همان زمان حل نشوند، تا دوره جوانی ادامه پیدا کرده و حتی شرایط سخت تر هم خواهد شد. در این میان روانشناس مانند پلی ارتباطی میان والدین و فرزندان قرار می‌گیرد و کمک می‌کند تا یکدیگر را بهتر درک کنند و مشکلات خود را برطرف سازند

وحیده آریانفر، در مورد تاثیر فضای مجازی بر روی نوجوانان و جوانان تشریح کرد: «فضای مجازی و اعتیاد به آن نه تنها نوجوانان و جوانان بلکه اکثر افراد را به خود جذب می‌کند و این ناشی از فرهنگ سازی غلط است که خانواده، مدرسه و نیز اجتماع در آن دخیل‌ هستند.»

او در پایان برای حل این مشکلات توصیه کرد: «تمام ارگانهای مرتبط باید بصورت هماهنگ عمل کنند تا هم برای فرزندان و هم والدین، آموزشهای لازم و فرهنگ سازی انجام دهند؛ از کلاسهای درس مهارتهای زندگی گرفته تا جلسات آموزش خانواده و برنامه های صداوسیما و... می‌تواند به حل این مشکلات کمک کند.»

فرزندم دچار استرس می شود

پدر یک نوجوان پانزده ساله نیز در گفت‌وگو با پانا عنوان کرد:«ما با فرزندمان از لحاظ درسی مشکل خاصی نداریم و او همیشه تکالیف درسی خود را سر وقت انجام می‌دهد. اگر هم اشکالی در درسهایش داشته باشد، من و مادرش برای حل آن مشکل به او کمک می‌کنیم.»

وی در مورد مجازی شدن مدارس در شرایط کرونایی بیان کرد:«در این شرایط که کلاس های درسی به صورت مجازی برگزار می‌شود، گاهی بعضی مشکلات از جمله قطع و وصل شدن اینترنت، درست و کامل متوجه مبحث درسی نشدن و رفع نشدن اشکالات، فرزندمان دچار مشکلات روحی مثل استرس، اضطراب و نگرانی می‌شود و این شرایط را سخت‌تر می‌کند.»

عظیم خانی با بیان اینکه فرزندشان اکثر وقت خود را با آنها می‌گذراند، افزود:«او ترجیح می‌دهد هنگام رفتن به بیرون، موقع تفریح در پارک یا مکانهای دیگر، خرید و... پدر و مادرش کنارش باشند. به این منظور که دوست دارد بیشتر از دوستانش، وقتش را با ما سپری کند. اما نوجوانان دیگری هم هستند که در این دوره از زندگی به وقت گذراندن با دوستان علاقه دارند و والدین آنها باید با راهنمایی آنها در مورد انتخاب دوست، این کار را برایشان آسانتر کنند.»

فعالیت‌های اجتماعی صحیح و مناسب در ایجاد روابط اجتماعی فرزندان موثر است

وی ادامه داد:«خانواده ما پرجمعیت است و فرزندانمان رفتار اجتماعی خوبی با بقیه دارند؛ حتی اگر مشکل کوچکی هم برایشان پیش بیاید، آن را با ما در میان می‌گذارند. البته به دلیل شرایط و محدودیت‌های کرونا، روابط اجتماعی آنها کمتر شده است.»

خانی در مورد فعالیت فرزندش در یکی از رشته‌های ورزشی گفت:« او حدود هشت سال است که در زمینه فوتبال به صورت حرفه‌ای فعالیت می‌کند و به این دلیل در برقراری ارتباط با هم سن و سالانش مشکلی نداشته و از روابط اجتماعی خوبی برخوردار است.»

وی در ادامه اظهار کرد:«تا قبل از کرونا، فرزندمان حدود یک ساعت از کل روزش را به موبایل و کامپیوتر اختصاص می‌داد، اما با مجازی شدن مدارس حدود ۸۵ درصد از ساعات یک شبانه روز را با موبایل می‌گذراند و این برای سلامت جسمی و روحی نه تنها او بلکه اکثر نوجوانان و جوانان مشکلاتی به وجود می‌آورد.»

من دیگر کودک نیستم

نوجوان ۱۵ ساله ای نیز در مورد مشکلات با خانوادهش و تفاوت نسل‌ها، به پانا گفت:«والدینم، با من همانند یک کودک رفتار می‌کنند، در حالی که من بزرگ شده‌ام و متوجه دنیای اطرافم هستم؛ من نیاز دارم تا حدی مستقل شوم و یاد بگیرم چگونه از پس کارهای خودم بربیایم.»

او در مورد سخت گیری های خانواده خود گفت:«والدین من، هیچ‌وقت اجازه نمی‌دهند با دوستانم بیرون بروم؛ حتی خودشان هم راضی نمی‌شوند با همراهی آنان، دوستانم را ببینم. آنها با حرفهایی همچون خطرناک شدن جامعه و اینکه یک دختر نباید با دوستانش تنهایی بیرون برود، باعث ناراحتی من می‌شوند. در حالیکه اکنون می‌توانم خوب و بد را از هم تشخیص دهم.»

این دانش‌آموز ادامه داد:«من هم دوست دارم مانند دوستانم حتی شده برای چند ساعت خوشحال باشم و خاطرات خوبی از دوران نوجوانی‌ام در ذهن و قلبم ثبت شود. این نوجوان در مورد مواردی که باعث ایجاد فاصله بین فرزند و والدین می‌شود، گفت: بی اعتمادی،شکاک بودن، حساسیت زیاد خانواده نسبت به فرزند، زورگویی، درک نکردن و نگاه کردن به زندگی فرزندان با دید کوتاه و قدیمی از جمله مواردی است که ما نوجوانان را از پدر و مادرمان دور می‌کند.»

این نوجوان درباره حمایت خانواده از رویاهای خود بیان کرد:« اگر هدف و آرزوهایم با عقاید و نگرش‌های آنان مطابقت نداشته باشد، سعی می‌کنند تا مرا از پروراندن آنها در ذهنم منصرف کنند و بالعکس اگر طبق خواسته آنها عمل کنم، از من حمایت می‌کنند. در نتیجه تصمیم دارم موقعی که بزرگ شدم به دنبال هدف‌های واقعی خودم بروم.»

اصلی ترین دلیل مشکلات میان فرزندان و والدین تفاوت نسل است

او در مورد کم کردن فاصله به وجود آمده بین فرزندان و خانواده‌ها گفت:« والدین باید دیدگاهشان را نسبت به زندگی و دنیای نوجوانها تغییر دهند؛ چون زمان و دوران نوجوانی و جوانی پدر و مادرها با دوران ما تفاوت دارد. آنها باید به فرزندان خود اعتماد کرده و اجازه دهند تا کم کم احساس مسئولیت و مستقل بودن را تجربه کنند. همچنین سعی نکنند بعضی کارها یا رفتارها را به فرزندان خود تحمیل کنند؛ چرا که هیچکس شبیه دیگری نیست و این تفاوت انسانهاست که دنیا را زیباتر می‌کند.»

این دانش‌آموز نوجوان در ادامه به کمک والدین خود در حل بعضی از مشکلاتش اشاره کرد و افزود:« گفتن یا نگفتن مشکلاتم به والدینم بستگی به نوع آنها دارد. چرا که خانواده‌ام به بعضی چیزها بیش از حد حساس هستند و اگر مشکلم را به آنها بگویم به جای اینکه در حل آن به من کمک کنند، جرح و بحث و جدال‌های دیگری نیز به مشکلاتم افزود می‌شود. هرچند اگر مشکلی داشته باشم و از نظر آنها مسئله جدی باشد، تا حد توانشان به من کمک می‌کنند.»

این نوجوان پانزده ساله، در مورد تنبیه و تشویق شدن فرزندان توسط والدین، تاکید کرد: «خیلی از مشکلات با گفت‌وگوی دوستانه حل می‌شود و همیشه نباید جنگ و دعوا راه انداخت. اگر مواقعی که فرزندان دچار اشتباهاتی می‌شوند، خانواده‌ها به جای بد اخلاقی و تهدید و مجازات، در آرامش با یکدیگر گفت‌وگو کنند، بسیاری از مشکلات حل خواهد شد. یا اگر گاهی هنگام پیشرفت فرزندان، آنها را با هدیه کوچک یا اجازه دادن برای انجام کاری که دوست دارند، تشویق کنند محبت بین اعضای خانواده بیشتر خواهد شد.»

او همچنین به ویژگی‌های یک پدر و مادر ایده آل اشاره کرد و گفت:«پدر و مادری که در مشکلات فرزندانشان به جای جنگ و دعوا از راه آرامش و گفت و گو آنها را حل کنند، با تجربه های خود و با احترام گذاشتن به علایق فرزندشان در انتخاب مسیر درست زندگی به آنها کمک کنند و به حریم خصوصی فرزندانشان وارد نشوند. برای نمونه ممکن است در موبایل فردی حرفهای خصوصی او و دوستش باشد که قرار نیست کسی باخبر شود و اگر پدر یا مادر آن فرد، بی اجازه به موبایلش نگاه کنند سبب می‌شود فرزندشان احساس ناامنی کند.»

این نوجوان در پایان خاطرنشان کرد:«هر رابطه ای باید دو سویه باشد؛ همانطور که بچه ها باید به والدین خود احترام بگذارند، والدین نیز نباید احترام گذاشتن به بچه‌ها را فراموش کرده و با آن‌ها سر هر چیز کوچکی دعوا کنند.»

باید به خط قرمزهای خانواده خود توجه کنیم

نه تنها میان تفکرات و عقاید والدین و فرزندان تفاوت هایی وجود دارد، دیدگاه ها و نگرش های نوجوانان یا جوانان نیز با یکدیگر متفاوت است. به همین دلیل نوع مشکلات در افراد مختلف، با هم فرق می کند

یک نوجوان شانزده ساله نیز مشکلات و موقعیت خود را به پانا اینگونه توضیح داد:«هر خانواده‌ای برای خودش محدودیت‌ها و خط قرمزهایی دارد که فرزندان خانواده باید برای آنها ارزش قائل باشند و محدودیت‌ها را به فراموشی نسپارند.

او ادامه داد: گاهی والدینم به‌ویژه پدرم اجازه انجام کاری را به من نداده‌اند؛ در این مواقع در ابتدا ناراحت شده‌‌ام اما پس از گذشت مدتی از اینکه چنین اجازه ای به من ندادند، خرسند بوده‌ام.»

این دانش آموز با بیان اینکه گاهی خانواده‌ها اهداف خود را ناخواسته به فرزندانشان تحمیل می‌کنند، تاکید کرد:«در این مواقع والدین باید علایق و استعدادهای فرزندشان را نیز مد نظر داشته باشند. هرچند والدین من برای رویاها و اهداف من نیز ارزش قائل‌ هستند و همیشه حامی من بوده‌اند.»

تردید نکردن در گفتن مشکلات به والدین

این نوجوان ۱۶ ساله همچنین در مورد روابط بین والدین و فرزندان خاطرنشان کرد:« بهتر است والدین و فرزندان یکدیگر را درک کنند و به حرف های همدیگر گوش دهند. همیشه لازم نیست دو طرف قانع شوند، اما نیاز است که از حال و هوای یکدیگر آگاه شده و اگر هر یک از آنها مشکلی داشت، با کمک هم آن را حل کنند.»
این نوجوان به حل مشکلاتش اشاره کرده و گفت:« اوایل همیشه سعی می‌کردم مشکلاتم را به کسی نگویم؛ چون عقیده من این بود که هرکس مسئول اعمال خودش است. اما سپس متوجه اشتباهم شدم و فهمیدم گفتن مشکل و درمیان گذاشتن آن با خانواده تا چه حد می‌تواند به فرد کمک کند. هر چند بیشتر مواقع از گفتن مشکلاتم خجالت کشیده‌ و می ترسیدم آنها اعتمادشان را نسبت به من از دست بدهند.»
او در پایان تاکید کرد:«نظر شخصی من این است که ابتدا باید تمام تفکرات قدیمی دور انداخته شوند و خانواده ها خود را با تفکرات و نگرش‌های جدید فرزندانشان وفق بدهند؛ چرا که اعتقادات و تفکرات، شخصیت فردی را نمی‌سازند و هیچ کدام نباید به علایق و اعتقادات یکدیگر توهین کنند.»

خبرنگاران: الهام بالابیگ زاده، پینار رحیمی

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار