7 اصل حاکم بر فلسفه تعلیم و تربیت دانشآموزان استثنایی کشور
تهران (پانا) - رئیس سازمان آموزش و پرورش استثنایی با تشریح اصول هفتگانه حاکم بر فلسفه تعلیم و تربیت دانشآموزان استثنایی کشور تاکید کرد این اصول بر مبنای تئوریها و نظریات پذیرفته شده علمی بنیان نهاده شده است که ما از آن به عنوان «۷ ت» یاد میکنیم.
به گزارش روابط عمومی سازمان آموزش و پرورش استثنایی، سیدجواد حسینی گفت: «فلسفه آموزش و پرورش و مکتب فکری حاکم بر نظام آموزشی دانشآموزان با نیاز ویژه بر مبنای پذیرش هفت اصلی است که محور تمام تصمیمگیریهاست.»
او اولین اصل را «اصل توسعه انسانمبنا» دانست و گفت: «امروزه نگاه ما به توسعه، پس از گذر از توسعه دورههای تکنولوژیمحور، سرمایه و ثروتمحور به توسعه انسانمحور رسیده است و در این نگاه همه انسانها نقشآفرین هستند و نتایج توسعه شامل همه افراد جامعه میشود. اصولاً توسعه در دورههایی منبعمحور، در زمانهای تکنولوژیمحور و در دورههای دیگری سرمایهمحور بوده است. امروزه توسعه انسانمحور است و در این توسعه انسانها نقش اصلی را ایفا میکنند. انسانها به عنوان یک منبع انسانی هستند و زمانی میتوانند در توسعه نقش موثری ایفا کنند که تبدیل به سرمایه انسانی شوند و این رسالت اصلی نظام تعلیم و تربیت است که منابع انسانی را به سرمایههای انسانی تبدیل کند و در آن صورت شاهد تحقق توسعه در ابعاد مختلف خواهیم بود.»
او افزود: «امروزه در کشورهای توسعهیافته بیش از ۷۰ درصد توسعه مبتنی بر منابع و سرمایههای انسانی است و این وضعیت در کشورهای در حال توسعه و ایران کمتر از ۳۲ درصد است. نظریه توسعه انسانمبنا از دو جهت برای ما اهمیت دارد. اولین جهت این است که همه انسانها باید در توسعه نقشآفرینی کنند و از منبع انسانی تبدیل به سرمایه انسانی شوند. وقتی از همه انسانها و نقش آنها در توسعه سخن میگوییم دانشآموزان با نیازهای ویژه را نیز شامل میشود که با تعلیم و تربیت از طریق آموزش و پرورش نقش خود را در توسعه ایفا میکنند. دومین جهت این است که همه انسانها بویژه دانشآموزان با نیازهای ویژه باید از مواهب توسعه بهرهمند شوند و در چنین وضعیتی است که جامعه دوستدار انسان شکل خواهد گرفت و این رسالت بزرگی است که بر دوش آموزش و پرورش استثنایی است.»
حسینی دومین اصل را «اصل تفاوتهای فردی» دانست و گفت: «انسانها با یکدیگر متفاوتند و به لحاظ تاریخی سابقه تفاوتهای فردی به قدمت تاریخ مدون است. مطالعه درباره کودکان با نیاز ویژه مطالعه تشابهات نیز است که در شناخت گروههای متفاوت آنان نیز موثر واقع میشود. تفاوتهای فردی با نیازهای دانشآموزان ارتباط دارد و این تفاوتها در وهله اول تفاوتهای بین فردی و در وهله دوم تفاوتهای درون فردی را مدنظر قرار خواهد داد. آموزش و پرورش با این نگاه باید گروههای مختلف دانشآموزان با نیازهای ویژه را شناسایی و شرایط استاندارد ارتقای تعلیم و تربیت آنها را فراهم سازد.»
معاون وزیر آموزش و پرورش با بیان اینکه براساس اصل تفاوتهای فردی، دانشآموزان با نیازهای ویژه تفاوتهای مشخصی با سایر دانشآموزان دارند، گفت: «این دانشآموزان محدودیتهایی در ظرفیتهای جسمانی و ذهنی دارند که باید بر مبنای نظریه داراییمحور باید در نگاه به همه دانشآموزان از جمله دانشآموزان با نیازهای ویژه، به داراییها و داشتههای آنها توجه کنیم و با رشد این داشتهها، محدودیتها و نداشتههایشان به حاشیه رانده شود و استعدادها و ظرفیت آنها که کم هم نیستند رشد یابد.»
رئیس سازمان آموزش و پرورش استثنایی سومین اصل را «اصل تطابق و مناسبسازی» دانست و افزود: «نظام تعلیم و تربیت جامعه باید برای رشد و توسعه انسانها همه ظرفیت و امکانات را فراهم کند و یکی از الزامات نظام آموزش و پرورش دانشآموزان با نیاز ویژه تطابقسازی و مناسبسازی فضا و تجهیزات، محتوا و منابع، معلمان، دانشآموزان عادی، اولیا و مربیان است. براساس این اصل که همراستا با نظریه امتداد است انسانها، ظرفیتها و حواسی دارند که "توسعه" امتداد این حواس است. به عنوان مثال مخابرات امتداد گوش و شنوایی، صنعت برق امتداد بینایی و چشم، بلندگو امتداد زبان، دستگاههای هوش مصنوعی امتداد مغز و دستگاههای پرس امتداد دندانها است.»
معاون وزیر آموزش و پرورش با بیان اینکه برخی از انسانها و دانشآموزان که ما از آنها به عنوان دانشآموزان با نیازهای ویژه یاد میکنیم در برخی از این ظرفیتها و حواس دچار محدودیت هستند، گفت: «با پذیرش اصل تفاوتهای فردی، نظام تعلیم و تربیت و مدارس باید شرایطی را فراهم آورند تا براساس نیاز دانشآموزان، مدارس انطباقی و مناسبسازی شده را شکل دهند و از این مسیر حواس و محدودیتهای این دانشآموزان را جبران کنند.»
او افزود: «معلمین، فضای مدرسه، کتب درسی، والدین، دانشآموزان عادی و تجهیزات آموزشی، پرورشی و توانبخشی باید مناسبسازی شده و بدین طریق شرایط تعلیم و تربیت تطابقسازی شده برای رشد همه جانبه دانشآموزان و مبتنی بر تفاوتهای فردی را فراهم سازند.»
حسینی چهارمین اصل را «اصل رویکرد تلفیقی- فراگیرسازی» عنوان کرد و گفت: «این رویکرد بر مبنای شناسایی این امر است که کودکان با شیوههای متفاوتی یاد میگیرند، و با روشها و شتاب مختص به خود رشد میکنند. آموزش فراگیر فرآیندی است بر مبنای افزایش نقشپذیری تمامی دانشآموزان بویژه دانشآموزان دارای ناتوانی در مدرسه و این امر بر مبنای بازطراحی ساختارهای فرهنگی، سیاستها و رویههای جاری در مدارس است که باید پاسخگوی گوناگونی دانشآموزان و نیازهای آنها باشد.»
او با بیان ویژگیهای رویکرد تلفیقی- فراگیرسازی گفت: «به رسمیت شناختن این موضوع که تمامی کودکان میتوانند بیاموزند، به رسمیت شناختن و محترم شماردن تفاوتهای کودکان با یکدیگر از لحاظ سن، جنسیت، نژاد، زبان، ناتوانیها، شرایط بیماری، توانمندساختن ساختارها، ساز و کارها و روشهای آموزشی به منظور سازگار شدن با نیازهای تمامی دانشآموزان برخی ویژگیهای این رویکرد است. رویکرد تلفیقی بخشی از استراتژی گستردهتر برای پشتیبانی از جامعهای فراگیر میباشد و فرآیندی است پویا که به طور پیوسته در حال تکامل است. رویکرد تلفیقی فراگیر، تغییر جهتی است که نظام تعلیم و تربیت از سمت رویکرد تفکیکی به سمت رویکرد تلفیقی و ترکیبی مبتنی بر فراگیرسازی باید انجام دهد.»
معاون وزیر آموزش و پرورش با بیان اینکه پشتوانه نظری این اصل مبتنی بر اصل همزیستی افراد در جامعه با یکدیگر است افزود: «همه انسانها در کنار یکدیگر زندگی میکنند، روابط اجتماعی دارند و نیازهای خود را از بازار و نهادها تامین میکنند. مدارس و نظام تعلیم و تربیت باید این قابلیت را داشته باشند تا به سمت مدرسه ترکیبی تغییر جهت دهند و این بدین معنی است که دانشآموزان با هوش بالا و سمپادی، دانشآموزان عادی و دانشآموزان با نیازهای ویژه همه بتوانند در یک مدرسه و کلاس تحصیل کنند و معلمان و مدیران ترکیبی و تلفیقی در نظام تعلیم و تربیت، آموزش دیده و تربیت شوند. رویکرد تلفیقی- فراگیرسازی که امروزه به عنوان یک تغییر جهت جدی در آموزش و پرورش استثنایی مورد توجه میباشد چنین نگاهی را هدفگذاری کرده است.»
رئیس سازمان آموزش و پرورش استثنایی پنجمین اصل را «اصل توانمندسازی» ذکر کرد و افزود: «با تمرکز بر اصل توسعه انسانمبنا، پذیرش اصول تفاوتهای فردی و تطابقسازی، تکیه بر اصل تلفیقی و فراگیرسازی ضمن فراهم کردن شرایط توانمندسازی دانشآموزان با نیازهای ویژه باید آنان را به حداکثر ظرفیت رشدشان که هدف اصلی تعیم و تربیت است رساند تا تبدیل منابع انسانی به سرمایه انسانی که رسالت اصلی نظام تعلیم و تربیت است شکل گیرد.»
حسینی ششمین اصل را «اصل توسعه فرصتآفرینی» دانست و افزود: «این اصل پس از تواناسازی دانشآموزان با نیاز ویژه تلاش دارد با پیوند نهادهای رسمی، دولتی و عمومی و استفاده مطلوب و بهینه از ظرفیتهای آنها در زمینههای مختلف صنعتی، کشاورزی، خدماتی، فرهنگی و اجتماعی شرایط را برای پذیرش این دانشآموزان در جامعه فراهم آورد. در این راستا تعامل با تمامی نهادهای مرتبط به منظور ایجاد اشتغال فارغالتحصیلان امری ضروری به نظر میرسد.»
او هفتمین اصل را اصل «تعادلسازی و ایجاد عدالت» دانست و گفت: «با اتکا بر اصول ششگانه فوق قادر خواهیم شد همه آحاد جامعه از جمله افراد دارای معلولیت و دانشآموزان با نیازهای ویژه را برای نقشآفرینی تربیت کنیم. همچنین جامعه برای تطابق و مناسبسازی تمهیداتی را پیشبینی و اتخاذ خواهد کرد تا زمینههای لازم برای تعلیم و تربیت این گروه از دانشآموزان فراهم شود. با رویکرد فراگیرسازی خواهیم توانست روند آموزش شفاف و مناسب را به فعلیت برسانیم و زمینههای جذب دانشآموزان با نیازهای ویژه در بازار کار را مهیا سازیم و در چنین شرایطی است که میتوان مسیر عدالت اجتماعی را جهت داد.»
ارسال دیدگاه