رضا غبیشاوی *
«کلاسیکو» علیه انحصار
درباره برنامه جدید عادل فردوسیپور به نام «کلاسیکو» که برای فضای اینترنت تهیه و منتشر شده میتوان به مواردی اشاره کرد.
۱- برنامه جدید عادل فردوسیپور (کلاسیکو) ضربه جدیدی به انحصار صداوسیماست. شاید در خاورمیانه این تنها ایران است که رادیو تلویزیونش انحصاری است و بخش خصوصی و حتی دولت نیز حق داشتن رادیو تلویزیون را ندارند. صداوسیما تلاش میکند به شیوههای مختلف انحصار خود را قدرت ببخشد اما چند سالی است روز به روز از این انحصار کاسته میشود و پوسته سخت انحصار، ترکهای بیشتر و بزرگتری میبیند. آنچه انحصار صداوسیما را با چالش جدی روبهرو کرده اینترنت و محصولات ارتباطی و رسانهایاش است.
گسترش رسانههای اینترنتی/ موبایلی و شبکههای اجتماعی در کنار افزایش تعداد کاربران اینترنت موبایلی و دارندگان گوشی موبایل هوشمند باعث شده تولید و انتشار «ویدئو» یا به اصطلاح «فیلم» از انحصار صداوسیما خارج شود و هر شهروند عادی صرفا با داشتن یک گوشی موبایل اینترنتدار بتواند فیلمی یا ویدئویی را تولید و منتشر یا بازنشر کند. این ابتداییترین مرحله است اما قطعا میتواند به تناسب محتوا و مخاطب، تاثیرات بالایی نیز داشته باشد.
هم اکنون و به گفته منابع رسمی ضریب گوشی موبایل در کشور ۸۴ درصد است. همچنین در ایران، ۷۴ میلیون نفر کاربر اینترنت وجود دارد که ۸۶ درصد آنها از اینترنت موبایل استفاده میکنند. اینترنت، صداوسیما را در ۲ بخش اصلی «خبر / اطلاعرسانی و «سریال/ برنامههای سرگرمی» به چالش کشیده است.
در عرصه اطلاعرسانی و خبر، وبسایتهای خبری، شبکههای اجتماعی و پیامرسانها، صداوسیما را از مرکزیت و محوریت در این عرصه دور کرده و به حاشیه راندهاند. حالا نهتنها تکنیکها و ترفندهای خبری صداوسیما لو رفته بلکه هر روز باید در برابر رفتارهایش از خود دفاع کند و چهرههای معروف نیز از انتقاد علنی از صداوسیما و بایکوت خود در این ابزار اطلاعرسانی نمیترسند.
در بخش سرگرمی و برنامهسازی و سریالسازی نیز وضعیت در همین مسیر است. شکست انحصار صداوسیما با سریالسازی داخلی برای توزیع در سوپرمارکتها (نمایش خانگی) شروع شد. قلب یخی (به کارگردانی محمدحسین لطیفی) و قهوه تلخ (به کارگردانی مهران مدیری) در سال ۸۹ آغاز شد.
این روند هماکنون با وجود سایتهای اینترنتی پخش سریال و فیلم موسوم به VOD شکل و رنگ تازهای به خود گرفته است و صداوسیما حالا رقیب قدرتمندتری را در کنار خود میبیند؛ رقیبی که در قد و قواره صداوسیما ظاهر شده و برخلاف گذشته نمیتوان به راحتی آن را کنار زد.
۲- صداوسیما، رسانه انحصاری رادیو تلویزیونی ایران است. فعالان در بخشهای محتوایی صداوسیما تا قبل از این فقط دو گزینه داشتند: یا با صداوسیما همکاری میکردند یا کار نمیکردند. گزینه سومی وجود نداشت. البته به تدریج دو گزینه دیگر هم به وجود آمدند: رادیو تلویزیونهای فارسیزبان خارج از کشور و اینترنت. اولی با ممنوعیتهای قانونی و اجتماعی دشواریهای مختلف روبهرو است اما گزینه برنامههای اینترنتی به نظر میرسد جایگزین خوبی باشد.
وقتی صداوسیما، عادل فردوسیپور را از ارایه برنامه منع و برنامه هفتگیاش را متوقف کرد او راهی نداشت جز اینکه سکوت اختیار کند و منتظر شرایط جدید باشد. او در مسیر مزدک میرزایی هم وارد نشد. مزدک میرزایی با جدایی از صداوسیما، به یک شبکه فارسیزبان مستقر در خارج از کشور پیوست. عادل فردوسیپور تقریبا یک سال سکوت را تحمل و در نهایت، گزینه چهارم را انتخاب کرد.
حالا وقتی صداوسیما هنرمند یا روزنامهنگاری را ممنوع از کار میکند یا کنار میگذارد آن هنرمند یا روزنامهنگار نمیمیرد بلکه از طرق دیگری به حیات خود ادامه میدهد و اینترنت یکی از این راههاست. حالا دیگر نمیتوان یک روزنامهنگار در صداوسیما را صرفا با کنار گذاشتن از این مجموعه، حذف کرد بلکه او میتواند از راه دیگری، فعالیت رسانهایاش را ادامه دهد.
۳- صداوسیما علاوه بر اینکه کارکنان خود را به صورت سلیقهای، حذف یا برای مدتی ممنوع از کار میکند همین رویه را در برابر دیگران نیز دارد. یعنی ممکن است یک استاد دانشگاه، یک تحلیلگر، یک چهره ورزشی، فرهنگی، سیاسی یا... را به هر دلیلی ممنوعالتصویر کند و البته همزمان، ممکن است با تمرکز بر دیگرانی، تلاش کند آنها را به چهره تبدیل کند.
حالا اما مشخص شده این کار صداوسیما نیز تاثیرگذاری گذشته خود را از دست داده است. افراد و چهرههای معروفی که صداوسیما آنها را ممنوعالتصویر کرده، حالا به مدد اینترنت و شبکههای اجتماعی و رسانههای موبایلی، همچنان در افکار عمومی حضور دارند و فعالند.
*روزنامهنگار
منبع: روزنامه اعتماد
ارسال دیدگاه