گزارش میدانی از نظرات مردم در خصوص اقبال از روزنامهها هنگام اعلام افزایش نرخ بنزین؛
اگر شما روزنامه داشتید چه مینوشتید؟
تهران (پانا) - این روزها همچنان فضای عمومی کشور بعد از اجرای طرح مدیریت سوخت شاهد نقد و نظرهای گروههای مرجع مانند سیاسیون، دانشگاهیان، نمایندگان مجلس، جامعه شناسان ،نمایندگان صنوف و سازمانهای مردم نهاد و تجزیه و تحلیلهای مردم درباره مسائل و چالشهای پیش آمده ناشی از اصلاح قیمت بنزین است. در این میان مطبوعات و رسانهها نیز در توجه و پرداختن به مطالبات و انتظارات مردم و انتقال و انعکاس آن به مسئولان کشور نقش مهمی برعهده دارند. به همین دلیل روزنامه ایران، در سطح شهر تهران به میان مردم رفته است و از آنها پرسیده اگر شما جای روزنامهنگاران بودید به چه مسائل و سوژههایی میپرداختید؟
به گزارش ایران، هوا آلوده است ولی رفتوآمد در تجریش مثل همیشه؛ چند روزی بیشتر نیست که از ناآرامیهای تهران و شهرهای دیگر گذشته و حالا همه چیز عادی شده است. اینترنت موبایلها کم و بیش وصل شده و بیشتر رهگذران سرشان توی گوشی است. هنوز هم آدمهایی را میشود پیدا کرد که جلوی دکه روزنامه فروشی بایستند و نگاهی به تیتر روزنامهها بیندازند. مرد سن و سالداری بهنام عیسی محمدی که غرق تیترها شده در این باره میگوید: «کم و بیش میخونم. ماهایی که سن و سالی ازمون گذشته و بلد نیستیم با موبایل و اینترنت کار کنیم هنوز مثل گذشته سرمون توی روزنامه هاست.»
- توی این چند روز شلوغیهای کشور اخبار رو از روزنامهها دنبال میکردین؟ بله ولی خیلی از روزنامهها معمولاً چیز زیادی ننوشتن. در حد اشاره بود و اگر بخوام راستش رو بگم از خوندن روزنامههای مختلف کلی دلسرد شدم. این همه روزنامه و خبرنگار داریم ولی یکیشون هم نرفته بودن با معترضها صحبت کنن یا از این همه خرابی که به بار آوردن گزارش تهیه کنن.
- انتظار شما از روزنامهها در این مدت چی بود؟ حقیقت رو بنویسین. مردم از مطبوعات جز شنیده شدن صداشون و نوشتن واقعیت انتظار دیگهای ندارن. چیزی که توی جامعه هست با چیزی که توی روزنامهها نوشته میشه خیلی فرق داره.
زن ۳۷ سالهای بهنام مهناز که فارغالتحصیل معماری و کارمند شرکت دولتی است جلوی مغازه حراجی کفش فروشی ایستاده و با نظر پیرمرد بازنشسته موافق است، او هم از عملکرد روزنامهها در روزهای ناآرامیها و قطعی اینترنت ناراضی و گلایه دارد و معتقد است مسائل مردم برای مسئولان روزنامهها مهم نیست.
«من چند سالی میشه روزنامه نمیخونم. از شبکههای اجتماعی استفاده میکنم. توی ۱۰ روزی که اینترنت قطع بود هر روز روزنامه میخریدم تا ببینم چی نوشتن درباره اتفاقات ولی به جرأت میگم خیلی از روزنامهها چیزخاصی ننوشته بودن و اصلاً گلایههای مردم رو پوشش نداده بودن. خب با این وضعیت انتظار زیادی هم دارند که مردم روزنامه بخرن و بخونن. روزنامهها از اتفاقات اون چند روز ننوشتن و مردم پای رسانههای اونور آبی نشستن.» چند دانشجوی دختر کوله پشتی به دوش انداختهاند و به سوی جنوب خیابان شریعتی میروند.
از آنها میپرسم در چند روز گذشته روزنامه خواندهاند. زیر خنده میزنند به نشانه خیر. یکی از آنها که پر انرژیتر از بقیه دوستانش به نظر میرسد، میگوید: «نسل ما نسل اینترنت و موبایله خانم نه روزنامه و تلویزیون. هم نسلیهای من به زور کتاب میخونن چه برسه به روزنامه که کلاً کارشون سانسور و واقعیت ننوشتنه چرا که میترسن بازداشت بشن یا روزنامشون رو توقیف کنن.»
مریم اکبری ۲۸ ساله خانه دار است. برای خرید به بازار میوه تجریش آمده. او هم مثل خیلی از کسانی که میپرسم روزنامه میخواند یا نه، جوابش منفی است. او عنوان میکند روزی دست کم چند ساعتی سرش توی موبایل است و اخبار مختلف را از کانالهای خبری شبکههای اجتماعی دنبال میکند. از او میپرسم در طول چند روزی که اینترنت قطع بوده اخبار را چطور پیگیری کرده است؟
-۳- ۲ روز اول روزنامه خریدم و کلاً ناامید شدم. روزنامهها از مردم چیز زیادی ننوشته بودن و بیشتر گزارششون تحلیلی بود. من و خیلی از کسانی رو که میشناسم برای اطلاع از اخبار ماهواره میدیدیم.
- انتظار شما از روزنامهها در این مدت چه بود؟ مردم در روزهای ناآرامی بهدنبال گوش کردن و خوندن صحبت کارشناسها نیستن، میخوان بدونن چه اتفاقی افتاده و چرا. هیچ کدوم از روزنامههایی که من همون چند روز خوندم یک خبرنگار به مناطق درگیری و تجمعات نفرستاده بود که از وضعیت بنویسه یا با معترضها گفتوگو کنه ببینیم اصلاً اینا چه میخواهند و حرفشان چیست. روزنامهها طوری نوشتن که به قول معروف گربه شاخشون نزنه.
یکی از رانندههای تاکسی تجریش- سیدخندان که میخواهد اسمی از او در این گزارش برده نشود درباره روزهای ناآرامی و قطعی اینترنت این چنین میگوید: «مردم الان به تلویزیون و رادیو و روزنامه اعتماد ندارن، به این خاطر که حقیقت رو نمیگن. برید از دکهها آمار بگیرید که روزهایی که اینترنت نبود چقدر روزنامه فروختن. باور کنید بیشتر نشده که کمتر شده. مردم یا ماهواره میدیدن یا از ما که اینور و اونور شهر رفت و آمد میکنیم اطلاعات میگرفتن. این حق مردمه که از وضعیت کشورشون باخبر باشن. قرار نیست که مردم با دونستن حقیقت شورش کنن. وقتی اطلاعات رو از مردم دریغ میکنن اونها راه دیگهای برای بهدست آوردن اخبار بهدست میارن. بهنظر من رسانهها اعتبار خودشون رو بین مردم دارن از دست میدن.»
سعید محسنی فروشنده قطعات رایانه میگوید: «چند ساعت بعد که سهمیهبندی اتفاق افتاد و برخی از شهرها شلوغ شد گفتههای مسئولان در روزنامه منتشر شد که اجازه هیچ گرانی نمیدن ولی طی ۳- ۲ روز قیمتها بالا رفت از جمله ارز. در همین چند روز قطعاتی که وارد میکنم افزایش ۱۰ تا ۲۰ درصدی داشت و این تناقض، مردم رو نسبت به رسانهها و مسئولان کاملاً بیاعتماد کرده.
همین بیاعتمادی باعث شده که برخی از مردم چشم و گوششون به رسانههای اونوری باشه که تصاویر و تحلیل هاشون رو ساعت به ساعت مخابره میکردند. البته تحلیلها و خبرهایی که پخش میکردند بیشتر ما را نگران و مضطرب میکرد. وقتی روزنامههای خودمون چیزی از واقعیت نمینویسند مردم خبرها رو از شبکههای اجتماعی دریافت میکنند البته چون اینترنت هم قطع بود تنها جایی که اخبار اعتراضهای مردمی و آینده اقتصاد کشور را پوشش میداد شبکههای ماهوارهای بود اینم بگم که هر چی بیشتر خبرها رو گوش میدادیم بیشتر ناامید و دلسرد میشدیم.»
ارسال دیدگاه