عباس عبدی*
وکیل قاضی نیست
شاید با اطمینان بتوان گفت، یکی از موضوعاتی که در ایران بهشدت دچار بدفهمی شده است، مساله وکالت در دعاوی کیفری است. اگر وکیل یک متهم باشید، گمان میکنند که از مجرم به علت ارتکاب جرم او دفاع میکنید. در حالی که اصلا چنین چیزی درست نیست. اگر کسی وکیل یک نفر متهم به قتل یا سرقت باشد، از قتل و دزدی دفاع نمیکند، بلکه سعی میکند موقعیت متهم به قتل و دزدی را شرح دهد، شاید تبرئه شود و به ناحق مجازات نشود.
در واقع وکیل، کسی است که به فرآیند دادرسی کمک میکند تا عادلانهتر باشد. برخیها به این نکته توجه نمیکنند. ممکن است وکیل فرآیند دادرسی را طولانی کند ولی بیش از آن حکم را عادلانه میکند. اگر قاضی، دفاعیات بهترین وکیل را از متهم بشنود و در عین حال او را به صورت مستدل محکوم کند، این به معنای کمک به عدالت است و الا اگر متهمان وکیل نداشته باشند، بیشترشان محکوم میشوند، در حالی که بخش قابل توجهی از آنان به معنای واقعی مجرم نیستند و چون وکیل نداشتهاند قادر به اثبات بیگناهی خود نبودهاند.
الزام قانونی به داشتن وکیل تسخیری در جرایم مهم برای تحقق همین هدف است. با این ملاحظه سخنان یکی از مدیران دستگاه قضایی قدری تعجببرانگیز است که میگوید: «رعایت حقوق عمومی برای وکلا الزامی است، اگر وکیلی از پرونده جاسوسی دفاع میکند و برای حق موکل خود تلاش میکند، باید بداند حق ۸۰ میلیون ملت را فراموش کرده است.»
واقعیت این است در بسیاری از نظامهای قضایی، وکلا پس از مدتی میتوانند قاضی شوند. بنابراین بیمعنی است که از جاسوسی یا هر جرم دیگری دفاع کنند، در ایران نیز قضات میروند وکیل میشوند. برای آنان نیز بیمعنی است که بخواهند از جاسوسی دفاع کنند در حالی که خودشان پیشتر علیه جاسوس حکم دادهاند. به علاوه مگر دفاع وکیل تاثیری در اصل حکم دارد؟ اگر ندارد که این حساسیتها بیمورد است ولی اگر دارد و حکم را عادلانه میدانیم، پس باید نتیجه گرفت که وکیل در رسیدن به عدالت قضایی، موثر عمل کرده است.
به طور کلی بهترین قضات کسانی هستند که با وکلا بیشترین همکاری را میکنند، هرچند بسیاری از قضات به علل گوناگون رغبتی به حضور وکیل ندارند، ولی قضاتی که میخواهند احکام متقن و بدون خدشهای را صادر کنند و از این نظر وجدانشان راحت باشد، علاقه دارند که وکلای متهمان بهترین دفاعیه را بنویسند. در اینجا اساسا موضوع اتهام اهمیتی ندارد، چه جاسوسی باشد، چه قتل و چه سرقت یا رشوه.
برای بسیاری از وکلا پیش آمده که در یک پرونده وکیل مدافع متهم به قتل و در پرونده دیگر وکیل مدافع خانواده مقتول هستند و این هیچ ربطی به دفاع او از قتل یا جاسوسی یا سرقت ندارد. حتی دفاع از قاتل هم به معنای تعلق خاطر داشتن به او نیست، بلکه کوشش برای فهم رفتار او و احتمالا کوشش برای اخذ مجازاتی کمتر و در بهترین حالت تبریه کامل متهم است و همه اینها به نفع دادگاه است تا یقین پیدا کند که چه کسی جاسوسی کرده یا مرتکب قتل شده است؟ هنگامی که حکم قطعی علیه او باشد، چنین حکمی نیز پس از دفاعیات او یا وکیل او صادر خواهد شد، بنابراین هیچ کس حق ندارد که پیش از نهایی شدن این فرآیند؛ دیگران را مجرم بداند و از او دفاع نکند.
البته همه ما پیش از صدور یک حکم یا حتی پیش از آغاز فرآیند رسیدگی، نوعی از داوری را نسبت به افراد داریم. مثلا همه یا بسیاری از ما فکر میکنیم که محمودرضا خاوری اختلاس کرده است. دلایل و قراینی هم برای این داوری خود داریم ولی واقعیت این است که به لحاظ قانونی و منطقی تا هنگامی که فرآیند دادرسی در مورد او تکمیل نشده، نمیتوانیم چنین اتهامی را به صورت قطعی و رسمی اعلام کنیم، هرچند بهترین شاهد ما برای مجرم دانستن او این است که فرار کرده و اگر ریگی در کفش نداشت فرار نمیکرد. به همین علت او را پیشاپیش محکوم میکنیم و نویسنده این سطور نیز براساس برداشتِ عرفی خود و سایر قراین او را مبرا از اتهام نمیداند، ولی در هر حال تا زمانی که رسیدگی قضایی منصفانه و کاملی صورت نگیرد، نمیتوانیم با چنین قطعیتی از محکومیت فرد سخن بگوییم. بنابراین مساله وکیل دفاع از مجرم به صفت ارتکاب جرم نیست. بلکه دفاع از حقوق متهم و مجرم از جمله حق دفاع از خویش است. این کار؛ دفاع از حق و قانون و جامعه است. البته میدانیم که برخی وکلا در این راه پیازداغ ماجرا را زیاد میکنند ولی اینها نکات فرعی است و نباید موجب نادیده گرفتن اصل حق دفاع متهم از خویش شود.
*فعال سیاسی
منبع : روزنامه اعتماد
ارسال دیدگاه