افزایش تحرکات جریان‌های سیاسی در فاصله هفت ماه مانده به انتخابات مجلس

مربع اصولگرایی و 210 روز فرصت وحدت

پانا آخرین کنش و واکنش چهار ژنرال اصولگرا و خرده‌جریان‌های نزدیک به آنان را بررسی می‌کند

تهران (پانا) - حدود هفت ماه دیگر یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در حالی برگزار می‌شود که اصولگرایان بیش از هرچیز ، نگران متحد نشدن و ائتلاف بین چهار ژنرال به عنوان پرچمداران چهار خرده‌جریان خود هستند.

کد مطلب: ۹۳۰۳۴۷
لینک کوتاه کپی شد
مربع اصولگرایی و 210 روز فرصت وحدت

اصولگرایان به عنوان جریان سیاسی که در سه دوره اخیر انتخابات‌های برگزار شده در جمهوری اسلامی (مجلس شورای اسلامی و ریاست‌جمهوری) طعم شکست را چشیده‌اند، با اتکا به عملکرد نه چندان مطلوب اعضای فراکسیون امید در بهارستان و بهشت و البته نارضایتی‌های اقتصادی موجود در جامعه، برخلاف اصلاح‌طلبان که تاکنون به برنامه‌ای منسجم و گفتمانی واحد برای حضور در انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی نرسیده‌اند، مشخصا به پیشبرد اقدامات خود برای رسیدن به وحدت می‌پردازند.

رویای وحدت اصولگرایان نه برای اولین بار است که مطرح می‌شود و نه احتمالا برای آخرین بار. این جریان سیاسی در انتخابات ۹۲ با حضور همزمان سعید جلیلی، محمدباقر قالیباف و علی‌اکبر ولایتی به عنوان سیاست‌‌مدارانی شناسنامه‌دار در مقابل حسن روحانی که آن روزها به شدت مورد حمایت اصلاح‌طلبان قرار داشت، در نهایت توفیقی نیافت و مهر شکست بر پیشانی‌شان نشست. اتفاقی که در انتخابات مجلس سال ۹۴ با لیست واحد اصلاح‌طلبان و البته «تکرار» آن ممنوع‌التصویر، بار دیگر تکرار شد و اتفاقی که در انتخابات ریاست‌جمهوری ۹۶ نیز به لطف حضور همزمان سید ابراهیم رئیسی و محمدباقر قالیباف در کارزار رقابت و حضور هر دوی آنان تا روزهای پایانی، بار دیگر تکرار شد تا زخم نبود «عمود خیمه» در این جریان سیاسی، بیش از پیش سرباز کند.

آنچه در این بین تلاش اصولگرایان را از اصلاح‌طلبان تا حد بسیار زیادی متمایز می‌سازد، خیال آسوده آنان از تایید صلاحیت ژنرال‌هایشان از سوی شورای نگهبان برای حضور در کارزار انتخابات است و از همین رو، در فاصله ۲۱۰ روز مانده به انتخابات پارلمان، فعالان این جریان سیاسی با علم به بزرگترین پاشنه آشیل خود در انتخابات‌های گذشته، به دنبال سازوکاری واحد برای حضور در انتخابات هستند؛ اقدامی که در صورت تحقق، بزرگترین مانع پیش‌روی این جریان سیاسی را برای کسب نتیجه‌ای بهتر از آنچه در اسفند ۹۴ اتفاق افتاد، از میان بر خواهد داشت. اما برداشتن این مانع در جریان سیاسی که سال‌هاست بدون پدر معنوی مقبول تمام خرده‌جریان‌ها به فعالیت می‌پردازد، کاریست بس دشوار.

اعوان و انصار قالیباف

گرچه وحدت رویای اصولگرایان است و دستیابی به آن، به‌ویژه با سابقه‌ای که از شکست سازوکارهای وحدت انتخاباتی در این جناح وجود دارد، به غایت دشوار می‌نماید، در این بین، آنچه در میان این جریان سیاسی قابل توجه است، فعالیت خرده‌جریان‌هایی است که به لطف تغییر استراتژی خود در بزنگاه‌هایی مهم، پا جای پای بزرگان در عرصه اقدامات تشکیلاتی می‌گذارد.

نام محمدباقر قالیباف با سه شکست پیاپی در انتخابات‌های ریاست‌جمهوری گره خورده است و شاید از همین رو بعد از ۹۶، از سنتی‌های اصولگرا برید و خود پرچمدار جریانی شد که این روزها نو اصولگرایی نامیده می‌شود. نواصولگرایی قالیباف تحت عنوان «جوان‌گرایی» از «مجلسی نو» سخن می‌گوید و عملا منسجم‌ترین تشکیلات اصولگرایان را شکل داده است.

بیست‌وششم خرداد ماه قالیباف در پیامی ویدئویی از جریانی سخن گفت که هرگز مورد پذیرش اصولگرایان قرار نگرفت ولی امروز عملا یکی از ارکان مدنظر اصولگرایان برای دست‌یابی به وحدت است. قالیباف در این پیام ویدئویی «جوانان عزیز انقلابی و دلسوز ایران» را خطاب قرار داد و فراخوان آمادگی و حضور برای رقابت در انتخابات مجلس شورای اسلامی پیش روی را اعلام کرد. او تاکید کرد حالا که کشور در وضع سختی به سر می‌برد باید وارد میدان انتخابات شد و نباید منتظر دستور از بالا به پایین بود بلکه باید «آتش به اختیار»، «مجلسی نو» را به «همت جوانان» تشکیل داد. او در پایان این پیام هم با معرفی سامانه‌ای تحت عنوان «جهاد» از مردم بالاخص جوانان خواست «امروز که زمان اصلاح ریل‌گذاری در مسیر سیاستگذاری کشور است» دست به کار شوند و اعلام آمادگی کنند.

بعد از این پیام ویدئویی، مرتضی طلایی در اظهاراتی مدعی شد که حدود هزار نفر در سامانه جهاد ثبت‌نام خود را برای قرارگیری در جمع یاران قالیباف به اتمام رسانده‌اند. چندی بعد محسن پیرهادی، دبیر کل جمعیت پیشرفت و عدالت که از جمله جمعیت‌های نزدیک به قالیباف محسوب می‌شود، آمار هزار نفر ذکر شده توسط طلایی را به هزار و چهارصد نفر رساند ولی تاکید کرد که قالیبافی‌ها قصد وحدت‌شکنی ندارند و خواهان حرکت بر مدار اصولگرایان هستند.

قالیباف و اعوان و انصار ۱۴۰۰ نفره‌اش امروز یکی از اصلی‌ترین خرده‌جریان‌های ذیل جریان اصولگرایی هستند که با اتکا به تجربیات گذشته و روال اتفاقات رخ‌داده در انتخابات ریاست‌جمهوری ۹۶ و اختلاف قالیباف و رئیسی که بعد از شکست رئیس فعلی قوه‌ قضائیه در رقابت با رئیس‌جمهوری کنونی ایران علنی شد، می‌توان ادعا کرد که شدیدا مستعد برهم زدن سازوکار وحدت اصولگرایان در صورت تحقق نیافتن خواسته‌هایشان هستند.

با این حال همچنان مشخص نیست که قالیباف خود پرچم‌دار جریان متبوعش در انتخابات مجلس خواهد بود یا اینکه او سودای بزرگتری در سر دارد و باتوجه به سه شکست پیاپی‌اش، قصد حضور در سایه دارد. ولی با این حال به نظر می‌رسد باتوجه به منتفی شدن حضور او در سمت ریاستبنیاد مستضعفان، سردار روزهای نه چندان دور، بهارستان ۹۸ را بر پاستور ۱۴۰۰ ترجیح خواهد داد.

نواصولگرایان امروز بیش از سایر هم طیف‌های خود در سکوت به سر می‌برند و همین می‌تواند آنان را به سرسخت‌ترین رقیب برای جریان نزدیک به علی لاریجانی و اصولگرایان معتدل‌تر تبدیل کند، جریانی که بخشی از آن کرسی‌های بهارستان دهم را با لیست امید تصاحب کرد ولی ائتلاف‌ها را پشت در گذاشت و ناقوس شکست امید را به صدا در آورد.

لاریجانی و بازی دو سر برد

در میان اصولگرایان جریانی موسوم به معتدل‌ها وجود دارد، جریانی که مثال توپ غلطان هم می‌تواند در زمین اصلاح‌طلبان بازی کند و هم در زمین اصولگرایان. این جریان به لطف نزدیکی‌اش به اصولگرایان چون اصلاح‌طلبان دغدغه تایید صلاحیت ندارد و هم به لطف مواضع گاه و بی‌گاه مردم پسند و متفاوتش با اصولگرایان، می‌تواند از سبد رای اصلاح‌طلبان استفاده کند.

لاریجانی که خود در پارلمان دهم مشغول ریاست است، این روزها هیچ خرفی از انتخابات به زبان نمی‌آورد و همین مهم تفسیر و تحلیل روند اقداماتی را که بر این خرده‌جریان می‌گذرد، سخت‌تر از سایر اصولگرایان کرده است.

چندی پیش شنیده شده بود که رئیس فعلی مجلس با تهیه لیستی ۳۰۰ نفره در سراسر کشور، عزم خود را برای تصاحب کرسی‌های بهارستان در دوره یازدهم جزم کرده است. این خبر باتوجه به اینکه احتمال داده می‌شد لاریجانی از ورود به بهارستان ۹۸ به بهای پاستور ۱۴۰۰ خودداری کرده باشد، قابل توجه بود ولی چندی بعد اعلام شد که لاریجانی در کارزار انتخابات مجلس حاضر می‌شود منتهی از حوزه انتخابیه‌ای غیر از قم.

لاریجانی در انتخابات ۹۴ در حوزه انتخابیه قم به عنوان نفر دوم و بعد از مجتبی ذوالنوری، رئیس فعلی کمیسیون امنیت ملی که در لیست اصولگرایان قرار داشت، وارد مجلس شد و همین موضوع می‌تواند زنگ خطری برای او محسوب شود. شنیده‌ها حاکی از آن است که لاریجانی در صورت تغییر حوزه انتخابیه خود، از تهران وارد میدان رقابت مجلس خواهد شد.

طیف لاریجانی یا همان اصولگرایان معتدل این روزها با سخنگویی محمدرضا باهنر، نایب رئیس مجلس نهم، مشغول فعالیت میان اصولگرایان است. این خرده‌جریان بیشتر از هریک از جریان‌های اصولگرا از لزوم اتحاد سخن به میان می‌آورد و بعضا انتقاداتی را به آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی، پدر معنوی جبهه پایداری بیان می‌کند.

این خرده‌جریان اتحاد و پیروزی در انتخابات را لازمه خود می‌پندارد و از این رو در صورت دست‌ نیافتن اصولگرایان به انسجامی درونی، می‌تواند با پرچم استقلال و حتی اصلاح‌طلبی راه بهارستان در پیش گیرد.

ناصولگرایان معتدل به خوبی جای خالی بزرگتر یا عمود خیمه را در میان اصولگرایان درک کرده و از این رو از مذاکراتی با ناطق‌نوری برای ورود به انتخابات مجلس سخن به میان آورده‌اند. در صورت عملی شدن چنین ایده‌ای به معنای پرچمداری اعتدالگرایان در میان اصولگرایان خواهد بود و یعنی سایر خرده‌جریان‌های اصولگرا در صورت خواست وحدت، مجبور به تن دادن به ضوابط معتدل‌ها خواهند شد، موضوعی که شاید برای جذب بخشی از اصولگرایان کارایی داشته باشد ولی درباره جبهه پایداری‌ها عملا کارساز نخواهد بود.

در این بین نمی‌توان از اختلافات جبهه پایداری‌ها با علی لاریجانی و حسن روحانی به عنوان اصولگرایی که چون لاریجانی با استفاده از سبد رای به مسئولیت رسید، چشم‌پوشی کرد. از این رو به نظر می‌رسد نزدیکی لاریجانی به روحانی و نقش او در بزنگاه‌ها و حرکتش بر خلاف خواست اصولگرایان تندرو، به خودی خود می‌تواند به عاملی برای انشقاق این جریان تبدیل شود مگر آنکه لاریجانی راسا وارد انتخابات مجلس نشود.

جبهه پایداری؛ دو پادشاه و یک اقلیم

اگر قالیباف تازه رو به بازی تشکیلاتی آورده و لاریجانی چراغ خاموش اقداماتی تحزب‌گونه را ترتیب می‌دهد، جبهه پایداری در میان اصولگرایان با تشکیلاتی منسجم، هدفمند و البته بابرنامه در مجالس هشتم، نهم و دهم به فعالیت پرداخته‌اند. اعضا این جبهه با آنکه در مجلس دهم عملا در اقلیت هستند و حداکثر ۳۰ عضو در میان مجلسی ۲۹۰ نفره دارند، در بزنگاه‌ها توانسته‌اند با اقداماتی تشکیلاتی قدرت خود را به رخ بکشند.

پایداری ها به واسطه اقداماتشان نه تنها در میان اصلاح طلبان بلکه در میان اصولگرایان نیز بعضا به تندروی شناخته می شوند. این قشر اواخر مجلس هشتم (۶ مرداد ۹۰) و با همکاری حدادعادل اعلام موجودیت کرد؛ چهره‌ای که امروز یکی از اصلی‌ترین شانس‌های این جریان برای ریاست مجلس یازدهم به شمار می‌رود.

حدادعادلچهره‌ای مقبول میان اصولگرایان است. او که نخستین رئیس غیر روحانی مجلس شورای اسلامی به شمار می‌رود، در سال ۹۲ و در جریان یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری به سود اصولگرایان کنار کشید تا شاید موجبات اتحاد این جریان را فراهم آورد ولی بازهم چنین نشد و با رقابت همزمان سعید جلیلی و محمدباقر قالیباف، شکست نصیب اصولگرایان شد.

حداد عادل و سعید جلیلی این روزها دو چهره مقبول جبهه‌پایداری‌ها به شمار می‌روند. دو چهره‌ای که اولی به لطف مشاور عالی رهبر انقلاب بودن، اظهاراتش خریدار بیشتری دارد ولی دومی چهره‌ای نزدیک‌تر به مصباح‌یزدی به شمار می‌رود. نشانه‌های امروز جریان اصولگرا حاکی از حضور حداد عادل در انتخابات است ولی هنوز تکلیف جلیلی مشخص نیست.

جلیلی با توجه به سابقه‌اش در شورای عالی امنیت ملی و ایفای نقش نفر اول مذاکرات هسته‌ای ایران و شش قدرت جهانی، بیش از آنکه چهره‌ای اهل قانون‌گذاری باشد، فردی اجرایی محسوب می‌شود حال آنکه حداد عادل به خوبی لابی‌های بهارستان را می‌شناسد و اگر نبود «تکرار» رئیس دولت اصلاحات و نتیجه ۳۰ بر ۰ تهران، امروز احتمالا ریاست فراکسیون ولاییون قوه‌مقننه را عهده‌دار بود.

سازوکار پایداری‌ها آن‌قدر منسجم است که بتوان انتظار داشت حل مشکل دو پادشاه و یک اقلیم برایشان کار سختی نباشد با این حال هنوز چگونگی حضور آنان در میان اصولگرایان مشخص نیست. امکان طغیان یاران مصباح هر لحظه وجود دارد ولی این روزها جلساتی میان آنان و سایر خرده‌جریان‌های اصولگرا در حال برگزاری است که باید دید نتایج آن‌ها چگونه خواهد شد.

مرتضی آقا تهرانی، مدیرکل جبهه پایداری، بیست‌وسوم تیرماه گفته بود که این جبهه برای انتخابات مجلس به مدلی برای وحدت رسیده است. او گفته بود: «این مدل نتایج و اهداف مشخصی را در جهت حاکمیت گفتمان ارزشی انقلاب در مجلس و جامعه دارد که ان‌شاءالله در خروجی این مدل سه محور اصلی و راهبردی ملاک عمل و گفت‌وگوها خواهد بود. یک راهبرد همسو سازی جریانی و محتوایی و گفتمانی در رسانه‌ها و گفت‌وگو با مردم است؛ دومین اقدام تهیه لیست انتخاباتی انقلابی و کارآمد در سطح استان‌ها و تهران است و سوم تمرکز راهبردی و پاسخ روشن و دقیق به مسایل و مشکلات اساسی مردم خواهد بود.»

کلی‌گویی‌های آقاتهرانی از جزئیات این مدل جبهه پایداری‌ها برای وحدت اصولگرایان در انتخابات مجلس پرده‌برداری نمی‌کند ولی بعید به نظر می‌رسد جریان‌های لاریجانی و قالیباف و البته احمدی‌نژادی‌ها حاضر باشند زیر بیرق این جریان به وحدت برسند. پایداری‌ها در میان اصولگرایان اگر اقلیت نباشند، هرگز اکثریت نخواهند بود حال آنکه قالیباف حامیان بیشتری دارد و لاریجانی نیز شطرنج‌باز ماهری است.

طردشدگان پر نفوذ

اگر قرار بر بررسی حال و احوال اصولگرایان و مرور برنامه های انتخاباتی آنان باشد، نمی‌توان بر فردی چشم بست که یک‌شبه اجماع اصولگرایان بر سر ریاست جمهوری قالیباف را برهم زد و خود برای هشت سال بر پاستور حاکم شد. فردی که روزی محبوب‌ترین بین اصولگرایان بود و ملاک و معیار انقلابی‌گری ولی امروز طرد شده‌ای است در سودای بازگشت.

محمود احمدی‌نژاد به لطف جنجال‌هایش، گرد فراموشی بر چهره‌اش ننشست و البته با مصونیتی که برخی تحلیل‌گران از آن سخن به میان می آورند، برخلاف رئیس دولت اصلاحات به ممنوع‌التصویری محکوم نشد. او نیز یکی از پایه‌های وحدت اصولگرایان خواهد بود اگر قرار بر وحدتی کامل و جامع باشد.

اما آنچه در این بین قابل تامل است، اختلافات احمدی‌نژاد و لاریجانی است؛ اختلافی قدیمی که عملا می‌تواند رئیس جمهوری سابق ایران را از جریان اصولگرایان کنار بگذارد، او همچنین با قالیباف نیز زاویه دارد البته نه به اندازه لاریجانی. از حلقه اطرافیان احمدی‌نژاد که بگذریم بزرگترین حامیان او در جریان نزدیک به مصباح یزدی یافت می‌شوند اما بعید است آنها نیز امروز حاضر به پرداخت هزینه گزاف اختلاف با لاریجانی و قالیباف به دلیل اصرار بر حضور احمدی‌نژاد را بپذیرند.

از سوی دیگر، به نظر می‌رسد احمدی نژاد و یارانش اوضاعی شبیه به اصلاح‌طلبان دارند. اهالی جریان اصلاحات همواره نگران روند بررسی صلاحیت کاندیداها در شورای نگهبان بوده‌اند و در این دوره نیز برای بازتر شدن فضا جلساتی را با چهره‌هایی چون عباسعلی کدخدایی، قائم مقام دبیر شورای نگهبان برگزار کرده‌اند. احمدی‌نژادی‌ها هم به نظر چاره‌ای ندارند جز صبر تا ببینند کدام یک از چهره‌هایشان از روند احراز صلاحیت شورای نگهبان به سلامت عبور خواهد کرد.

احتمال حضور شخص احمدی نژاد در انتخابات مجلس امری دور از ذهن نیست به ویژه آنکه او با حکم رهبر انقلاب اسلامی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است و بعید به نظر می رسد شورای نگهبان برای فردی که حکم رهبری دارد، رای به عدم التزام به اسلام، ولایت فقیه یا قانون اساسی بدهد مگر آنکه روزهای پایان حضور او در مجمع هم به آخر رسیده باشد.

امروز از میان چهره‌های نزدیک به رئیس‌جمهوری سابق ایران، علی اکبر جوانفکر، عبدالرضا داوری، علی نیکزاد و مرتضی تمدن شانس کسب رای برای حضور در پارلمان را دارند ولی نیکزاد و تمدن شانس به مراتب بیشتری برای تایید صلاحیت دارند.

احمدی‌نژادی‌ها را امروز می‌توان طردشدگان از اصولگرایی نامید، با این حال به نظر نمی رسد این جریان سیاسی قصد داشته باشد مرزبندی روشن و دقیقی با رئیس‌جمهوری سابق ایجاد کند چراکه احمدی نژاد همچنان چهره‌ای تاثیرگذار است رای‌دهندگانی به نفع او وجود دارند که می‌توانند زحمات چندین ماهه اصولگرایان برای وحدت را بر باد دهد.

قالیباف و یاران ۱۴۰۰ نفره‌اش، لاریجانی و لیست ۳۰۰ نفره‌اش، پایداری های کم‌تعداد و تاثیرگذار و احمدی‌نژادی‌های طردشده اما عوام‌گرا، چهار ضلح مربع اصولگرایی برای وحدت است. چهار ضلعی که دو به دو مقابل یکدیگر ایستاده‌اند و سخت است باور آنکه همه اختلافات با چند جلسه حل و فصل شود اما غیر ممکن نیست. اصولگرایان حالا شش ماه و ۲۹ روز برای بررسی اوضاع و جمع بندی اتفاقات فرصت دارند؛ جریانی با طیف رایی به نسبت ثابت که حتی به اذعان کسانی چون محمدرضا باهنر، باید گفت بر روی کاهش مشارکت حساب ویژه ای باز کرده است؛ کاهش مشارکتی که که به لطف همان پایگاه رای ثابت، در صورت رد صلاحیت اصلاح‌طلبان و کاهش مشارکت عمومی می‌تواند با حداقل آرا بر کرسی‌های بهارستان تکیه کند و انتخابی‌ترین قوه ایران را به طور کامل در اختیار بگیرد. این روزها عزم اصولگرایان برای پارلمان جزم است و رقیبی نیز در این میانه نیست جز خودشان، اصولگرایان اگر از ترس مرگ، خودکشی نکنند و دست به تخریب یکدیگر نزنند، حداقل و در بدبینانه‌ترین حالت می‌توانند از هم‌اکنون خود را مستاجران نیمی از کرسی‌های دوره یازدهم خانه ملت ببینند.

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار