30 بر صفرِ تهران، فراکسیون امید و رویایی که برباد رفت
تهران (پانا) - شاید آن روز که نتایج دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی به صورت رسمی اعلام شد، گمان نمیرفت که بعد از نزدیک به چهار سال هنگام سخن گفتن از کارنامه عملکردی فراکسیونی که در روزهای اول سودای تشکیل مجلسی اصلاحطلب را در سرداشت، جز شکستهای پیاپی حرف چندانی برای گفتن نباشد.
همه چیز از «تَکرار» مردی شروع شد که شاید امروز به واسطه عملکرد دولتهای یازدهم و دوازدهم، مجلس دهم و شورای شهر پنجم و هزار و یک مشکل اقتصادی و سیاسی دیگر محبوبیت پیشین خود را حداقل در ظاهر نداشته باشد ولی همچنان به عنوان یکی از پایگاههای اصلی رای اصلاحطلبانی محسوب میشود که سودای انتخابات اسفند ۹۸ در سر دارند.
آن روز که گفت «به تمامی افراد هر دو فهرست» رای دهید و نتیجه بیسابقه ۳۰ بر صفر تهران در دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی را ساخت، امیدهای «امیدی»ها آغاز شد و به واسطه او و پایگاه رایاش علاوه بر عارف و یاران پایبند به عهدش، چهرههایی چون کاظم جلالی، بهروز نعمتی، غلامعلی جعفرزاده ایمن آبادی و دهها نفر دیگر از حوزههای انتخابیه مختلف ایران راهی بهارستان شدند تا «مجلسی بسازند شایسته ملت».
همان روزها مشخص بود که با ورود چهرههایی چون حمیدرضا حاجیبابایی، عبدالرضا مصری و اسدالله عباسی که هر سه سابقه وزارت در دولت محمود احمدینژاد را در کارنامه دارند و قرارگیری این افراد در کنار احمد امیرآبادی فراهانی، مجتبی ذوالنوری و محمد دهقان، رویای تشکیل مجلسی تمام اصلاحطلب راه به جایی نخواهد برد ولی شاید کسی انتظار تشکیل فراکسیونی سوم را نداشت.
آنان که ورودشان در لیست امید با انتقادات بسیاری همراه بود، به بهارستان که رسیدند، سودای جدایی سر پرورش دادند، سودایی که به حقیقت پیوست و ماحصلش شد فراکسیونی به نام «مستقلان ولایی» که در بزنگاههای حساس بسته به منافع و مواضعش و بدون لحاظ کردن به خواست سبدرایی که به واسطه آن راهی پارلمان شدند، به سمت یکی از دو فراکسیون اصلاح طلبان و اصولگرایان تغییر جهت میداد.
نخستین تقابل این جریان با امیدیها در جریان انتخابات هیات رئیسه موقت مجلس در سال نخست بود؛ جایی که عارف با ۱۰۳ رای طعم اولین شکست در برابر لاریجانی را چشید و داستان «سلفی با عارف و رای به لاریجانی» در رسانهها نقل محفل شد. این ماجرا درخواستها برای انتشار اسامی اعضا فراکسیون امید را بالا برد ولی هرگز جامه عمل به خود ندید.
آن سال سهم امیدیها در هیات رئیسه پنج کرسی بود. این رقم حداقل در آمار اتفاق بدی محسوب نمیشود ولی خواستهها در سال نخست تغییر لاریجانی و ریاست عارف بود به همین واسطه حضور محمدقسیم عثمانی و محمدعلی وکیلی تماما اصلاحطلب در کنار چهرههای چون پزشکیان، مطهری و یوسفنژاد به چشم نیامد.
طعم تلخ ائتلاف
اوضاع با فرارسیدن دومین رقابت درونپارلمانی بدتر هم شد. انتخابات هیات رئیسه کمیسیونهای تخصصی مجلس در سال نخست از راه رسید و امیدیها سهم قابل توجهی از کرسیهای ریاست نداشتند. آن روزها دلیل این شکست را «عدم آشنایی امیدیها» با ساختار و سازوکار بهارستان اعلام کردند، دلیلی که میتوانست حداکثر تا یک سال حجم انتقادات از فراکسیون امید را کاهش دهد.
دومین اجلاسیه بهارستان مثال چشم برهم زدنی فرارسید و اینبار قرار بر ائتلافی نانوشته بین سه فراکسیون سیاسی مجلس شورای اسلامی بود، قراری که تا روز آخر پابرجا بود ولی پشت درهای مجلس ماند و همه چیز در روز موعود و در صحن علنی تغییر کرد تا سهم امیدیها در کرسیهای صاحب قدرت بهارستان به کمترین میزان خود در میان چهار اجلاسیه مجلس دهم (سه کرسی) برسد.
با این حال، حضور همزمان علی مطهری و محمدعلی وکیلی در کنار مسعود پزشکیان در کرسیهای هیات رئیسه اندکی باعث آرامش افکار عمومی بود ولی عملکرد نه چندان قابل قبول امیدیها در کمیسیونهای تخصصی، بازهم صدای انتقادات به این فراکسیون را بلند کرد.
امیدیها از همه طرف فشار قرار گرفتند تا بیش از گذشته از بدعهدی مستقلان انتقاد کنند؛ انتقاداتی که راه به جایی نبرد ولی تجربهای شد برای اصلاحطلبان پارلمان که به هر وعدهای دلخوش نکنند.
امیدیها آن سال نیز سهم چندانی از ریاستکمیسیونهای تخصصی مجلس شورای اسلامی نبردند تا کمیسیونهای حساسی چون امنیت ملی، شوراها و امور داخلی، اقتصادی، آموزش و تحقیقات در اختیار اصولگرایان باشد ولی اوضاع در سال سوم تغییرات محسوسی به همراه داشت.
قدرتنمایی امید
سومین اجلاسیه مجلس شورای اسلامی در حالی برگزار شد که هر سه فراکسیون مستقلان، ولایی و امید برای رسیدن به کرسی ریاست نامزدهای خود را معرفی کردند، لاریجانی، حاجی بابایی و عارف سه ژنرالی بودند که در صحن علنی برای رسیدن به قدرتمندترین کرسی بهارستان به رقابت با یکدیگر پرداختند و بزرگترین شگفتی بهارستان رخ داد.
عارف در دور اول، آرای بالاتری نسبت به لاریجانی و حاجی بابایی آورد ولی تنها چند رای برای به حد نصاب رسیدن آرای خود کم داشت و همین موضوع کار را به دور دوم کشاند. دور دوم سومین اجلاسیه دهمین دوره مجلس شورای اسلامی را میتوان نقطه عطفی در کارنامه کاری لاریجانی دانست، جایی که او برای حفظ کرسی ریاست به سمت اصولگرایان متمایل شد و حاجیبابایی بعد از انبوه رایزنیهای صورتگرفته، به سود او انصراف داد تا نماینده قم رکوردار ریاست بر خانه ملت شود.
عارف دوباره شکست خورد ولی اینبار سرش بالا بود، امیدیها ۵ کرسی در هیات رئیسه داشتند و ثابت کردند که فراکسیون دارای اکثریت در مجلس هستند. مصطفی کواکبیان همان روز در صحن علنی با صدایی بلند فریاد میزد که «نشان دادیم چه کسی اکثریت است» تا خوشحالی امیدیها برکسی پنهان نباشد.
لاریجانی دوباره رئیس شد اما اینبار پایههای ریاستش لرزانتر از همیشه بود، او و اعضای فراکسیون مستقلان به خوبی خطر را احساس کردند و میدانستند که اگر حاجی بابایی و اصولگرایان نبودند، لاریجانی هرگز نمیتوانست ریاست مجلس را کسب کند؛ دانستهای که یکسال بعد به کارشان آمد.
امیدیها انسجام و اتحاد خود را از صحن به لابیهای بهارستان کشاندند و در کمیسیونهای مجلس نیز عملکرد مطلوبی از خود نشان دادند. احمد مازنی بر کرسی ریاست کمیسیون فرهنگی نشست، محمدرضا عارف، رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات شد، حشمتالله فلاحتپیشه، کمیسیون امنیت ملی را در اختیار گرفت، احمدعلی کیخا و غلامرضا تاجگردون نیز به ریاست خود در کمیسیونهای کشاورزی و بودجه ادامه دادند.
بدترین عملکرد
یکسال گذشت و چهارمین و آخرین سال فعالیت دهمین دوره مجلس شورای اسلامی از راه رسید. مطابق روال معمول بهارستان، سال پایانی کمترین تغییر را در هیات رئیسه اتفاق میافتد و بهارستاننشینان ترجیح میدهند با همان ترکیب پیشین آخرین دوره حضور خود در مجلس را به پایان برسانند.
اما رفت و امدهای یکساله اعضای فراکسیون ولایی و مستقلان خبر از کار سخت امیدیها برای درخشش دوباره و حتی حفظ کرسیهایشان در هیات رئیسه مجلس و کمیسیونهای تخصصی داشت. اعضای فراکسیون نزدیک به لاریجانی در اظهاراتی «کرسی ریاست را خط قرمز» خود اعلام کردند تا عملا امکان ائتلاف و همراهی بین دو فراکسیون امید و مستقلان از بین برود چراکه امیدیها به واسطه عملکرد به مراتب تشکیلاتیتر نسبت به دو فراکسیون دیگر، تابع نظر جمع هستند و تجربه ثابت کرده جمع اصلاحطلبان، خواستار ریاست عارف بر بهارستان است و بس.
یاران لاریجانی که عملکرد امید در سال گذشته را دیده بودند، به اصولگرایان نزدیک و نزدیکتر شدند تا اینکه در نهایت در ائتلافی نانوشته، مقرر شد ولاییها کاندیدای ریاست معرفی نکنند و مستقلان برای کرسی نایب رئیسی دندان تیز نکنند.
این ائتلاف بیش از هرکس و هرچیز دیگر کرسی مطهری را به خطر انداخت. مسعود پزشکیان به لطف برخورداری از آرای قومی مجلس و حمایت فراکسیون ترکزبانان از خود، کار سختی برای کسب دوباره کرسی نایب رئیسی در پیش نداشت ولی مطهری که در طول یک سال اخیر بارها و بارها با مواضع خاص خود در مسائل سیاسی به ویژه موضوع حصر باعث اعتراض و عصبانیت اصولگرایان شده بود، رقیبی سر سخت به نام عبدالرضا مصری را در مقابل داشت.
روز موعود در حالی فرارسید که همه اخبار نقلشده از منابعی آگاه حاکی از ائتلاف مستقلان و ولاییها بود. اعضای این دو فراکسیون که قبل از برگزاری انتخابات هیات رئیسه در تالار آیینه مجلس با لاریجانی دیدار کرده بودند، در صحن علنی برای ریاست او همه کار کردند تا سه فراکسیون سیاسی به دو جناح سیاسی تبدیل شود و اصلاحطلبان بمانند و اصولگرایان.
لاریجانی رئیس مجلس شد، خبری که صبح پنجم خرداد ۹۸ همانند ۱۱ سال گذشته رسانهای شد. در این رویداد برای چهارمین بار شکست عارف در رقابت بر سر کرسی ریاست مجلس دهم رقم خورد اما موضوع دیگر عارف نبود.
سودای ریاست عارف و دوستانش جایگاه نائبرئیسی مطهری را به خطر انداخته بود؛ خطری که سرانجام دامن یادگار شهید مطهری را گرفت و او کرسی نایب رئیسی مجلس را به مصری واگذار کرد. چهره ماتمزده مطهری و بهت او از عملکرد همفراکسیونیهایش را بسیاری از حاضران در آن جلسه پارلمان فراموش نخواهند کرد، چهرهای که شکست امیدیها را فریاد زد.
فراکسیون امید در سال جاری توانست چهار کرسی از هیات رئیسه را به خود اختصاص دهد ولی بازهم آنچه به چشم آمد، حذف مطهری بود، گویی سرنوشت امیدیها شکستهای بزرگ و پیروزیهای کوچک است.
آخرین رقابت
شکست در صحن علنی در سال چهارم میتوانست با تکرار عملکرد سال گذشته امیدیها در کمیسیونهای تخصصی جبران شود ولی هرگز چنین نشد تا اصلاحطلبان همه اندوختههای سال گذشته خود را به اصولگرایان واگذار کنند. زاهدی دوباره رئیس کمیسیون آموزش شد و مطهری که به جای مازنی برای کرسی ریاست کمیسیون فرهنگی از سوی فراکسیون امید خیز برداشته بود، در رقابت با جمشید جعفرپور شکست خورد و ریاست این کمیسیون نیز به یک اصولگرای باسابقه رسید.
اما در این بین امیدیها به لطف قرعه بهتر نسبت به ولاییها توانستند محمدرضا پورابراهیمی را از ریاست کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی کنار بزنند و الیاس حضرتی را به این مقام برسانند.
با این حال ریاست کمیسیون شوراها به عنوان اصلیترین کمیسیون مرتبط با مسائل سیاست داخل هیچگاه به اصلاحطلبان نرسید و این شکست دیگری بود که در کارنامه امیدیها ثبت شد.
کمیسیون بهداشت نیز در این میان به اصلاحطلبان رسید تا ولاییها نیز در میان پیروزیهای خود، شکستی را تجربه کرده باشند. شکستی که به لطف پیروزی در کمیسیونهای انرژی، عمران و شوراها به کمرنگترین حد خود رسید.
با این حال امید اصلاحطلبان به یک کمیسیون بود، کمیسیونی که در راس اقدامات مجلس در زمینه سیاست خارجی قرار دارد و در سال گذشته شاهد حضور فردی با عقبه اصولگرایانه ولی مواضعی اصلاحطلبانه بود. حشمتالله فلاحتپیشه و کمیسیون امنیت ملی به نقطه امید اصلاحطلبان تبدیل شده بودند، امیدی که بازهم ناامید شد.
خیانت به پایگاه رای
روز گذشته انتخابات کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی برگزار شد و مجتبی ذوالنوری که سابقه نمایندگی ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در کارنامه دارد، با ۱۱ رای در مقابل ۱۰ رای فلاحتپیشه به پیروزی رسید تا او در سال پایانی رئیس این کمیسیون شود.
ریاست ذوالنوری با مواضعی تند حتی در مقایسه با علاءالدین بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی در دو سال نخست مجلس دوم، درباره موضوعاتی چون برجام و برخورداری از سابقه تلاش برای طرح استیضاح محمدجواد ظریف و حتی حسن روحانی میتواند خبر از تغییر رویکرد سیاست خارجی مجلس در سال پایانی دهد، رویکردی که در دوران فلاحتپیشه به متعادلترین حد خود رسیده بود.
نکته قابل توجه درباره انتخابات هیات رئیسه کمیسیون امینت ملی، رای اعضای فراکسیون مستقلان است. روز گذشته حشمتالله فلاحتپیشه در اظهاراتی که بعد از شکستش در انتخابات کمیسیون امنیت ملی انجام داد، تاکید کرد که از بین مستقلان تنها کمال دهقانی فیروزابادی به او رای داده است و این یعنی، چهرههایی چون کاظم جلالی که با رای اصلاحطلبان به مجلس رسیدند، به کاندیدای اصولگرایان رای دادند.
شکست در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی آخرین شکست اعضای فراکسیون امید در مجلس دهم محسوب میشود، شکستی که ۱۲۱۳ روز بعد از پیروزی ۳۰ بر صفر تهران رقم خورد تا پرونده امیدیهای مجلس دهم در وزنکشی درونپارلمان بسته شود.
ارسال دیدگاه