فائزه مشایخی*

لذت متن و شیوه های خواندن

خواندن‌های دیجیتال و خواندن‌های مکتوب

فهم اینکه خواندن روی کاغذ چقدر با خواندن از روی صفحه کامپیوتر متفاوت است، نیاز به توضیحی درباره چگونگی تفسیر زبان نوشتاری در مغز دارد.

کد مطلب: ۹۱۲۳۵۶
لینک کوتاه کپی شد

ما اغلب، خواندن را یک فعالیت فکری انتزاعی می‌‏دانیم؛ فعالیتی مرتبط با افکار و ایده‌‏ها، لحن‎ها و تِم‌‏ها، استعاره‏‌ها و نقش و نگارها. اما تا آنجا که به مغز ما مربوط است، متن یک بخش ملموس از دنیای فیزیکی‎ای است که در آن زندگی می‏‌کنیم. در واقع، مغز اساساً حروف را اشیایی‌ فیزیکی می‌‏داند زیرا راه دیگری برای فهم و درک آنها ندارد. ما تا همین اواخر تاریخ تکاملی خود هنوز نوشتن را اختراع نکرده بودیم؛ حدوداً تا چهارمین هزاره قبل از میلاد. بنابراین مغز انسان، به‌شکل فی‏‌البداهه یک مدار کاملاً جدید را برای خواندن به‌کار گرفته است؛ از طریق تلاقی و ترکیب چند منطقه مختلف از بافتی عصبی‏ که برای توانایی‌‏های دیگری ایجاد شده‏‌اند، از جمله زبان گفتاری، هماهنگی حرکتی و بینایی.
بعضی از این مناطق مغزی که کارکرد آنها برای خواندن بازتعریف شده، به‌شکل تخصصی برای شناخت اشیا به‌وجود آمده‏‌اند. آنها شبکه‌‏هایی از نرون هستند که به‌عنوان مثال به ما کمک می‌‏کنند بلافاصله یک سیب را از یک پرتقال تمییز دهیم و در عین‌حال هر دو را زیر عنوان میوه تقسیم‌‏بندی کنیم.
فراتر از تلقی کردن هر حرف به‌عنوان شیء فیزیکی، مغز انسان همچنین می‌تواند کل یک متن را به‌عنوان نوعی منظره و نمای فیزیکی تصور کند. وقتی متنی را می‏‌خوانیم، یک نمایه ذهنی از متن را می‎سازیم؛ به‌شکلی که معنا به آن ساختار تکیه داشته باشد. ماهیت دقیق چنین نمایه‌‏هایی هنوز معلوم نیست اما آنها احتمالاً شبیه به نقشه‎های ذهنی هستند که ما از محیط جغرافیایی طبیعی ـ مثل کوه‌ها و راه‌ها ـ و همچنین از فضاهای فیزیکی ساخت بشر ـ مثل آپارتمان‏‌ها و ادارات ـ می‎سازیم. پس وقتی سعی می‌کنیم یک قطعه مشخص از اطلاعات مکتوب را به یاد بیاوریم اغلب جایی را که آن اطلاعات در متن جای گرفته، به‌خاطر می‌‏آوریم.
در اغلب موارد، متن کتاب‎های کاغذی نسبت به متنی که روی صفحه کامپیوتری خوانده می‌شود از توپوگرافی (مکان نگاری) آشکارتر و بیشتری برخوردار است. یک کتابِ باز، برای خواننده دو قلمرو تعریف شده و آشکار دارد: صفحات چپ و راست و در مجموع ۸ گوشه. خواننده می‌تواند روی یک صفحه از کتاب کاغذی تمرکز کند، بی‌آنکه دید خود را از کل متن از دست بدهد. تمام این ویژگی‏‌ها نه تنها باعث می‎شود متن در کتاب کاغذی براحتی قابل پیمایش باشد، بلکه تشکیل یک نقشه ذهنی منسجم از متن را نیز راحت‎تر می‎سازد.
در مقابل، اغلب صفحات کامپیوتری یا اسکرین‎ها، کتابخوان‏‌های الکترونیکی و تبلت‌‏ها با پیمایش حسی یک متن تداخل پیدا می‎کنند و افراد را از نقشه‌‏برداری در سفر ذهنی خود باز می‌‏دارند. یک خواننده متن دیجیتال البته می‌تواند جریان یکپارچه‎ای از کلمات را با ماوس (موشواره) مرور کند، در یک لحظه صفحه را به جلو ببرد یا از کارکرد جست‌وجو برای مکان‌‏یابی آنی یک عبارت مشخص استفاده کند، اما برای او دشوار است که یک عبارت را در چارچوب یا بافت کل متن ببیند.
صفحات کامپیوتری تجاربی را برای خواننده به همراه دارند که کاغذ فاقد آن است. اسکرول کردن شاید راهی ایده‌‏آل برای حرکت در متن است پس وقتی قرار است یک متن طولانی با ضرباهنگی شدید و پیوسته خوانده‎ شود، کاغذ و جوهر امتیازات خود را دارند؛ اما در عصر جدید، دیگر نمی‌توان گفت برای خواندن، فقط به متن نیاز است.

منبع: روزنامه ایران

* پژوهشگر

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار