حال و هوای محله آب‌منگل در عصر اینستاگرام

به مناسبت ۷ مردادماه، میلادروز مسعود کیمیایی،

۷ مرداد سالروز تولد یکی از تاثیرگذارترین فیلمسازان ایرانی است که میان عوام و خواص محبوبیتی بالا دارد.

کد مطلب: ۸۴۱۱۷۲
لینک کوتاه کپی شد

امروز ۷ مردادماه میلادروز فیلمسازی است که نقشی انکارناپذیر در شکل‌گیری بنیان سینمای ایران داشته و آثارش را هم سخت‌پسندان و منتقدان و هم عموم مردم پسندیدند و تماشاکردند و ستودند.

فیلمسازی که فیلمهایش رنگ مرام و صداقت و جوانمردی آدم‌های پایین شهر را به سینمای ایران آورد. فیلم‌هایی که در نیمه دوم دهه ۹۰ شمسی و عصر اینستاگرام هنوز حال و هوای محله آب منگل را دارد.

مسعود کیمیایی در سال ۱۳۲۰ در چنین روزی در خیابان چراغ برق تهران متولد شد. تحصیلات آکادمیک کارگردانی ندارد و تمام آموخته‌های تکنیکی و فنی او از سینما به حضور در گروه دستیاران فیلم «قهرمانان» به کارگردانی ژان نگولسکو و دستیاری ساموئل خاچیکیان در فیلم «خداحافظ تهران» محدود می‌شود.

گرچه از فستیوال‌های سینمایی خارجی همچون برلین و مونترال برنده جوایزی شده است، بیشتر فیلم‌هایی که از آغاز فعالیت فیلمسازی در دهه ۴۰ تا اواخر دهه ۶۰ شمسی ساخته است از آثار قوی و برجسته سینمای ایران هستند که در حافظه تاریخی مردم ماندگار شده، بخشی از فرهنگ این مرزوبوم به شمار می‌روند.

قیصر او بر اساس برخی نظرسنجی‌های انجام شده تاثیرگذارترین فیلم تاریخ سینمای ایران است. سعید حجاریان در یادداشتی درباره قیصر می‌گوید: ««منتقدان سینما فیلم قیصر را سرفصل نوینی در فیلمفارسی تلقی کرده و بر همین مبنا سینمای ایران را به ماقبل و مابعد قیصر تقسیم می‌کنند. این نگاه متعاقبا در جامعه نیز وجود داشته است، چنانکه دیدیم پس از اکران فیلم، تیپ قیصری شامل مدل مو، کفش پاشنه‌خواب و... میان بعضی جوانان تبدیل به مد روز شد. من این فیلم را چندان قابل تمییز با سایر فیلمفارسی‌ها نمی‌بینم اما معتقدم آقای کیمیایی نویسنده و کارگردان قیصر، در اثر خود بصیرت‌هایی به انسان داده است...»

در «گوزنها»، که منتقدان آن را بهترین فیلم کیمیایی می‌دانند، همه آنچه به عنوان مؤلفه‌های سینمای کیمیایی می‌شناسیم از اعتراض اجتماعی و کنایه‌های سیاسی تا رفاقت ‌های فداکارانه و انتقام از ظالم به متعالی‌ترین شکل تبلور یافته است. قهرمانان کیمیایی در گوزن‌ها بختی برای پیروزی ندارند اما مرگ‌شان آنها را جاودانه می کند. این بار هم تاکید کیمیایی بر ناکارآمدی نهادهای عدالت گستر اجتماعی مشهود است.

«داش آکل» برگرفته از اثر جاودانه صادق هدایت که همچون دو اثر قبلی با بازیگری بهروز وثوقی به فیلمی تاثیرگذار بدل شد گرچه آنتونی کویین برای بازی در این نقش قرارداد امضا کرده بود. خود کیمیایی عقیده دارد با ساخت این فیلم داش آکلی متفاوت با داش آکل هدایت خلق کرده است. می‌گوید: «من خیلی دوست داشتم «بوفِ کور» را بسازم. خیلی دوست داشتم بسازمش؛ ولی مُتأسفانه خیلی از فیلم‌سازها زیرِ نامِ «هدایت» ، می‌خواستند این کار را بکنند. یک‌عدّه که کارشان نیمه‌کاره ماند و کسی هم کارش به آن نُقطه و به‌اصطلاح «فراز» نرسید. امّا من خیلی دوست داشتم بعد از «داش آکُل» این داستان را بسازم. به این اعتبار من به «داش آکُل» نزدیک شدم که به آن سه چهار فیلمِ اولّیه من، یعنی «قیصر» و «رضا موتوری» و «گوزن‌ها» شباهت دارد. در آن دوره‌است و آن آدم، آدمی‌ست که کاملاً می‌شود یک دوره را به او تکیه داد. این کار را می‌شد با «داش آکُل» کرد.»

کیمیایی در «بلوچ» به قصد نشان دادن بزرگ شدن شهر و گم‌شدن ارزش‌ها در آن بار دیگر قیصری را به تصویر می‌کشد که در میان همهمه آدمها در میان تهران شلوغ آن روزها دنبال ناموس از دست رفته اش می‌گردد.

«غزل» با بازی فردین، فرامرز قریبیان و پوری بنایی بی‌رحم‌ترین عاشقانه کیمیایی است. عشاقی که چاره رهایی از دلبستگی را در ازمیان‌برداشتن معشوق می‌بینند و خود در دل جنگل سیاه فرو می‌شوند.

متاسفانه فیلم‌های کیمیایی طی سه دهه اخیر دیگر از قوت و جذابیت سال‌های قبل دور شده و بیشتر به تکرار حرفهای گذشته پرداخته اند اما کارنامه این فیلمساز برجسته سینمای ایران حتی با نادیده انگاشتن آثار چند سال اخیر آنقدر درخشان است که می‌تواند نام او را در تاریخ فرهنگ و هنر ایران جاودانه کند. آثاری که همچنان الهامبخش شاعران و نویسندگان و فیلمسازان این مرز بوم است هرگاه که میخواهند از جوانمردی، رفاقت، لوطی‌گری و انتقام حرف بزنند.

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار