نوذر شفیعی*
انتخابات پارلمانی در پاکستان: شکلگیری جریان سوم
در پاکستان معمولا قدرت بین دو حزب دست به دست میشد یکی حزب مردم به رهبری خانواده بوتو و یکی حزب مسلم لیگ به رهبری خانواده نوازشریف. در انتخابات اخیر جریان سومی از قدرت پا به عرصه ظهور گذاشت که تحریک انصاف پاکستان جلوه جریان سوم است. به طور کلی در جامعه پاکستان سه نیروی مهم هست که سیاست و حکومت در جامعه پاکستان را رقم میزند.
به عبارت دیگر سه نیرو هست که بر سیاست و حکومت در جامعه پاکستان تاثیرگذار است. یکی ارتش که نقش بسیار بسزایی دارد. علتش هم اینکه ارتش معتقد است بعد از اینکه در سال ۱۹۴۷ شبه قاره هند تجزیه و کشوری به نام پاکستان شکل گرفت، ارتش در حفظ ثبات داخلی پاکستان و امنیت مرزها نقش کلیدی داشته، فلذا ضامن وحدت و ثبات پاکستان است. دومین نیرویی که وجود دارد، نیروهای سیاسی یا احزاب هستند. اینها حداقل تا دو دهه پیش تا زمانی که ارتش به طور عریان قدرت را در پاکستان قبضه کرده بود، نقش چندانی در سیاست و حکومت در پاکستان نداشتند. از آن زمان به بعد پاکستان بیشتر دموکراتیزه شد و ارتش در سایه قرار گرفت و احزاب، بازیگر اصلی صحنه سیاسی پاکستان شدند.
در همین شرایط هم ارتش نه به طور آشکار بلکه در پشت پرده، روندهای کلی سیاسی و امنیتی در پاکستان را هدایت کرده است. احزاب سیاسی هم معتقدند که درست است که ارتش در تامین امنیت داخلی و امنیت مرزها بعد از استقلال، نقش مهمی را داشته اما جرقه جدایی پاکستان از افغانستان را سیاستمداران بهخصوص با رهبری محمد علی جناح زدند. بنابراین معتقدند که اساسا پاکستان یک کشور دموکراتیک متولد شده. سومین نیرو، نیروهای مذهبی هستند که اینها هم بر سیاست و هم حکومت در جامعه پاکستان تاثیرگذار و برای خودشان نقش مهمی قائل هستند. علت این نقش را هم در این میبینند که اساسا جدایی پاکستان از هند بر مبنای مذهب بود. فلذا گروههای مذهبی نقش موثری در استقلال پاکستان داشتند. طی تحولات سیاسی هفتاد سال اخیر پاکستان، معمولا ارتش و گروههای مذهبی ارتباط نزدیکتری با هم داشتند و معمولا در مقابل احزاب قرار میگرفتند.
یعنی در حقیقت نظامیان و مذهبیان در مقابل سیاسیون قرار داشتند. این ارتباط هم از طریق آیاسآی یا سازمان امنیت اطلاعات ارتش پاکستان برقرار میشده. این ارتباط آنقدر قوی بود که بسیاری از نظامیان پاکستان در زمان ارتقا یا کسب درجه باید توسط علمای مذهبی هم تایید میشدند. تقریبا از دهه ۱۹۸۰ یعنی در زمان قدرتگیری ژنرال ضیاءالحق این روند و این رابطه تشدید شد. البته بحرانهایی مثل بحران افغانستان و بحران کشمیر در ایجاد پیوند بین نظامیها و مذهبیها هم بیتاثیر نبود. براساس این تجربه گفته میشود هر نیروی سیاسی که قرار باشد در پاکستان قدرت را به دست بگیرد باید از جانب نظامیها و مذهبیها حمایت شود. در گذشته چه زمانی که حزب مردم به رهبری خانم بوتو قدرت را در دست داشته و چه در زمانی که حزب مسلم لیگ به رهبری نواز شریف قدرت را به دست گرفت، هیچکدام بدون چراغ سبز ارتش، قدرت را به دست نگرفتند و هرگاه هم ارتش احساس کرد که تداوم حکومت یکی از اینها ممکن است کشور پاکستان را به مسیری حرکت دهد که ثبات سیاسی و امنیتی این کشور بههم بخورد با ابتکار عملهای مختلف مانع از تداوم حکومت آن شدند. اکنون اراده ارتش بر حمایت از «تحریک انصاف» به رهبری عمران خان است. حداقل پیش از این گفته میشد که ارتش چنین قضیهای را در پیش گرفته و اکنون هم مشاهده میشود که ظاهرا حزب تحریک انصاف و متحدینش در انتخابات پاکستان اکثریت آرا را به دست آوردند. این بخش اصلی و ریشه اصلی فعل و انفعالات سیاسی در پاکستان است.
اگر قدرت ارتش نمیبود ممکن بود که روند انتخابات به شکل دیگری رقم بخورد. یعنی پایگاههای اجتماعی هر یک از احزاب تعیین کننده آرای آنها بود. براساس تقسیم بندی که بر مبنای جمعیت پاکستان صورت گرفته برای ایالت پنجاب ۱۴۱ کرسی در نظر گرفته شده. یعنی سهم این ایالت در پارلمان پاکستان یا در مجلس ملی پاکستان ۱۴۱ کرسی است. پایگاه اجتماعی نواز شریف، ایالت پنجاب است، بهاضافه اینکه طیف صاحبان صنایع، تجار و بازرگانان و بخش مهمی از طبقه متوسط هم از حزب مسلم لیگ طرفداری میکنند. در ایالت سِند ۶۱ کرسی پارلمان به این ایالت داده شده. یعنی سهم این ایالت در مجلس ملی پاکستان ۶۱ کرسی است. ایالت سند عمدتا یک ایالت دهقانی و کشاورزی و پایگاه اصلی حزب مردم است. ایالت بلوچستان ۱۶ کرسی در اختیار دارد و معمولا این ایالت عمدتا با سرحد و ایالت سند بیشتر هماهنگ است. دلیلش هم این است که در پاکستان تمام ایالتها مخالف حکومت پنجابیها هستند. اینها معتقدند که سیاست و حکومت در اسلام آباد در کنترل پنجابی هاست فلذا یک رقابت تاریخی با پنجابیها داشته اند. حتی بعضی از اینها مثل بلوچ ها، معتقد هستند که در زمان تجزیه پاکستان، ما بین هندو و اسلام، رأی به اسلام دادیم و نه رأی به پاکستان به همین دلیل است که اینها ادعای تجزیه طلبی دارند. ۳۹ کرسی از پارلمان پاکستان به ایالت سرحد اختصاص پیدا کرده و این ایالت مرکز اصلی رأی تحریک انصاف به رهبری آقای عمران خان است. البته در خود اسلام آباد هم به عنوان پایتخت ۳ کرسی و در منطقه قبایلی پاکستان هم ۱۲ کرسی وجود دارد.
نکته مهم اینکه از نتیجه آرا مشخص میشود که اولا، ارتش از جریان تحریک انصاف حمایت کرده و دوما، منهای ایالت پنجاب مناطقی مثل مناطق سواحلی، ایالت بلوچستان و ایالت سرحد، از تحریک انصاف حمایت جدی کردهاند. باضافه اینکه چون آقای نواز شریف به فساد اقتصادی متهم شده بود و به همین دلیل الان زندان است فساد او و خانوادهاش تاثیر منفی بر رأی دهندگان داشتهاند، فلذا نظر رأی دهندگان را به سمت آقای عمران خان جهتگیری کرده است و در نهایت از کرسیهای پارلمان پاکستان ۶۰ کرسی به زنان و ۱۰ کرسی به اقلیتهای مذهبی تعلق دارد که این ۷۰ کرسی به میزان آرای هر یک از احزاب بین آنها تقسیم میشود و لذا سهم مهمی از این ۷۰ رأی به بانک رأی آقای عمران خان اضافه میشود. به نظر میرسد این شرایط باعث شد نتیجه انتخابات پاکستان به شکلی که امروزه میبینیم، رقم بخورد.
منبع: آرمان
* استاد دانشگاه
ارسال دیدگاه