محمد مهاجری: به جای فیلترینگ محتوا تولید کنیم
تهران (پانا) - یک تفکر سنتی در کشور ما وجود دارد که فکر می کند با فیلتر فلان کانال و فلان مطلب، جلویی خیلی چیزها را می توان گرفت. افرادی که به این تفکر سنتی اعتقاد دارند اگر 10 درصد زحمتی که صرف بستن این کانال ها می کنند صرف این کنند که محتوای خوب و مأثر تولید کنند، نیازی به بستن این شبکه ها پیدا نخواهند کرد.
به گزارش جماران، بعد از اعتراضات و ناآرامی های اخیر، گروهی از تحلیلگران یکی از دلایل تقویت نارضایتی در جامعه را انتشار اخبار ناامید کننده از سوی برخی رسانه های داخل و عمدتاً مخالف دولت دانستند. از طرف دیگر برخی معتقدند سیاست های بعضاً نادرست رسانه ها و محدودیت هایی که برای رسانه های داخلی در انتشار برخی اخبار مهم وجود دارد، مرجعیت خبری را از رسانه های رسمی کشور سلب کرده است. در مورد این موضوعات و نقش و جایگاه رسانه های داخلی در اتفاقات مه جامعه با محمد مهاجری به گفت و گو نشسته ایم.
مشروح این گفت و گو در زیر می آید:
آقای مهاجری! یکی از دلایلی که برای اعتراضات اخیر کشور برشمرده می شود، پمپاژ یأس به جامعه و نا کارآمد نشان دادن دولت توسط صدا و سیما و برخی مطبوعات و خبرگزاری ها است. دیدگاه شما در این خصوص چیست؟
ایجاد فضای منفی و فضای یاس تقریباً از اواخر دولت آقای هاشمی و اوایل دولت آقای خاتمی شروع شد. در سال های ۷۴ به بعد به واسطه وضعیت اقتصادی نامناسب انتقادات به دولت شروع و کم کم این انتقاد ها تند شد. در دوره اصلاحات این اتفاق گسترش بیشتری پیدا کرد با این تفاوت که در آن مقطع بیشتر سیاه نمایی ها سیاسی بود؛ یعنی کمتر به اقتصاد برمی گشت. دولت آقای احمدی نژاد که مستقر شد در ابتدا دولت بچه پول دارها بود؛ درآمد نفت بالا و وضعیت بهتر بود اما در دوره دوم که تحریم ها شروع شد انتقادات اقتصادی هم به دولت شروع شد.
بعد از دولت آقای احمدی نژاد، جناح اصولگرا امید زیادی داشت که انتخابات ۹۲ به نفعشان تمام شود اما چون تعدد کاندیدا داشتند و .. موفق نشدند؛ تا به انتخابات سال۹۶ رسیدیم که این بار دیگر اصولگرا ها یقین داشتند که پیروز انتخابات می شوند. بالاخره برجام هم به آن نتیجه دلخواه نرسیده بود و فکر می کردند که الان سر بزنگاه است و می شود بر دولت پیروز شد. ولی محاسباتشان اشتباه بود و با اختلاف ۷، ۸ میلیونی انتخابات را واگذار کردند. جریان اصولگرا همه امکانات مادی و معنوی و متافزیکی خودش را جمع کرد تا توانست ۱۵ میلیون رای جمع کند.
فکر می کردیم اگر دولت را بزنیم، مردم برای ما هورا می کشند
بنابراین، طبیعی است که ما اصولگرا ها وقتی مجلس را از دست داده بودیم و دولت و شوراها هم نتوانستیم به دست بیاوریم شروع به تخریب دولت کردیم. اما واقعاً هیچ کس فکر نمی کرد که زیر پوست این تخریب، اتفاقات دیگری خلاف آن چه که تخریب کنندگان مد نظر داشتند، در حال رخ دادن است. فکر می کردیم ما اگر دولت را بزنیم، مردم می آیند و برای ما هورا می کشند حال آنکه شرایط و ساختار اجتماعی کشور از سال ۸۴ و بعد ۸۸ به این سو دچار تغییرات اساسی شده و انتقادات اساسی تری نسبت به نظام به وجود آمده است.
آمدند به دولت آقای احمدی نژاد لقب دولت پاکدستان را دادند بعد بزرگترین فسادهای اقتصادی در این دولت به وجود آمد. نه این که قبلش فسادهای اقتصادی نبود اما دست کم این که شعارهای ضد فساد داده نمی شد. در دولت آقای احمدی نژاد این شعارها داده می شد و بیشترین فسادها هم در همان دولت متاسفانه به وجود آمد و در آن دوره نهادینه تر هم شد.
در حال حاضرما درگیر این هستیم که یک عده حقوق های نجومی دریافت می کنند. حقوق های نجومی خیلی موضوع بدی است اما زیادِ زیاد ۱۰ هزار نفر این حقوق را دریافت کرده اند، این ۱۰ هزار نفر اگر ماهی ۲۰ میلیون هم گرفته باشند، سرجمع ۲۰ میلیارد و سالانه ۲۵۰ میلیارد می شود. در حالی که اختلاس های ۸ هزار و ۱۲ هزار میلیاردی در این مملکت اتفاق افتاده است که این ۲۵۰ میلیارد در مقابل آن پول خرد است و پرداختن به آن اغوا گری و عوام فریبی است. می خواهند با مطرح کردن این موارد کوچک، مردم آن اعداد بزرگ تر را فراموش کنند. فکر می کنیم مردم واقعاً این ارقام خارج از تصور را فراموش می کنند و چون این حقوق های نجومی در دولت یازدهم یا دوازدهم اتفاق افتاده، مردم به سمت ما برمی گردند و در انتخابات بعدی مرگ بر رقیب ما می گویند و درود بر ما!
صدا و سیما و برخی رسانه های اصولگرا همچنان مشغول تخریب دولت هستند
حال آن که به دلیل همان تغییر ساختار اجتماعی جامعه، این اتفاق رخ نداد و تجربه هر چند تلخ اما آموزنده ای برای کشور رقم زد. تجربه ای که نشان داد وقتی برای منافع خودمان سیاه نمایی کنیم دودش به چشم همه از جمله خودمان خواهد رفت. هرچند جناح اصولگرا این را نفهمید و هنوز هم نفهمیده است. شما صدا و سیما و رسانه های اصولگرای افراطی را ببینید که همچنان به تخریب دولت ادامه می دهند؛ به خاطر این که گمان می کنند بعد از این اعتراضات یک حاشیه امنی ایجاد شده است، چون یک بار تظاهراتی شروع شد و بعد با همکاری همه جمع شد الان فکر می کنند، تا مدتی دیگر اعتراضی صورت نمی گیرد. فکر می کنند که مردم چک سفید امضاء کرده اند که دیگر تظاهرات نخواهند کرد. اما غافل از این که به دلیل همان تغییر ساختار اجتماعی، خطر همچنان وجود دارد و برای برطرف کردن و از بین بردنش هم کارهای پوپولیستی جواب نمی دهد. این که یک دفعه بگوییم مثلاً بنزین را گران نمی کنیم یا قیمت تخم مرغ را ارزان می کنیم و... به اعتقاد من این ها اقدامات پوپولیستی است که به واسطه آن ها به راحتی نمی توان سر جامعه را کلاه گذاشت.
یعنی آنقدر عمیق هست که اقدامات موقتی و گذرا نمی تواند درمانش کند؟
من اعتقاد به عمیق بودنش ندارم اما گاهی اوقات ممکن است یک غده سرطانی یک بدن صد کیلویی را زمین گیر کند درحالی که در ابتدا خود آن غده آنقدر بزرگ نیست ولی اگر فکری به حالش نشود بالاخره همه بدن را می گیرد.
در همین اعتراضات رسانه های داخلی شاید به دلیل محدودیت ها و برخی سیاست گذاری هایی که وجود دارد، مرجعیتی برای خیلی از مردم نداشتد و عملاً چند کانال تلگرامی خبرهای مرتبط را به شیوه خودشان پوشش بدهند؛ این موضوع را چه قدر در ایجاد فضای یاس و ملتهب شدن فضا موثر می دانید؟
از اول انقلاب رسانه ها و همه مجموعه سیاسی کشور کاری انجام می داد به نام دروازه بانی خبر، که بخشی از آن در دوره جنگ کاملاً قابل توجیه بود. اما در همان زمان هم به دلیل فهم نادرست از رسانه، برخی اخبار قابل انتشار را هم منتشر نمی کردند. در سال۵۶ و ۵۷ همین کاری که کانال ضد انقلاب «آمدنیوز» در اتفاقات اخیر انجام می داد را رادیو «بی بی سی» انجام می داد، بسیار هم حرفه ای تر بود. به این شکل که نظام سلطنتی خبرها را سانسور و بی بی سی ۲ ساعت بعدش خبرها را با جهتی که خودش می خواست منتشر می کرد. در حال حاضر هم این کانال ها فقط اصل خبر را منتشر نمی کند؛ در واقع به آن جهت می دهند. ما وقتی که یک پدیده ای به نام سانسور را تا جایی که می توانیم اعمال می کنیم، نتیجه اش همین اتفاقاتی است که می بینیم.
وقتی یکی از مسئولان کشور وظیفه خودش می داند که خبر آن سایت و کانال ضد انقلاب را تکذیب کند، بدون این که خودش بداند علاوه بر مشروعیت، شهرتی بیش از صدا و سیما و اهمیتی بیشتر از همه رسانه های کشور به آن می دهد. وقتی آن سایت را بزرگ می کنیم عملاً به آن مشروعیت می دهید و بعد مرجعیت را از رسانه های رسمی می گیریم. طرف بر اساس چند خبر راست و دروغ، خبری را می سازد. ما که رسانه ای هستیم می دانیم خبر سازی یعنی چه، اما این خبر در بدنه عمومی جامعه به دلیل عدم اطلاع رسانی رسانه های رسمی داخلی، کاملا جا می افتد. بدترین حالت برای مردم بی اعتمادی به رسانه های کشور است. یک فرد عادی به محض اینکه رادیو را روشن می کند خبری می شنود که با واقعیت های جامعه منطبق نیست؛ خیلی اوقات هم خبر رادیو درست است اما باز مردم باور نمی کنند به این دلیل که شما مرجعیت را از رسانه های داخلی گرفته اید و به رسانه های ضد انقلاب داده اید. در حالی که خود آن رسانه نیز، هم سانسور می کند و هم خبر را جهت دار پخش می کند.
وقتی شما صبح رادیو را روشن می کنید بیشتر اخبار یک بخش خبری ضد دولت است، ظهر تلوزیون را روشن می کنید باز علیه دولت خبر پخش می شود و همینطور تا آخر شب این روند ادامه دارد، معلوم است که فرد به یک رسانه خارجی مراجعه می کند. حال آن که رسانه خارجی ده برابر بدترش را منتشر می کند. مثلاً وقتی صدا و سیما در مورد یک اختلاس اعدادی را منتشر کرده است آن کانال خبری اعداد را ۱۰ برابر بالاتر اعلام می کند و فرد هم می پذیرد چرا که وقتی شما اطلاعات درست به او نمی دهید، پیش خودش می گوید که از کجا معلوم که اعداد این کانال درست نباشد.
صدا و سیما و کانال های ضد انقلاب دقیقاً یک کار را انجام می دهند
به عبارتی این موضوع باعث می شود این دو رسانه یک کارکرد را داشته باشند
بله، مجموعه رسانه های افراطی داخلی و شبکه و سایت های ضد انقلاب دقیقاً کار قیچی را می کنند. شهید مطهری یک بحثی در مورد مارکسیسم و لیبرالیسم دارد و می گوید این دو لبه های یک قیچی اند در ظاهر در مقابل هم هستند اما وقتی روی همدیگر قرار می گیرند یک چیز را می برند. صدا و سیما و کانال های ضد انقلاب هم دقیقاً همین طور عمل می کنند، به ظاهر ضد همدیگر هستند ولی هر دو اعتماد مردم به نظام را خدشه دار کرده اند.
در این سال های اخیر همیشه این انتقادها به صدا و سیما و سیاست های رسانه ای کشور وارد بوده است، اما انگار گوش شنوایی وجود ندارد. به نظر شما چه باید کرد؟
ببینید شما یک وقت سرما می خورید و با چند عدد قرص و نهایتاً یک آمپول درمان می شوید. اما یک وقت است که تصادف شدید می کنید و آسیب جدی می بینید. در این وضعیت دیگر چند عدد قرص شما را درمان نمی کند. من فکر می کنم که در حال حاضر ما دچار این ضربه ناشی از تصادف شده ایم. دیگر امروز با وضعیت به وجود آمده، به راحتی قبل نمی توان بیماری را درمان کرد. حتی اگر همین الان هم صدا و سیما بیاید بی طرف شود و همه خبرها را بدون سانسور منتشر کند، تا دوباره اعتماد مردم را بازیابی کند خیلی زمان می برد. چرا؟ چون مردم اعتماد خودشان را به این رسانه از دست داده اند. الان طوری شده که در یک روستای کوچک شما می بینید که همه گوشی و ماهواره دارند و خبر ها را از این طریق پیگیری می کنند و کسی هم صدا و سیما را نگاه نمی کند. اگر هم تلویزیون نگاه می کند به خاطر دیدن سریال و فوتبال است. این که تلویزیون ما مرجعیتش را به عنوان یک رسانه ای که مرجعیت خبری نظام را بر عهده دارد، از دست داده است هیچ کسی جز نظام ضرر نمی کند.
این که می گویید راهکارش چیست به نظرم الان دیگر به راحتی چند ماه پیش و یک سال پیش نیست. همین حالا هم بخش تندرو هر دوجناح کشور، همچنان در حال خرابکاری هستند. هر دو فکر می کنند باید سیاه نمایی کرد. من کاری به این که دولت مستقر فعلی دولت آقای روحانی است ندارم اما ما در حال حاضر با یک شرایط خاص بین المللی و شرایط خاص سیاسی در کشور مواجه هستیم. اگر بخواهید شرایط سیاسی داخلی را اطلاح کنیم راهش با ضربه زدن و تخریب نیست.
ممکن است همین رسانه ها به شما پاسخ دهند که این حرف شما یعنی سانسور، این موضوع چگونه قابل حل است؟
ما در حال حاضر رسانه هایی داریم که علیه دولت کار می کنند و همین رسانه ها دارند از پول بیت المال استفاده می کنند. در واقع از همان دولتی که آن را تخریب می کنند، بودجه می گیرند. کجای این رسانه واقعا مستقل است؟ اشکال ندارد شما به من ۱۰ رسانه مستقل از حاکمیت نشان دهید که بودجه از دولت نگیرند و تحلیل هایشان مبتنی بر جناح بندی سیاسی نباشد. ما در خارج از ایران کلی رسانه وابسته به تشکیلات خاص داریم. رسانه مستقل اساساَ وجود ندارد.
ولی رسانه حرفه ای وجود دارد
بله رسانه حرفه ای وجود دارد. ما متاسفانه در کشورمان سوزن را در چشم خودمان می بینیم، تنه درخت را در چشم مقابل نمی بینیم؛ یا بالعکس. اگر واقعاً انتقادی وجود دارد که دارد انتقادها را مطرح کنیم و از طرف مقابل هم اگر اشکالی می بینیم، بگوییم. امروز شرایط ما شریط التهاب و اضطراب است. در این شرایط من تصورم این بود که رسانه ای هر دو جناح کشور در کنار هم می نشینند و راهی برای ایجاد آرامش در کشور پیدا می کنند. فقط آن ۲ ، ۳ روز اعتراضات این اتفاقات افتاد بعد دوباره روز از نو روزی از نو و همه به سر جای اولشان برگشتند.
می توان از صحبت های شما اینچنین نتیجه گرفت که در خارج از کشور رسانه ها ممکن است مستقل نباشند اما حرفه ای عمل می کنند در داخل کشور ما نه استقلال رسانه ای وجود دارد نه حرفه ای گری رسانه؟
من حرفه ای گری را کنار می گزارم اما یک مساله ای در رسانه های ما وجود دارد و آن ناسزا گفتن و توهین کردن به هم است. طرف می خواهد یک خبر بنویسد طرف مقابل را جاسوس، ضد انقلاب، برانداز و... می کند. وقتی این گونه برخورد می شود طرف مقابل هم که نمی نشیند شما هر چه خواستی به او بگویید. وقتی شما فضای رسانه را با دروغ و تهمت و فحاشی و بدگویی پر می کنید، این اتفاقات هم می افتد.
شما موافق وابسته بودن رسانه ها هستید؟
من معتقدم که ما صدها رسانه داشته باشیم و همه آن ها وابسته به دولت باشند، هیچ اشکالی ندارد. اما بنویسد من رسانه فلان سازمان و ارگان و حزب هستم. اما یک وقتی است که یک رسانه ادعای استقلال می کند ولی راستش را هم به مردم نمی گوید و در حال فریب مخاطب است. وقتی یک رسانه مخاطب را فریب می دهد اسمش رسانه حرفه ای نیست.
در هیمن فضا، می توانیم بهترین و با کیفیت ترین سیستم اطلاع رسانی در کشور را ایجاد کنیم
امروز رسانه های ما به واسطه همین وابستگی به ارگان ها و سازمان های مختلف، خودشان درگیر رانت و فساد شده اند، رسانه بودجه و یارانه خود را از دولت و نهاد مربوطه می گیرد و نمی تواند در خبر بی طرف باشد. به این علت و ده ها علت دیگر رسانه ای که قرار است ناظر و به عبارتی نمک فساد باشد، خود درگیر فساد می شود و می گندد. در حالی که در کشورهای توسعه یافته این گونه نیست و همه چیز تحت نظارت شدید رسانه ها است.
این فضای اتوپیایی که شما از رسانه های دیگر کشورها ترسیم می کنید در هیچ کجای دنیا وجود ندارد. من معتقدم که ما با ظرفیت های موجود قانونی کشورمان می توانیم یکی از آزاد ترین کشورها برای فعالیت رسانه ها باشیم. اگر در درجه اول هویت هر رسانه برای مخاطب روشن باشد دوم این که اخلاق رسانه ای را رعایت کنیم و سوم محل ازتزاق مان هم معلوم باشد. در این صورت رسانه ها می توانند از هم تفکیک شوند و در همین فضا، می توانیم بهترین و با کیفیت ترین سیستم اطلاع رسانی در کشور را ایجاد کنیم.
این سیستم شما چه کارکردی می تواند داشته باشد، رسانه وابسته نمی تواند نقد کند
در بین این فضا رسانه مستقل خودش را نشان می دهد. شما در حال حاضر در فضایی تنفس می کنید که سره از ناسره شناخته شده نیست. اگر هر رسانه ای تابلوی خودش دستش باشد، مخاطب سلیقه خودش را انتخاب می کند. منظور این است که یک فضای رقابتی کاملا شفافی شکل بگیرد. این گونه نباشد که یک خبرگزاری که هزار نفر کارمند و میلیاردها تومان بودجه درسال دارد با یک سایتی که ده نفر نیرو دارد، رقابت کند. وقتی مردم بدانند که چه رسانه ای سنگ چه کسی را به سینه می زند در این فضا رسانه های مستقل تبلور پیدا می کنند. در کشورما این اتفاق در مورد برخی از رسانه های مستقل افتاده است.
موج مرجعیت فضای مجازی زودگذر است
امروز فضای مجازی بخش عظیمی از مرجعیت رسانه ای را در اختیار دارد، در این فضا رسانه ها می توانند دوباره خودشان را بازیابی کنند؟
من برداشتم این است که این موج مرجعیت فضای مجازی زودگذر است و اَبری است که از بین خواهد رفت. اتفاقاً از طرفی وجود فضای مجازی برای رسانه ها و ما رسانه ای ها بزرگترین نعمت است. چون ما در واقع یک تریبون مفت پیدا کرده ایم. اما مرجعیت خبر حوزه ای نیست که ته نداشته باشد. در همین فضا هم کسانی خبر و تحلیل تولید می کنند؛ فضای مجازی فقط حامل این خبر ها خواهند بود.
اما چرا فضای مجازی موفق است؟ به خاطر این که بخشی از رسانه های اصلی ما کار و مسئولیتشان را رها کرده اند و به فضای مجازی چسبیده اند. اما برداشت من این است که مرجعیت فضای مجازی زود گذر است و بعد از مدتی این مرجعیت به رسانه های که اصالت دارند باز می گردد.
هر چه قدر هم که فیلتر کنید بالاخره از این سنگ خارا راهی پیدا می شود/ به جای فیلتر محتوا تولید کنید
با محدود کردن پیام رسان های خارجی برای رونق پیام رسان های داخلی موافقید؟
یک تفکر سنتی در کشور ما وجود دارد که فکر می کند با فیلتر فلان کانال و فلان مطلب، جلویی خیلی چیزها را می توان گرفت. یک زمان در دوره وزارت ارشاد آقای خاتمی تصور بر این بود که اگر جلوی ویدئو را بگیرد مملکت از لحاظ اخلاقی گلستان می شود. این کار را هم کرد. درست شد؟ انسان هایی که به این تفکر سنتی اعتقاد دارند اگر ۱۰ درصد زحمتی که صرف این بستن این کانال ها می کنند صرف این کنند که محتوای خوب و مأثر تولید کنند، نیازی به بستن این شبکه ها پیدا نخواهند کرد.
خوراک رسانه محتوای خبری و تحلیلی است. شما می خواهید جلوی کسانی که محتوا تولید می کنند را بگیرید، به جای این کار خودتان تولید محتوا کنید، همان شبکه ها مفت و مجانی برایت پخش می کنند. یک عده هستند در کانال تلگرامی خود، به تلگرام فحش می دهند؛ این خیلی خنده دارد است. بعد می آییم می گوییم چون یک فردی در یک شهری تلگرام داشته و به خاطر این تلگرام منحرف شده است پس تلگرام خیلی چیز بدی است. الان ۴۰ میلیون نفر در این کشور تلگرام دارند همه این ۴۰ میلیون نفر منحرف اند؟ البته گاهی اوقات در مواقع حساس لازم است که بسته شود من با این بستن های موقتی برای مصالح بالاتر مخالفتی ندارم اما این که شما کلاً بگیر و ببند راه بیندازید و همه تلاشتان را در این راه صرف کنید قابل قبول نیست.
بسی کند و کاوید و کوشش نمود از آن سنگ خارا رهی برگشود
شما هر چه قدر هم که فیلتر کنید بالاخره از این سنگ خارا راهی پیدا می شود. پس به جایی این که این همه وقت تلف کنیم و بخواهیم جلوی این آب را بگیریم، بهتر است آن را به سمتی که خودمان می خواهیم هدایت کنیم، به خودمان که دیگر نمی توانیم دروغ بگوییم. می گویند شما اگر جلوی ویروس را بگیرید دیگر منتشر نمی شود. اما من می گویم این ویروس در هوا وجود دارد اگر شما می خواهی مریض نشوید باید به خودت واکسن بزنید. این آقایانی که این همه ضد تلگرام حرف می زنند، یک نگاهی هم به گوشی فرزندان و خانواده خود بیندازند، کدامشان تلگرام ندارند؟ این ۴۰ میلیونی که در این کشور از تلگرام استفاده می کنند، از آسمان که نیامده اند، همین بچه های ما و خود ما هستیم. یا اگر بد است همه دفاتر رسمی و مقدس کشور در تلگرام، کانال دارند. یک ابزار مفتی درست شده است چرا از آن استفاده نمی کنید.
وقتی رسانه رسمی کشور یک خبر درست منتشر می کند پدرش را درمی آورید معلوم است که یک کانال مرجع می شود
انسان نسبت به چیزی که منعش می کنند حریص می شود. وقتی این کانال ضد انقلاب را ممنوع می کنید مردم بیشتر به آن گرایش پیدا می کنند. اگر به جای این کار اخبار را درست را منتشر می کردید آنقدر باعث شایعه پراکنی نمی شدید. چرا مردم ما باید انقدر به شایعات توجه کنند. چرا مرجعیت رسمی رسانه های ما این همه مخدوش شده است. وقتی رسانه رسمی کشور یک خبر درست منتشر می کند پدرش را درمی آورید، معلوم است که یک کانال مرجع خبر می شود. بعد برای این که با آن یک کانال مقابله کنند می آیند کل آن پیام رسان را فیلتر می کنند. من خودم سردبیر یک رسانه ای هستم که کانال تلگرام دارد، به جرات به شما می گوییم که در همان چند روزی که اوج اعتراضات بود ما ۲۰ درصد افت مخاطب داشتیم. می گویند مردم به پیام رسان های داخلی مراجعه کنند. خیلی خوب است شما امکاناتش را فراهم و اعتماد مردم را جلب کنید چرا مردم به پیام رسان داخلی مراجعه نکنند؟
این تفکیک رسانه داخلی و خارجی را قبول دارید؟
اشکال ندارد، چطور ما می گوییم که باید از تولید داخلی استفاده کنیم و از جنس خارجی استفاده نکنیم. ما بیایم چند پیام رسان خوب فراهم کنید که بتواند با پیام رسان های خارجی رقابت کند و در یک فضای رقابتی مخاطب خود را جذب کند، اما این که به جای آن با محدود کردن پیام رسان های خارجی بخواهیم مردم را به زور به سمت پیام رسان های داخلی سوق دهیم خیلی راحت مردم را به خودمان بی اعتماد می کنیم. مردم می گوییند حتما اتفاقاتی در کشور در حال رخ دادن است که نمی خواهند ما بدانیم.
ارسال دیدگاه