زخم بی مرحم عواطف انسانی را هیچ رامشگاهی نیست
«سایکو» آخرین اثر «علی اصغر راسخ راد» است، درباره این اثر می توان گفت؛ زندگی روزمرۀ انسان امروز، عجین با ارتباطاتی اجتناب ناپذیر است که ورود دنیای مجازی، ردپایی خاکستری بر لمس دست های عاطفه گذاشته است و چشم های مهربانی را غبار آلوده ساخته است. در این سکوت بی رحم، که تنهایی از جای جای خرد فریاد می کشد، زخم بی مرحم عواطف انسانی را هیچ رامشگاهی نیست.
به گزارش خبرنگار فرهنگی-هنری خبرگزاری پانا، متن این یادداشت به شرح ذیل است:
زندگی روزمرۀ انسان امروز، عجین با ارتباطاتی اجتناب ناپذیر است که ورود دنیای مجازی، ردپایی خاکستری بر لمس دست های عاطفه گذاشته است و چشم های مهربانی را غبار آلوده ساخته است. در این سکوت بی رحم، که تنهایی از جای جای خرد فریاد می کشد، زخم بی مرحم عواطف انسانی را هیچ رامشگاهی نیست. «سایکو» نگاهی عمیق به لایه های سطحی ارتباطات انسان هایی است که در بجبوحۀ روزمرگی، آن چنان احساسات را از یاد برده اند که در این میان هر هیچ پوچی پردۀ نازک دلشان را به لرزه در می آورد و طفل نوپای احساس همچنان میان روابط آنان یتیم مانده است.
خواندن سرسری روزنامه ها، گشت و گذار میان اخبار بی محتوای تلویزیون و حتی آمیختگی طعم گس چای تلخ با سکوتی که جز هیچ دستاوردی برای دل ندارد و یا پناه بردن به دل مشغولی هایی که انسان را از کلام باز می دارد، پرچم گسستگی ارتباطات عمیق عاطفی در ساخت خانواده ها را در آخرین اثر «راسخ راد» در جایگاه کارگردان بالا نگاه داشته است و گاه اگر مخاطب با چاشنی لبخند، این اثر تلخ را به نمک می آلاید، آن را دلیلی جز ورود به لایه های ابتدایی و سطحی دیالوگ که تنها سامعۀ مخاطب را درگیر می کند و شاید نتواند او را لحظاتی به تفکر وا دارد، نیست.
حضور مهرداد نظری، کمدین محبوب دوران کودکی، پیش از تماشای این اثر می تواند تصویری کمیک از «سایکو» برای مخاطب در ذهن بسازد، حال آن که تا زمانی که تماشاگر روی صندلی های تماشاخانۀ مهر حوزۀ هنری تهران ننشسته است، از تبلیغات محیطی و مجازی درنخواهد یافت به تماشای یک «گروتسک» خواهد نشست.
در این میان، مخاطب به یقین از حضور «محمد خوشبختیان» که اندکی قبل تر او را در فضای «دوازده» در جایگاه یک بازیگر جدی دارای رگه های ریز کمدی در بازی درام دیده است، لذت خواهد برد و تاپایان اثر بازی خوش ساخت و دقیق او و پرداخت او به ارتباطات عمیق عاطفی را به عنوان یک خارۀ خوش در ذهن به یادگار نگاه خواهد داشت.
رنگ بندی و شاکلۀ آمیخته با رنگ لباس و دکور و همچنین نگاه دقیق به جایگاه این دو عنصر برای درگیری مخاطب توسط کارگردان ستودنی است، حال آن که با همۀ این اوصاف اذعان به این نکته که تسلط بازیگران اثر، به ویژه بازیگر نقش «بانو» در به کارگیری عمیق و صحیح از بدن و میمیک درگیری و حس آمیختگی مخاطب با اثر را دو چندان می سازد و لحظه ای مخاطب را اثر دچار آشفتگی و سردرگمی نمی سازد.
«سایکو» پرداختی نه چندان نو به مسائلی است که این روزها، ذهن انسان امروز را آن چنان درگیر فضای مجازی ساخته است که بی هیچ اندیشه به محتوای خوب یا بد اطلاعاتی که در این میان مبادله می شود، در زنجیرۀ بی رحم دوری از اندیشه و تکیه به نگاه می بندد و به دریای از تنهایی فرو می برد که جز با درکی صحیح ارتباطات انسانی، راه گریزی از آن نخواهد بود.
مخاطب «سایکو» از ابتدای اثر منتظر اتفاقی است که او را با داستان همراه کند و او را به تعمیق وادارد و در این راستا، بار عاطفی دیالوگ های جاری در روند قصه نیز نمی تواند بار کمبودهای ساختاری اثر را به دوش بکشد.
توجه زنان به جزییات فیزیک و رفتار دیگران، حتی در اوج ناراحتی یکی از مهم ترین شناخت هایی است که کارگردان اثر از فضای رنگین به مجاز جامعۀ حقیق به دست آورده است و بازی ریتمیک حساب شده بازیگران در «سایکو» نیز به گونه ای است که مخاطب عادی تئاتر نیز به راحتی خواهد توانست آن را روی کاغذ ببیند.
حساب و کتاب میزانسن های متعدد و پرهیز از تکرار در فیزیک، کارنامۀ درخشان کارگردان اثر را سنگین تر ساخته است و در این میان، استفاده از اکت های ریز کمدی در عین پایبندی به ساخت دراماتیک اثر، «سایکو» را بسیار روان و خوش ساخت جلوه داده است.
آمیختگی «سایکو» با ادبیات فاخر ایران نیز از دیگر شاخصه های مطلوب آخرین نمایش «راسخ راد» است، چونان که «دزد حاضر بز، حاضر» به عنوان یکی از آشناترین ضرب المثل های ایرانی، نگاه سطحی به مسائل عمقی جریان های ساختگی در روابط انسانی را مشکل ساز جلوه می دهد.
تکیۀ اثر به موسیقی فضای ذهن مخاطب را تا پایان آرام نگاه داشته و می تواند خاطره ای خوش را برای وی در ذهن به یادگار گذارد.
در پایان عدم ذکر این نکته به دور از انصاف است که «سایکو» نیز مانند دیگر آثار ساخته شده در این حوزه، تنها اندکی مخاطب را به تفکر وا می دارد و نگاه ساختاری اثر به ارتباطات اجتماعی، دستاوردی جدید برای مخاطبان به همراه ندارد.
/امین کردبچه چنگی/
ارسال دیدگاه