بافت جدید شهری مخرب سیمای گردشگری هزار ماسوله های اورامانات
بافت سنتی و بومی شهرهای توریستی و گردشگری اورامانات کردستان تا زمانی برای گردشگران قابل وصف است و آن را هزار ماسوله و پله کانی می شناسند که آن را حفظ کنیم و بافت شهری و آپارتمانی را در آن نیامیزیم.
به گزارش پانا سروآباد کردستان، اکثر شهر ها و روستاهای منطقه اورامانات کردستان و غالب مناطق کوهستانی کردنشین هزار ماسوله و سنتی بوده به طوریکه بام خانه ی جلویی حیاط خانه پشتی است.
چند روز پیش برای دیدن واحدی آپارتمانی مجبور شدم از بالکن آن نظارگر مناظر امید بخش و مایوس کننده ای باشم. امید بخش از آن نظر که مردمان دیارم را کمافی السابق و طبق عادات مرسوم خوابیده بر بالکن و پشت بام و حیاط خانه هایشان دیدم و مایوس کننده از آن جهت که امنیت این نوع زندگی توسط بلند مرتبه سازی های بی رویه به تارج می رود.
بارها توصیف مناطق مسکونی کوهستانی را از زبان مسافرین و گردشگران و توصیف کنندکان چنین شنیده ایم: بامشان حیات خانه بالادستی است. و گاها شهر های اورامانات را درست یا غلط ! هزارماسوله خوانده اند.
این وصف تا زمانی قابل پذیرش است که بافت سنتی بومی مراعات گردد. و چون جمعیت افزون , مهاجرت بسیار و تراکم در واحد سطح افزایش یابد, تقاضا برای خانه زیاد می شود.
در مناطق مسکونی با محدویت زمین همچون مناطق کوهستانی به تبعیت از نقاط دیگر, آپارتمان سازی یا چند مرتبه سازی هم برای برطرف کردن نیاز مردم و هم شاید به جهت سودجویی! جایگزین روش سنتی «بام یکی حیاط دیگری» می شود.
اگرچه بامهای فعلی بعلت تغییر مصالح ساختمانی به مصالح آسیب پذیر و تغییر فرهنگ همدلی و همدردی مردم, اصولا نمی توانند حیاط دیگری باشند ولی ضرورت تداوم و رعایت چنین شیوه ای باید قانونی و اجرایی شود. چرا که به علت عدم وجود فاصله مناسب بین خانه های مردم, محدویت نور گبری بعلت کوهستانی بودن, بالارفتن هر طبقه اضافی از خانه بالا دستی می تواند مرگ تدریجی یک خانواده و کاهش شدید ارزش اقتصادی یک ملک را بدنبال داشته باشد.
خانه های که دیگر هرگز در چنین بافتهایی آفتاب را نظاره گر نخواهند بود و عدم وجود نور کافی از نظر بهداشت محیط و فرهنگ سلامت یعنی بیماری تدریجی . علاوه برنور چنین خانه هایی به زندانهایی تبدیل می گردند که بعلت نداشتن چشم انداز مناسب مشکلات روان را هم در پی دارند, بویزه آنکه سالمندی یا بر زمین مانده ای مجبور باشد برای همیشه در گوشه خانه ای بماند. چرا که ذوق و سلیقه و روان مردمان دیار کوهستان حصار پذیر نیست. از منظر زیبایی شناختی, شهری بدمنظر و بدقواره را شاهد خواهیم بود که جز پذیرش و پیروی ناخواسته از دیگران چیزی برای گفتن ندارد.
در شهرهای ما که فاقد خیابان و کوچه و مسیرهای تردد فراخ و مناسب هستند و دیگر به علت مادی شدن مردم کسی از یک سانتیمتر از ملک خویش به نفع عامه نمی گذرد! این مشکل با مشکلی جدی دیگری به نام فقدان درنظر گرفتن پارکینک جدی تری می شود.
ما که به هر بهایی خودرو می خریم چون یا نیاز داریم یا همسایه خریده است! و البته الحمد لله شهرهایمان از امنیت نسبی برای محل نگهداری و پارک برخورداریم و در زمان عدم استفاده به دنبال چاره ی کار نمی گردیم. شهرداری ها هم یا بعلت کمبود بودجه و یا بعلت عدم توان اجرایی کافی, یا بعلت چشم پوشی و دست بوسی یا بعلت عدم پیش بینی ده سال وحشتناک بعدی! پارکینگ سازی را در واحدهای مسکونی ( هرچند طبقه) و تجاری نادیده گرفته و شهر و مدیران شهری بعدی را با انبوهی از مشکلات غیرقابل حل روبرو می سازند.
در شهری مانند هورامان لزوم حفظ بافت سنتی و پله کانی آن به دلل ثبت جهانی و گردشگر پذیر بودن آن اجتناب ناپذیر بوده و مسئولین شهرستانی و البته مدیریت شهری آن لازم است تا از دادن مجوز ساخت خانه های مدرن و شهری برای ماندگاری این شهر تاریخی همت گمارند.
لذا ضروری است در چنین مناطق کوهستانی که خانه ها پلکانی هستند برای حفظ حقوق شهروندی, سلامت و بهداشت جسم و روان مردم, روان نمودن نسبی ترافیک, لحاظ نمودن زیبایی شناختی شهری, حفظ ارزش گردشگری, با دوراندیشی سختگیرانه برای توسعه شهر برنامه بلند مدت طراحی گردد و نقاطی را که قابلیت بلند مرتبه سازی دارند یا ندارند مشخص کنند و بنظر می رسد تجدید نظر در نقشه جامع شهرها در عصری که تغییرات بسیار سریع رخ می دهند, ضروری باشد. مبادا مشکلات کوچک امروز - هرچند بنظر انسان امروز بزرگ باشند- ما را در تصمیم گیری برای مشکلات لاینحل آینده در تنگنا قرار داده و تسلیم خواهش ها, مبالغ ناچیز جریمه, روابط دوستانه, بی فکری و کوته بینی و به حاشیه راندن علم و دانش و دانشگاه نماید. محیط زیست انسان ساخت باید قابلیت یک زندگی با رفاه نسبی را برای انسان فردا, فراهم نماید. انتخابات شوراهای شهر و روستا در راه است امید است انسانهای عالمِ بلندنظر مهیای پذیرش مسئولیت گردند و در ثانی مردم نیز در انتخاب آنان برای آینده فرزندانشان و شهرشان بلند نظر باشند.
شاید تعریف دوراندیشی را بتوان در تدبیر بلوار طاقبستان شهر کرمانشاه توسط استاندار وقت به راحتی معنا کرد. براستی دیار ما برای آنکه بتواند سیل جمعیت مهاجر-احتمالا در تنگای خشکسالی- دهه های بعدی را تحمل نماید نیازمند یک برنامه ریزی اصولی در شهر سازی و اسکان بشر است. ما و مدیران شهری ما موظف هستند پایه گذار شهری درخور انسان آینده باشند.
طراحی ای که به تدریج بافت فعلی را درخود حل نموده و یک شهری زیبا و ایده ال را که همچنان علیرغم چند مرتبه سازی و بلند مرتبه سازی تعریف شده سایه هیچکس بر دیگری سنگینی نکند. سرعت تغییرات در دنیا چنان است آنچه را که دیروز رویا بود امروز واقعیت یافته و آنچه که امروز رویاست ممکن است سال بعد در دستان شما باشد. تفکر خود را متناسب با تغییرات جهانی سازیم اگر چه بدانها دسترسی نداشته باشیم یا در دسترسی دارای محدویت باشیم.
ارسال دیدگاه