ذهن یک کودک را در ملکه آلیشون بازسازی کردم
ساخت ملکه آلیشون ۹ سال طول کشید/ دست جشنواره فجر در فیلمهای پرتره پر است /ساخت فیلمهای اکشن در ایران سخت است
تهران(پانا) - پنجاهونهمین قسمت از برنامه «نقد سینما» در هفتمین شب جشنواره فیلم فجر ۴۲ روی آنتن رفت.
امیررضا مافی میزبان برنامه ابتدا بیان کرد: عید مبعث را خدمت همه شما تبریک و تهنیت عرض میکنم و امیدوارم که همه ما از پیروان راستین اسلام ناب محمدی باشیم.
بخش اول برنامه به نقدوبررسی فیلم «معجزه پروین» ساخته «محمدرضا ورزی» با حضور مینو خانی منتقد سینما اختصاص داشت.
مینو خانی ابتدا عنوان کرد: امسال جشنواره از بُعد آثاری زندگینامهای، دست پُری دارد؛ تا به حال چنین فیلمهایی در سینمای ما پررنگ نبوده، در حالی که به شدت مورد نیاز است. چنین آثاری به شناخت بزرگان ما کمک میکند؛ بنابراین ساخت فیلم زندگینامهای به شدت به ارتقای فرهنگ مردم کمک میکند.
وی ادامه داد: با توجه به فیلمهای تاریخی که محمدرضا ورزی ساخته است، شناخت خوبی نسبت به این قبیل موضوعات دارد؛ بنابراین اگر فیلم به لحاظ فرم تاریخی قابل قبول بود. اما به جز دو سه خطی که تمام مردم ایران از بزرگ بانوی ادبیات ایران، «پروین اعتصامی» میدانند، چیز دیگری نداشت و اینجا خلا رخ میدهد چرا که ما با وجوه دیگری از زندگی ایشان آشنا نمیشویم. برای خلق اثر ماندگار باید تحقیق و پژوهش بیشتری صورت گیرد.
این منتقد سینما درباره سینمایی بودن «معجزه پروین» اظهار کرد: با توجه به پیشینه ساخت سریال تاریخی محمدرضا ورزی از جمله «کلاه پهلوی»، رویکردی در ایشان غالب شده که درنتیجه برای ساخت آثار سینمایی هیجانانگیز، نیازمند تجربه بیشتری هستند.
خانی درباره رفع آفت عمیق نشدن در کاراکترها عنوان کرد: در آمریکا برای ساخت فیلم «اوپنهایمر» ۲۵ سال پژوهش شده و این پژوهش نه توسط کارگردان بلکه قبلا انجام شده است اما آثار ما اینگونه نیست. خلا این فیلم آن است ما در این فیلم شمایلی از «پروین اعتصامی» میبینیم چرا که پژوهش جدی نبوده است.
وی در پایان سخنان خود خاطرنشان کرد: دیگر فیلمهای جشنواره هم که درباره فرماندهان جنگ بود، بیوگرافیک نبودند؛ ما از قبل این شهدا را نمیشناختیم و حین عملیات با آنها آشنا شدیم. اینکه آنها در چه بستری به دنیا آمدند و چه شد وارد جنگ شدند، نمیبینیم؛ ما حتی نمیتوانیم رابطه آنها با خانوادهشان را ببینیم.
بخش بعدی «نقد سینما» به گفتگو درباره فیلم «ملکه آلیشون» با حضور ابراهیم نورآورمحمد فیلمنامهنویس، تهیهکننده و کارگردان و امیررضا اسماعیلی بازیگر اثر اختصاص داشت.
نورآورمحمد ابتدا بیان کرد: معضل بزرگ جهانی ما منابع طبیعی است. آدمها دارند ذره ذره طبیعت را نابود میکنند؛ پس من وظیفه خودم دانستم در حد یه قطره به صورت رسانهای این مساله را آموزش دهم و یادآوری کنم.
امیررضا اسماعیلی، بازیگر نوجوان اثر بیان کرد: آقای نورآورمحمد برای انتخاب بازیگر نقش آدور به باشگاه ژیمناستیک ما آمدند و من را آنجا انتخاب کردند. فیلمبرداری «ملکه آلیشون» حدود ۴ سال و تدوینش کار حدود ۵ سال طول کشید؛ در واقع من ۸ تا ۱۱ سالگی در این فیلم بازی کردم.
سپس کارگردان «ملکه آلیشون» درباره طولانی بودن ساخت این اثر گفت: صفر تا صد این فیلم با یک نفر بوده پس طبیعی است انقدر طول بکشد؛ به ویژه اینکه فیلم پُر از دکور است. من بیش از صد صحنه را به تنهایی برای این فیلم ساختم. حتی طراحی لباس و گریم هم با خودم بود و فکر میکنم انگیزهام، عشق به این کار است.
نورآورمحمد ادامه داد: من ذهن یک بچه را بازسازی کردم و از روی کسی یا چیزی الگوبرداری نکردهام.
بخش بعدی برنامه «نقد سینما»، به گفتوگو درباره فیلم «آسمان غرب» با حضور محمد عسگری کارگردان و حبیب والینژاد تهیهکننده اثر اختصاص یافت.
حبیب والینژاد درباره ایده «آسمان غرب» بیان کرد: چهار سال قبل یکی از دوستانم، اردلان عاشوری، ایده روزهای اول جنگ را برایم مطرح کرد و از آنجاکه قبلا فیلمی درباره آن ساخته نشده بود، طرح جذابی به نظر میرسید. همچنین اینکه قهرمان فیلم «شهید علیاکبر شیرودی»، یک ارتشی بود، یکی دیگر از دلایلم برای ساخت «آسمان غرب» بود.
محمد عسگری، کارگردان اثر مطرح کرد: من بعد از تحقیقات فیلم تصمیم گرفتم، با همرزمان «شهید علیاکبر شیرودی» صحبت کنم و اینجا بود که شناخت دقیقی از او پیدا کردم. میتوانم بگویم که ۶۰ تا ۷۰ درصد، واقعیت تاریخی را بیان و در توان خودم آن را دراماتیزه کردم که در نهایت به «آسمان غرب» تبدیل شد.
کارگردان این اثر در ادامه گفت: کار در سینمای اکشن سخت است؛ ما امکانات و ابزارآلات اولیه را نداریم و حتی امکانات نرمافزاریمان هم ضعیف است. هرچند بخش جلوههای ویژه بصری بسیار تلاش کردند؛ اما ما ۱۰ روز زمان کم آوردیم. باید بگویم که حبیب والینژاد قدم به قدم همراه من و تمام گروه بود، من از ایشان تشکر میکنم.
حبیب والینژاد اظهار کرد: این فیلم را کسی میتوانست بسازد که مانند «شهید علیاکبر شیرودی» ایستاده باشد.
در بخش نهایی «نقد سینما»، محمدرضا مقدسیان منتقد سینما به برنامه پیوست تا به ادامه موضوع مسالهمندی در سینمای ایران و فیلمنامه پرداخته شود.
وی ابتدا بیان کرد: ما سینمایی تحت عنوان سینمای ایران داریم که به عنوان یکی از اصلیترین رسانهها، هم گردش مالی دارد، هم مخاطب را سرگرم میکند و هم دسته بزرگی از سیاستگذاریهای فکری، فرهنگی و هویتی را رقم میزند.
این منتقد سینما ادامه داد: مسالهمندی باید به گونهای باشد که به مفهوم هویت ارتباط پیدا کند. ما اگر بپذیریم که سینما، در شکل اصیلش، میتواند بر مبنای پرسشگری مسالهای را اکتشاف کند که در نهایت به محصول سینمایی تاثیرگذار ختم بشود؛ در واقع ما یک شانی برای سینما قائل شدهایم که همه را شامل نمیشود.
مقدسیان افزود: همه ما به عنوان عشاق سینما، فیلم زیاد میبینیم. در نتیجه شیوه نگاهمان به مسایل تغییر میکند، پس نگاه پرسشگر ایجاد شده است. سینما به شکل کاملا خودآگاه یا شاید ناخودآگاه، جهان را برای ما تصویر میکند. مجموع رسانهها، ما را از آن چیزی که تحت عنوان هویت مستقل است، دور میکند. ما به آدمهایی تبدیل شدهایم که میخواهیم از بیرون ما را تایید کنند. ما در ایرانی زندگی میکنیم که همواره در طول تاریخ مورد طمع بوده؛ باید گفت که تنها چیزی که توانسته این کشور را زنده نگه دارد هویتش بوده است. ما اگر این هویت را نداشته باشیم، خیلی آسییبپذیر میشویم.
وی عنوان کرد: بخش زیادی از فیلمها مدعی حفظ این هویت هستند، اما باید معنای هویت، معنای حفظ هویت و شیوه حفظ هویت را بدانیم. اما هیچکدام از این پرسشها در فیلمهای ما مطرح نمیشود چرا که کمکاری خود را پشت جمله مساله داشتن، پنهان میکنند. آسیب اینجا اتفاق میافتد که مسایل و مشکلات ما نه تنها با فیلم ساختن حل نمیشود بلکه قوزبالاقوز هم میشود.
امیررضا مافی میزبان برنامه درباره تقلیل مساله عنوان کرد: ما به طبقه میانمایهای که به لحاظ جهانشناختی با آن درگیر هستیم، بها میدهیم. در میان اختلافات سیاسی و عقیدتی ما دو قطب شکل میگیرد که اهالی این دو قطب بیش از اینکه فکر کنند، تعصب دارند. زمانی که عصبانیت وارد شریان فکری شود، گفتوگو ممتنع میشود. در واقع باید گفت که فاصله میان تندروهای این دو قطب، باعث رشد میانمایهها میشود. میانمایههایی که از هر دو گروه میخواهند بهره ببرند. میانمایهها کسانی هستند که اندکی مطالعه کردهاند و با این اندک میخواهند خودشان را رشد بدهند. میانمایهها با وسطها فرق میکنند. میانمایهها به سرعت به ایدئولوژی تن میدهند؛ ایدئولوژی یعنی قراعت به نفع قدرت، فرفی نمیکند به کدام سمت. میانمایهها به سمت ایدئولوژی جذب میشوند.
وی ادامه داد: من همواره جهانبینی را مقابل میانمایگی میگذارم و معتقدم اثر فرهنگی، اثری است که جهان را میسازد و به شما مسیر میدهد. سینماگران ما باید فانوس در دست میگرفتند و پیشانی جامعه حرکت میکردند اما امروز فانوس به دست در پس جامعه و پس این دو قطبی حرکت میکنند. سیاه پوشیدن اکثر بازیگران در این جشنواره نماد همین حرف است. در این جهان و شرایط، مساله مبتذل میشود چرا که مساله در لحظه تولدش به واسطه میانمایگی به یکی از قطبها کشیده میشود و از ابتدا پاسخش مشخص است. سینمای امروز ما راهی ندارد چون مساله ندارد.
مقدسیان عنوان کرد: زمانی که از مساله صحبت میکنیم از اساس نباید رد پای تعصب و تعلق در کار باشد. کسی که هویتش شکل نگیرد به آدم ترسیدهای تبدیل میشود که باید ترسش را به واسطه تاییدات بیرونی یا همرنگ جماعت شدن، برطرف کند. اما اگر به مسالهمندی و پرسشگری برسیم، میتوانیم جایی بایستیم که بتوانیم انتخاب کنیم چه بخش از چه چیزی را میپسندیم و مستقل هستیم. اگر در سینما هویت داشته باشیم هر روز به یک شکل درنمیآییم و بنا به مد پیش نمیرویم.
وی خاطرنشان کرد: بخش زیادی از مدیران فرهنگی ما در ادوار مختلف، یا هویت نداشتند یا هویتشان به خودآگاه تبدیل نشده بود و یا در بهترین حالت هویتشان ادراک نشد. اگر هویت مدیر شخصی است و در تعامل و گقتوگویش جاری نست، پس هویتیش نقص دارد.
مافی در پایان بیان کرد: یک مدیر سه ویژگی باید داشته باشد؛ انتخاب درست، تصمیمگیری در بزنگاه افقسازی. مدیر باید بیش از جلسه رقتن کتاب بخواند و فیلم ببیند. شغل اول یک مدیر افق ساختن است زمانی که مدیر نداند چه کسی را درست انتخاب کند؛ همواره باید در بزنگاه عمل کند و در این حالت مدیر به مدیر بحران تبدیل میشود.مدیر افق ساز با انتخاب مناسب یک جریان میسازد و وقتی سینمای ما بفهمد که مدیر جریانساز دارد به الزام جریان حرکت میکنند.
ارسال دیدگاه