پای درس ایثار؛
خانهای که بابای مدرسه برای دانشآموزان هرندی بنا خواهد کرد
تهران (پانا) - برای بخشنده بودن، نیازی به مال زیاد و ثروت فراوان نیست؛ بخشنده بودن، تنها یک قلب بزرگ و یک دست گشاده میخواهد. صحت این حرف را میشود از صحبتهای محمد قاسمی فهمید. نیروی خدماتی دریادلی که با وجود بیماری همسرش، خانۀ خود را وقف آموزشوپرورش کرده است.
![خانهای که بابای مدرسه برای دانشآموزان هرندی بنا خواهد کرد](https://cdn.pana.ir/thumbnail/MTViNWIwE6ON/gjzVaZ-S_20YtK6_oleWnZi7LTjceVfkf-tEjQhhSgVYJkTSbMZ4IZicyAcgRMj-WWFHy9iIp1lNx8-qtxRZcN02dEbH-ZTHn-OS18izOEcsAIKXaKdntA,,/MTViNWIwE6ON.jpg)
به گزارش روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش؛ محمد قاسمی متولد سال ۱۳۴۲ در روستای یزدآباد کوهپایه است. سادهدلی و گشادهرویی که از خصلتهای خوب مردم روستا است را هنوز میتوان در چهرهاش دید. او ماجرای سالهای کودکی خود را اینچنین روایت میکند: «تحصیلات پنجساله ابتدایی را در مدرسه فردوسی به پایان رساندم. پس از آن به علت وضعیت بد اقتصادی و تعداد زیاد فرزندان در خانۀ پدری، نتوانستم درسم را ادامه دهم و مشغول به کار شدم تا کمکخرج خانواده باشم.»
قاسمی داستانش را اینطور ادامه میدهد: «از ابتدا نهاد خانواده برایم بسیار ارزشمند بود؛ همین باعث شد وقتی به سن تاهل رسیدم با دخترعمهام ازدواج کنم.» با اینحال هنوز 2 ماه از ازدواج او نگذشته بود که بیماری، بیخبر از راه رسید و آقای قاسمی را درگیر بیمارستان و ویزیت پزشک و شیمیدرمانی کرد. شرایط بیماری او به قدری دشوار میشود که بهناچار زمین ۶۰۰ متری خود را برای مخارج درمان میفروشد و بااینحال باز هم شرایط هر روز سختتر و سختتر میشود.
اما محمد تسلیم نمیشود و مسیر خود را با اشتغال مجدد به تحصیل و دریافت مدرک دیپلم پی میگیرد. او ادامه ماجرا را چنین تعریف میکند: «پس از دریافت دیپلم، به عنوان نیروی خدماتی در آموزشوپرورش مشغول بهکار شدم؛ در طول این مدت با دانشآموزان ارتباط خوبی داشتم و بچهها را چون فرزندان خودم میدانستم؛ دوست داشتم نان حلال به خانه بیاورم و خدا را به خاطر چنین شغلی شاکر بودم.»
قاسمی با شرح ادامۀ ماجرا بیان میکند: «همیشه دوست داشتم خداوند، فرزندی به من عنایت کند تا نام او را زهرا بگذارم؛ چون به این اسم علاقه زیادی داشتم. اما بچهدار نشدیم و به همین دلیل تا سال ۱۳۹۰ اینطور فکر میکردم که چون فرزندی ندارم پس نباید اندوختهای هم برای خودم و همسرم جمع کنم و با مستاجری، گذران عمر میکردیم. در آن سال، یکی از مسئولین پشتیبانی مدیریت آموزش و پرورش ناحیه ۶ شهر اصفهان خانهای را جهت سکونت و سرایداری مدرسه معرفی کرد و گفت در این خانه زندگی کن اما به فکر آینده باش. از آن موقع بود که طرز نگاهم به زندگی تغییر کرد و به این نتیجه رسیدم که خداوند مرا خلق کرده تا هم برای خودم و هم برای دیگران مفید باشم و به همنوعانم کمک کنم.»
هرچند شرایط زندگی سخت بود اما آقای قاسمی با همراهی همسرش که در خانه خیاطی میکند، موفق میشود خودروی پرایدی خریداری کند و از آن زمان هر روز مدتی را به کار در تاکسیهای اینترنتی اختصاص دهد و از آنجا که خدا بنده تلاشگر را هرگز تنها نمیگذارد، پس از مدتی امکان ثبتنام برای سفر حج فراهم میشود. خود او این بخش را داستان را اینطور تعریف میکند: «به لطف خدا و با همراهی یکی از دوستان بهصورت قسطی برای زیارت خانه خدا در بانک ثبتنام کردیم و پس از تمام شدن قسطها با همسرم به سفر حج مشرف شدیم و از آن موقع روزبهروز وضعمان بهتر شد.»
قاسمی سالها در آموزش و پرورش ناحیه ۶ شهر اصفهان کار میکند تا اینکه در سال ۱۳۹۶ به هرند منتقل میشود و سپس با همراهی یکی دیگر از دوستان، خانهای را به مبلغ ۸۸ میلیون تومان خریداری میکند.
او در این مورد بیان میکند: «البته کل پول خانه را نداشتم ولی به هر زحمتی بود از طریق گرفتن وام و قرض، پول آن را پرداخت کردم و از آنجا که همسرم با وجود بیماری، همیشه همراهم بود و در خانه کار میکرد، سند کل خانه را به نام ایشان زدم؛ خودم را مدیون همسرم میدانم.»
دیدن افرادی که قبل از فوت وصیت نکرده بودند و مالشان بلاتکلیف مانده بود، محمد قاسمی را به فکر فرومیبرد: «با همسرم، فاطمه خانم، تصمیم گرفتیم این خانه را با کل امکاناتش به آموزشوپرورش ببخشیم و انتظار داریم از این ملک به هر شکل که مفید است در حوزۀ آموزش و تحصیل دانشآموزان استفاده شود.»
به دنبال جملهای برای پایان گفتوگو از او میپرسم چرا خانهای را که با زحمت خریده است، علیرغم بیماری خود و همسرش به آموزشوپرورش اهدا میکند؟ و آقای قاسمی جوابی میدهد که مرا تا لحظاتی به سکوت وامیدارد: «خدا را شاکرم که توانستم خانهدار شوم؛ هدفم از بخشیدن این خانه به آموزشوپرورش، خدمت به فرزندان جامعه و همنوعان و کمک به پیشرفت کشور است و آرزو دارم این کار، گرهای از کارها باز کند. امیدوارم خدا قبول کند و کمکم کند تا بیشتر بتوانم خدمترسان باشم.»
ارسال دیدگاه