رضا نوغابی*
امید چراغ زندگی
امید جانمایه زندگی است، روحِ پیشرفت و سازندگی و رونق است. امید که باشد، با تلاش و کوشش، شاخهای تُرد به درختی تناور تبدیل میشود. سایه میگستراند و میوه میدهد و کام مردمان را شیرین میکند.

خداوند در کلام تعالیبخش خویش، امید را حرمت ویژه نهاده است. ناامیدی را گناه دانسته و در شمار بزرگترین و کبائر معصیتها هم قرار داده است. گاه آن را هموزن شرک دانستهاند. خداوند به تأکید از همگان خواسته است از رحمت او ناامید نشوند.
امید جانمایه ایمان به ربالعالمین است. مدرسهای تربیتدهنده است. امید، باید همیشه به روی همگان باز باشد. جان و جامعه و جهان و حتی ایمان بدان نیاز دارد. این را در کانال استادی ذیل حکایتی چنین خواندم. «روزی چهار شمع در خانهای تاریک روشن بودند اولین آنها که ایمان بود، گفت: در این دوره و زمانه مردم دیگر چندان ایمان ندارند و با گفتن این جمله خاموش شد. شمع دومی که بخشش بود، گفت: در این زمانه مردم دیگر به هم کمک نمیکنند و بخشش از یاد مردم رفته است و او هم خاموش شـــد. شمع سوم که زندگی بود، گفت: مردم، دیگر به زندگی هم ایمان ندارند و با گفتن آن خاموش شد. در همین هنگام پسرکی وارد اتاق شد و شمع چهارم را برداشت و سه شمع دیگر را روشن کرد. سه شمع دیگر از چهارمین شمع پرسیدند تو چه هستی؟ گفت: من امیدم وقتی انسانها همه درها را به روی خود بسته میبینند من تمام چراغهای راهشان را روشن میکنم تا به راه زندگی خود ادامه دهند.»
واقعیت هم همین است. امید که بیاید، زندگی رونق میگیرد. ایمان، آرزوهای خود را در لحظات بعد آدمی میجوید. دستها به دهندگی و دلها به بخشش همت میکنند، چون فردا را و شرایط بهتر را در دسترس میبینند. آدمی که کنار آب روان ایستاده است از پر کردن لیوان دیگران نگران نمیشود، بلکه با اشتیاق آن را پر میکند چون میداند که سهم او محفوظ است و به گاه تشنگی، میتواند دستی به زیر آب برد و جان را جلا دهد. امید همان آب جاری است. نگذاریم هیچ چیزی مانع این جریان حیاتآفرین شود. سختترین مصائب را میشود با امید به فضل خدا از سر گذراند، اما اگر امید نباشد، درختان تناور و مثمر هم خواهد خشکید. آب از جریان خواهد افتاد و جان و جامعه و جهان مرگ را تجربهای سخت خواهد داشت.
ارسال دیدگاه