فضلی : معلمی سختتر از فوتبال بازی کردن است
علی پروین از من خواست تا با پرسپولیس مذاکره کنم/ فکر نمیکردم کسی که این همه گل زده و رکورد شکسته به این وضعیت دچار شود
تهران (پانا) - آقای گل اسبق فوتبال ایران میگوید معلمی سختتر ار فوتبال بازی کردن است. به هر حال باید با بچهها سر و کله بزنید و در زمان نمره دادن باید عدالت را رعایت کنید. البته معلمی مانند مربیگری است و مربیان هم بهنوعی یک جور معلم محسوب میشوند. در زمانی هم که ما بازی میکرد مربیان نقش معلمی داشتند.
به گزارش خبرورزشی، آقای گل اسبق فوتبال ایران به قول خودش با یک مصدومیت از عرش به فرش رسیده و تا به امروز از چرخه فوتبال ایران حتی در عرصه مربیگری نیز بیرون مانده است. فریدون فضلی چند روز پیش بعد از ۳۰ سال خدمت در وزارت آموزشوپرورش بازنشسته شده تا به این بهانه دقایقی با وی همکلام شویم. او که پیشکسوت نساجی محسوب میشود درباره این تیم نیز نظرات جالبی دارد. گفتوگوی فضلی را در ادامه میخوانید.
از روزهای بازنشستگی صحبت را آغاز کنیم. بالاخره بعد از ۳۰ سال از شغل معلمی بازنشسته شدهاید.
بله درست است. من دبیر ورزش بودم. البته رشتهام فنی بود اما چون در ورزش فعال بودم در همین بخش هم در مدارس فعالیت میکردم. ضمن اینکه بازنشستگی بنده شهریورماه محقق میشد اما از آنجایی که مدارس زودتر تعطیل شدند ما هم تصمیم گرفتیم زودتر خودمان را بازنشست کنیم.
معلمی سختتر بود یا فوتبال؟
حقیقت این است که معلمی سختتر است. به هر حال باید با بچهها سر و کله بزنید و در زمان نمره دادن باید عدالت را رعایت کنید. البته معلمی مانند مربیگری است و مربیان هم بهنوعی یک جور معلم محسوب میشوند. در زمانی هم که ما بازی میکردیم مربیان ما نقش معلمی به گردن ما داشتند.
خود شما چرا مربیگری را بهصورت حرفهای ادامه ندادید؟
من شرایطم متفاوت بود و بهخاطر شکستگی پایم مجبور به خداحافظی شدم. فقط ۴ سال طول کشید تا شرایط پایم تا حدودی مثل سابق بشود و دوباره راه بیفتم. البته در زمان مرحوم دستنشان یکی دو سالی کمک وی در نساجی بودم اما متاسفانه در ادامه دیگر ما را نخواستند. من مدرک B آسیا هم دارم اما در این فوتبال آدمهای سالم را نمیخواهند. باید چه کاری کرد؟ البته قبول دارم که تا حدودی روابطعمومیام ضعیف است و از این جهات تا حدودی خوب عمل نکردم. البته در اواخر فوتبالم دو سه نفری گفتند بیا و با ما قرارداد ببند و آیندهات را تضمین کن اما من خودم فکر نمیکردم کسی که این همه گل در فوتبال ایران میزند و چند رکورد را میشکند و آقای گل میشود یکشبه از عرش به فرش برسد. متاسفانه همه فوتبال ایران به زدوبند و باندبازی تبدیل شده و نمیدانم دیگر چه باید بگویم.
آینده را چطور میبینید؟ میخواهید به کار مربیگری ادامه بدهید؟
دوست دارم مربیگری را ادامه بدهم اما باید به کسی زنگ بزنم و از چه کسی بخواهم؟
شرایط جسمانی خودتان بعد از آسیبدیدگی چطور است؟
خدا را شکر بهترم و با پیشکسوتان نساجی مشغول هستیم.
درباره نساجی صحبت کنیم. چطور در مقایسه با قدمت و تعداد تماشاگرانی که این تیم دارد، نماینده قائمشهر هرگز در امر نتیجهگیری در لیگ برتر موفق نبوده است؟
از هر کدام از پیشکسوتان نساجی درباره شرایط این تیم سوال میکنید فقط تعریف میکنند. شاید دوست دارند یک روزی به آنها جایزه بدهند. نمیدانم چرا آنها ایرادات باشگاه را نمیگویند. البته حدادیان مالک باشگاه دارد در نساجی هزینه میکند و زحمت میکشد. صددرصد همین هزینه کردن هم یک چیزی دارد و بیخود انجام نمیشود. به نظر میرسد اولین چیزی که به دنبال آن هستند همین شهرتگرایی هست. مالک نساجی در گذشته میگفت من در شهر شما هزینه میکنم اما شما من را تشویق نمیکنید. این یعنی هزینه میکنند تا مشهور شوند. ما در ایران تاجرهای زیادی داریم اما چه کسی آنها را میشناسد؟ اما به باشگاهداری رو میآورند و هزینه میکنند تا معروف شوند. البته دستشان درد نکند اما با وجود هزینههای گزاف شاهد هستیم که بعضا به بیراهه میروند.
در این خصوص بیشتر صحبت میکنید؟
بله. مثلا همین که خرجها در خارج از استان میشود یا همین مربیانی که هرساله میآیند و کلی پول میگیرند و هیچ عرقی هم به فوتبال استان و نساجی ندارند. اگر کسی در مازندران و قائمشهر تمرین کند حس و حال شهر را درک میکند و شرایط را میفهمد که اگر بازی را ببازد شاید آنها هم خجالت بکشند چون میداند تماشاچی به تیمش عرق دارد. اما اینها بازی میکنند و میبازند و شب به تهران میروند و دوباره دو هفته بعد به قائمشهر برمیگردند تا بازی بعدی را انجام بدهند. اگر دقت کرده باشید در بازیهای پایانی فصل تماشاگران بهقدری از نتایج تیم عصبانی بودند که بعد از یک ربع بدترین ناسزاها را به بازیکنان میدادند. شانسی که امسال نساجی آورد این بود که هر بازی که باخت، تیمهای پایینتر از خودش هم باختند و اگر فقط یک هفته آنها نتیجه میگرفتند، امروز نساجی به جای تیمهای سقوطکننده راهی لیگ یک شده بود. خدا ما را خیلی دوست داشت و به دل این هواداران نگاه کرد. نساجی به این هواداران زنده است و مجموعه تیم باید قدردان آنها باشد.
موضوع گلایه شما از سرمربی اسپانیایی فصل گذشته تیم چه بود؟
این طرف اصلا مربی نبود. در ۶ بازی یک امتیاز گرفت و فقط نمایش بازی میکرد. حدادیان دارد زحمت میکشد و از خارج از استان سرمربی میآورد که اشکالی هم ندارد اما چند فوتبالیست همدوره ما را هم کنار آنها قرار بدهد. واقعا چه ایرادی دارد که همنسلیهای ما هم وارد چرخه مربیگری شوند!
درباره انتخاب مهدی رحمتی چه صحبتی دارید؟
فعلا که اول ماجرا همه چیز گل و بلبل است. اما خیلی بد است که در تمام ایران اینطور پیچیده که کل کارهای نساجی را قلعهنویی انجام میدهد. الان هم که میگویند که رحمتی هم با انتخاب ایشان به نساجی آمده است. این درحالی است که باید یک دستمریزاد به ایشان گفت که حداقل هوای شاگردان خودش را دارد و دست کسانی که در استقلال برای او زحمت کشیدند را میگیرد. اما ای کاش در شهر ما اینطور بود. متاسفانه در شهر ما بزرگان شهر دوست ندارند نفراتی مثل ما که پیشکسوت این باشگاه هستیم پیشرفت کنیم. در غیر این صورت کنار همین مربیان ما را هم انتخاب میکردند تا در آینده حرفی برای گفتن داشته باشیم. همین مطهری چطور سرمربی نساجی شد؟ مگر او دستیار گلمحمدی نبود؟ همین کار را میتوانند با پیشکسوتان نساجی بکنند و برای استفاده بلندمدت از آنها برنامهریزی کنند تا همین نفرات بعدا سرمربی نساجی شوند و هزینههای کمتری را صرف آنها کرد. این تیم فعلی نساجی فقط اسم نساجی را یدک میکشد و دیگر آن نساجی سابق نیست. در هر شهری یکی دو پیشکسوت نساجی حضور دارد اما در تیمهای پایه نساجی هم از آنها استفاده نمیشود.
دوباره به گذشته برگردیم. بهعنوان آقای گل سابق ایران آیا از تیمهای پرطرفدار هم هرگز پیشنهادی داشتهاید.
سالی که ابومسلم بودم و قبل از اینکه به استقلال اهواز بروم علی پروین از من خواست تا با پرسپولیس مذاکره کنم و پروین به من گفت دوست داریم در خدمت شما باشیم اما بهخاطر شرایط سنی بالا چون ۳۵ساله بودم این پیشنهاد را رد کردم.
ارسال دیدگاه