گفت‌وگوی مشروح پانا با جواد انصافی و فروغ یزدانی عاشوری/ بخش دوم و پایانی

دغدغه‌های جواد انصافی از کسب‌خوانی تا قصه‌های فولکلور فرش

تهران (پانا) - جواد انصافی هنرمند پیشکسوت سینما و تئاتر و تلویزیون معتقد است نمایش‌هایی چون روحوضی، سیاه‌بازی ،نقالی باید در دانشگاه تدریس شود او همچنین به اهمیت کسبی‌خانی‌ها در گذشته اشاره کردو گفت تمام تلاشش را می‌کند آن را به صورت کتاب و صوت برای آیندگان منتشر کند.

کد مطلب: ۱۳۷۹۸۱۱
لینک کوتاه کپی شد
دغدغه‌های جواد انصافی از کسب‌خوانی تا قصه‌های فولکلور فرش

آزاده فضلی: جواد انصافی برای دهه شصتی‌ها یادآور «عبدلی» و «مبارک» است که بسیار در این نقش‌ها ماندگار بوده است اما او نه تنها در قاب تلویزیون و صحنه تئاتر خوش درخشیده است، بلکه پژوهشگر برجسته هنری در حوزه تئاتر، تئارت موزیکال، موسیقی و کسبی خوانی به حساب می‌آید. در بخش اول مصاحبه با جواد انصافی و فروغ یزدان عاشوری درباره آموزش با هنر به ویژه هنر نمایش پرداختیم و آقا و خانم انصافی هر دو درباره این تاثیر صحبت کردند که می‌توانید مشروح بخش اول مصاحبه را با عنوان روشنایی «آموزش» در سیاه‌بازی‌های «عبدلی» اینجا بخوانید. در ادامه بخش دوم و پایانی این گفت‌وگوی جذاب را می‌خوانید.

* با مرور تاریخ متوجه می‌شویم که کشورمان بعد از سعدی افشار، سیاه‌باز کمی دارد. در تاریخ هنر نمایشی مواردی چون بحر طویل‌خوانی، نقالی، سیاه‌بازی و غیره را داریم که آموزش هر کدام از آنها می‌تواند حدوداً یک ترم از دروس دانشگاه را به خودش اختصاص بدهد. نظر شما در این مورد چیست؟

جواد انصافی: این در صورتی است که ما چند سال است که تلاش می‌کنیم در دانشگاه حداقل 4 واحد سیاه‌بازی بگذارند که نمی‌گذارند. شما ببینید که ما چقدر مهجوریم.

* کشورهای مختلف سعی می‌کنند که همه مفاخر ما را به نام خودشان در سطح جهان ثبت کنند و این اتفاق خیلی بدی است. ما می‌توانیم فرهنگ ملموس‌مان را با آموزش دانشگاهی به نسل‌های آینده حفظ کنیم. کار شما خیلی سخت است چون اندیشه جوان در حال حاضر، اندیشه موبایلی است و همه چیز از جمله کتابخوانی و پژوهش فراموش شده‌اند. در چنین شرایطی حفظ کردن سیاه‌بازی و هنرهای مانند آن کار شما و دوستانتان است.

جواد انصافی: ما تلاش‌مان را می‌کنیم. ما بعد از نوروز روی موضوع چهارشنبه‌سوری کار کردیم و کتاب‌هایی هم که چاپ کردیم تا به نسل بعدی برسند، در قسمت اول پژوهش و در قسمت دوم سیاه‌بازی هستند. بعد از چهارشنبه‌سوری هم، روی موضوع شب یلدا کار کردیم.

* الآن برنامه‌ای با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ندارید؟
جواد انصافی: خیر. سال گذشته، ما نمایش «قصه عمو نوروز و ننه سرما» را با همکاری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تولید و اجرا کردیم.

یزدان عاشوری: من تمام عروسک‌های نمایش عمو نوروز و ننه سرما را با چیزهای ساده‌ای درست کرده بودم. مثلا دیو با تشت درست شده بود.

جواد انصافی: دیو داستان ما قیافه ترسناکی داشت اما ما به بچه‌ها می‌گفتیم که این دیو با تشت درست شده است. در واقع ما همه چیز را برای بچه‌ها باز می‌کردیم تا از چیزی نترسند.

یزدان عاشوری: زمانی که من ننه سرما شده بودم بچه‌ها می‌آمدند و بهم دست می‌زدند چون فکر می‌کردند که از جنس یخ هستم. ما حتی این مساله را برای بچه‌ها باز می‌کردیم که اصلا چرا ننه سرما نباید عمو نوروز را ببیند. ما به بچه‌ها گفتیم که اگر ننه سرما پیش از آمدن عمو نوروز خوابش می‌برد اما عمو نوروز وقتی ننه سرما را در خواب می‌بیند، هدیه‌ای برای او می‌گذارد به این دلیل است که هدیه و عیدی دادن جزء فرهنگ ما است.

ما در قالب نمایشمان به بچه‌ها آموختیم که اصرار به انجام برخی از کارها درست نیست. مثلا اگرچه ننه سرما اصرار دارد که حتما باید عمو نوروز را ببیند اما عمو نوروز متعلق به بهار است و ننه سرما که متعلق به زمستان است، ممکن است که در بهار آب شود.

من از گربه وحشت دارم و در حین اجرای نمایش ننه سرما و عمو نوروز گربه‌ای پشت صحنه آمده بود بنابراین من که بعد از آب شدن دیگر نمی‌توانستم روی صحنه بیایم، از ترسم دوباره روی صحنه آمدم و بچه‌ها تعجب کرده بودند اینکه آب شده بود، چطور دوباره روی صحنه آمد.

* از تأثیرگذاری تئاتر که بگذریم، تأثیرگذاری جعبه جادو چیز دیگری است. نظر شما در این باره چیست؟

جواد انصافی: وقتی که قرار بود من با عمو پورنگ کار کنم، همه می‌دانستند که ما روی شخصیت‌های عمو نوروز، حاجی فیروز و .....کار علمی کرده‌ایم. چهار سال با گروه عمو پورنگ کار کردم و این کار از زمانی شروع شد که تولیدکنندگان برنامه از من خواستند که به عنوان کسی که روی شخصیت‌های نوروزی پژوهش کرده است، با نویسنده آنها صحبت کنم. با نویسنده برنامه گپ زدم و اطلاعاتی را به هم دادیم که اصلا باید می‌دادیم زیرا اگر به هم اطلاعات ندهیم، کار خوب درنمی‌آید. من در ابتدا 13برنامه زنده را در پارک جوانمردان اجرا کردم در واقع تولیدکنندگان برنامه عمو پورنگ با اجرای این 13برنامه می‌خواستند ببینند که آیا بچه‌ها می‌توانند با عمو نوروز ارتباط برقرار کنند؟ ارتباط برقرار شد.


بعد مدیران صدا و سیما از ما خواستند که برنامه را ادامه بدهیم اما نویسنده برنامه معتقد بود که برنامه، یک برنامه نوروزی است. من به او گفتم که پیام برنامه «هر روزتان نوروز/ نوروزتان پیروز» است. نویسنده که تیز بود، گفت: همین را که گفتی، همه چیز برای من درست شد. هر روزی که بچه‌ها در آن یک کار خوب انجام دهند، آن روز یک نو روز است. ما با تولید برنامه‌مان به دنبال این بودیم که بچه‌ها کارهای خوب بکنند.
من در سری اول برنامه مشترکم با عمو نوروز اگر کسی به سمتم سنگ پرت می‌کرد، جای خالی می‌دادم که نتواند کار بدی بکند اما تولیدکنندگان برنامه گفتند که عمو نوروز کم کم دارد یک شخصیت عرفانی می‌شود و من به آنها گفتم که عمو نوروز یک شخصیت عرفانی است اما بعدها کار طنز را بیشتر کردم و همه چیز را به فضای شوخی بردم.

«عمو نوروز» به مدت 4سال در کنار عمو پورنگ و گروه‌اش بود. ما در همان روزها به صورت مداوم پژوهش می‌کردیم و به تولیدکنندگان برنامه گفتیم که اگر نمی‌خواهید عمو نوروز کسی باشد که نمی‌گذارد بچه‌ها کار بد انجام بدهند، باید نفر بعد را که همان شیطان است، وارد برنامه کنیم. شیطان برنامه ما با نام برفی شناخته می‌شد. برفی به بچه‌ها می‌گفت که کار بد بکنند اما عمو نوروز به بچه‌ها می‌گفت که کار خوب بکنند.

داستان برفی و عمو نوروز همان جدال خیر و شر بود. ما به بچه‌ها نشان دادیم که خیر و شر یکهویی می‌آیند و می‌روند چون در ذهن انسان‌ها هستند. این یک کار پژوهشی است و پژوهش لازمه همه کارها مخصوصا برای بچه‌ها است.

کارها در صورتی موفق می‌شوند که پژوهش پشتشان باشد و در واقع اگر ما طور دیگر نگاه کردن را به بچه‌هایمان یاد بدهیم، خیلی مهم است. طور دیگر نگاه کردن باعث می‌شود که دائما سؤال برای بچه‌ها پیش بیاید. بچه‌های ما اگر بتوانند طور دیگری به محیط اطرافشان نگاه کنند، مدام می‌پرسند چرا؟ و این چرا خیلی مهم است. ما در واقع باید پیدا کنیم که باید چه جوابی به بچه‌ها بدهیم.

یزدان عاشوری: مادرم به من می‌گفت که ما در کودکی می‌گفتیم چرا؟ فکر می‌کنم که این به خاطر کنجکاوی مان بود.
جواد انصافی (با خنده): مایی که چراهایمان زیاد بوده است، عملا پژوهشگر شده‌ایم. رشته فوق لیسانس همسر من پژوهش هنر بوده است. او پایان‌نامه‌اش را با موضوع چگونگی نفوذ زنان به اجتماع نوشته است. پایان‌نامه همسر من، یک پایان‌نامه گردن‌کلفتی شده است که ما می‌گوییم باید کتاب شود اما همسرم این کار را نمی‌کند.


یزدان عاشوری: پایان‌نامه من 300صفحه بود و نمره 20را از استادان گرفت.

* کاراکتر بچه برنامه «خانه آبنباتی» عروسک است. آیا به دلیل محدودیت‌های استفاده از کاراکتر واقعی کودک نشد که از او استفاده کنید؟

جواد انصافی: کاراکترها در قالب عروسک می‌توانند کارهای دیگری هم بکنند. بازی گرفتن از بچه‌ها خیلی سخت است زیرا بچه‌ها به قدری توانمند نیستند که بتوانند هر بازی را بکنند. عروسک‌ها همان بزرگسالان هستند که به جای بچه‌ها بازی می‌کنند.

یزدان عاشوری: بچه‌ها از بازی کردن در نقش کاراکترهای برنامه‌های تلویزیونی خسته می‌شوند زیرا معمولا تولید یک برنامه خیلی طول می‌کشد.

* به نظر من شما باید تجربیاتتان را به یک کتاب تبدیل کنید تا آیندگان بدانند که شما هم برای حفظ خرده فرهنگ‌های کشورمان کارهای زیادی کرده‌اید..

جواد انصافی: من الآن یک کتابی را تنظیم کردم و 2نمایش کودک و یک مقدمه تقریبا 30یا 40 صفحه‌ای را در درون آن گذاشته‌ام. مقدمه کتاب به ما می‌گوید که عروسک از کجا در فرهنگ ما پیدا شد و نمایش‌های عروسکی، دستکشی، خم‌بازی و خیمه شب‌بازی چگونه شکل گرفته‌اند و چه تاریخچه‌ای دارند؟ من فعالیت‌هایی را با موضوع کسبی‌خوانی هم انجام داده‌ام. ما سعی می‌کنیم این کسبی‌خوانی‌ها را به آیندگان منتقل کنیم.

* شما در نظر دارید که کاری همچون «شهر قصه» آقای مفید انجام بدهید؟

جواد انصافی: بله. ما می‌توانیم چنین کارهایی را انجام بدهیم.

یزدان عاشوری: بله. من قول می‌دهم که ما حتما چنین کاری را انجام بدهیم.

جواد انصافی: آقای مفید قصه‌های فولکلور ما را در قالب «شهر قصه» روایت کرد.

من الآن کاری دارم که درباره فرش است اما هیچ کسی حاضر نشده است که برای تأمین هزینه‌های تولید و اجرای آن با ما همکاری کند اما در دوره‌ای که «شهر قصه» ساخته شد، برنامه‌سازان برای تأمین هزینه‌ها مشکلی نداشتند. کار من درباره فرش یک پژوهش اساسی است و قصه آن به زمان حکومت شاه عباس برمی‌گردد. شاه عباس باعث شد که در چند شهر بزرگ مثل مشهد، تبریز، شیراز، اصفهان و کرمان کارگاه‌های عظیم فرش‌بافی به وجود بیایند. طرح‌ها و فرش‌های شاه‌عباسی در همان دوره شکل گرفتند.

من با مجموعه‌های شهر فرش و آقای فرش تماس گرفتم و به آنها گفتم که من با 4میلیارد تومان سرمایه می‌توانم یک کار تبلیغاتی بسیار خوب با بازی بازیگران توانای کشور به آنها تحویل بدهم اما هیچ کدام از مجموعه‌های مذکور حاضر نیستند که 4میلیارد توامان روی کار من سرمایه‌گذاری کنند.

البته این کاری پژوهشی است که وزارت میراث فرهنگی هم می‌تواند روی آن همکاری مشترک داشته باشیم که متاسفانه تاکنون میسر نشده است!

* آقای مرتضی احمدی سوای کارهای تصویری که کرد، 2کاست داشت که در قالب آنها ضربی‌خوانی‌هایش را ضبط و منتشر کرده بود. شما با خواندن‌هایتان ما را به یاد آن کاست‌ها می‌اندازید. آیا ما در آینده شاهد این خواهیم بود که شما یک کاست یا چیزهایی مثل آن را ضبط و منتشر کنید؟

جواد انصافی: من سعی می‌کنم کسبی‌خوانی را که کتاب کرده‌ام، ضبط و منتشر کنم.

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار