تجربه حضور در یک مدرسه روستایی؛
خانم اجازه! شیر شتر آوردم براتون
تهران (پانا) - روی سکوی مدرسه، کنار دیواری که مشرف به روستا بود برای خودش چای ریخته بود و چشماندازی دوردست را تماشا میکرد که «گونآی» دست مادرش را رها کرد و دوید سمت معلم مدرسه و گفت «خانم اجازه! شیر شتر آوردم براتون.»
به گزارش مرکز اطلاعرسانی و روابط عمومی وزارت آموزشوپرورش؛ فاطمه خوندل معلم جوان ۳۰ ساله به عنوان مدیر و آموزگار دبستان روستای ایشانلر گنبدکاووس است. او که روزی به دلیل مشکلات شخصی قصد ترک تحصیل داشت با حمایت خانواده به درسش ادامه داد و با گرفتن مدرک کارشناسی ارشد در همان مدرسهای که الفبا را یاد گرفته بود به آموزش مشغول شد. در ادامه، مصاحبه جذاب با این معلم جوان را میخوانید:
«مشاهده صحنهای که در آن یکی از دانش آموزان دبستان روستای ایشانلر گنبدکاووس با ذوق و شوقی کودکانه ظرفی شیر تازه برای معلم مدرسه آورد، نمایش گوشهای از صفا و صمیمیت حاکم بر زندگی روستایی است.
روز معلم چه در میان پدران و مادرانی که روزگاری را بر سر کلاسهای درس گذراندند و چه محصلان امروز به واسطه محبتی که خالصانه از این وارثان شغل انبیا دریافت میکنند، از اهمیت والایی برخوردار است و از چند روز مانده به ۱۲ اردیبهشت به فکر خرید کادو، یک شاخه گل و یا کشیدن نقاشی برای نشان دادن علاقهشان به معلمان هستند.
محبت و دوستی میان دانش آموزان و معلمان در روستاها به دلیل بافت سنتی حاکم، روابط خویشاوندی و شناخت خانوادهها نسبت به هم، برخی مواقع در مقایسه با مدارس شهری بیشتر است که نمونه آن را میتوان در "دبستان ایران من ۸۶" روستای ایشانلر در ۲۵ کیلومتری گنبدکاووس مشاهده کرد.
به مناسبت هفته معلم مدرسه روستای ایشانلر را برای تهیه گزارش انتخاب کردم و در ابتدای ورود به حیاط این مدرسه دانش آموزی را دیدم که از مادرش ظرف غذایی را گرفت و بلافاصله دوید به سمت دفتر و لبخند به لب و با شوق گفت "خانم این شیرشتر. این هم چکدرمه. امروز مادرم ناهار چکدرمه درست کرد. یک ظرف هم برای شما فرستاد."
مادر این دختربچه هم خود را به معلم مدرسه رساند و یک ظرف کوچک را به معلم داد و با زبان ترکمنی از وی خواست غذا را تا سرد نشده همراه با ترشی که آورده بخورد و اگر مزه آن را دوست داشت بگوید تا یک ظرف بزرگ ترشی برای مصرف به خانهاش بفرستد.
"فاطمه خوندل" معلم جوان ۳۰ سالهای که به عنوان مدیر و آموزگار در این مدرسه مشغول به فعالیت است در پاسخ به نگاه متعجب من نسبت به رفتار این پسربچه و مادرش گفت: دانش آموزان هر روز با شوق و ذوق غذاهایی که مادرانشان،زحمت درست کردن آن را میکشند را برایم به عنوان وعده ناهار به مدرسه میآوردند و بارها از والدین خواستم به خودشان زحمت ندهند چراکه برخی از آنان شرایط مالی مناسبی ندارند اما آنان این حرکت را کوچکترین کار در قبال قدردانی از آموزش فرزندانشان میدانند.
وی ادامه داد: در مدت دو سالی که به عنوان معلم در این روستا مشغول به تدریس هستم شاید به تعداد انگشتان دست غذا از خانه آورده باشم چرا که همیشه والدین با محبت خود من را شرمنده میکنند و این محبت فقط مربوط به غذا نمیشود و دستپخت بیشتر والدین دانش آموز مدرسه را چشیده و از آن لذت بردم.
جای شما روزه میگیریم
اهالی روستا و دانش آموزان به قدری بهم محبت دارند که ماه مبارک رمضان وقتی ضعف جسمانیام را به دلیل فعالیت مداوم در دو شیفت کاری مشاهده میکردند بارها ازم خواستند ساعت کلاسهای درس را کوتاهتر کنم و در برخی مواقع هم دختران و پسران کلاس اصرار میکردند «خانم. شما روزه نگیرین. ما جای شما روزه قضا میگیریم».
وی ادامه داد: ۱۲ ساعت در طول روز در مدرسه حضور دارم و به دانش آموزان پایههای اول و سوم در یک شیفت و چهارم و پنجم در یک شیفت درس میدهم و یک همکار خانم در دوره پیش دبستانی فعال دارم و یک همکار آقا هم به عنوان سرباز معلم مسوولیت آموزش پایههای دوم و ششم را برعهده دارد که دوره خدمتاش امسال تمام میشود.
مریضی دخترم مانع تدریس نشد
وی که در حین صحبت کردن با من تلفنی جویای احوال دختر مریضاش بود، بیان کرد: حاصل ازدواجم یک دختر ۱۲ ساله به اسم یسنا و یک پسر سه ساله به نام محمد است که به دلیل فعالیت در ۲ شیفت صبح و بعدازظهر در مدرسه، مسوولیت نگهداری از فرزندانم بر دوش مادر شوهرم افتاده و امروز هم خودش دخترم را به دکتر برد و اگر حمایت همسرم و تشویق زیاد پدر شوهرم و کمکهای مادرشوهرم در کنار همراهی پدر و مادرم نبود هرگز نمیتوانستم تحصیل خود را ادامه داده و به افتخار معلمی آن هم در مدرسه محل تحصیل خود برسم.
فاطمه خانم با اشاره به اینکه در دوران کرونا همانند سایر نقاط کشور آموزش به صورت مجازی در این مدرسه انجام میشد، افزود: کلاسهای درس مدرسه برای ارائه بهتر آموزش به تخته هوشمند نیاز دارند.
وی یادآور شد: مدرسه خیرساز ایران من ۸۶ در کنار مدرسه قدیمی سال ۱۳۹۷ افتتاح شد اما سرویس بهداشتی آن تغییری نکرد تا اینکه خرداد سال گذشته ساختمان آن نشست کرد و استفاده از آن خطرناک بود لذا با همکاری آموزش و پرورش، دهیاری و شورای اسلامی روستا یک سرویس بهداشتی کوچک به صورت موقت ساخته شد اما با توجه به جمعیت ۸۱ نفری دانش آموزان از اداره کل نوسازی مدارس گلستان درخواست داریم یک فضای استاندارد بهداشتی برای دانش آموزان احداث شود.
قصد ترک تحصیل داشتم
فاطمه خانم به گفته خودش بعد از ازدواج قصد ترک تحصیل داشت اما پدر شوهر مرحوماش که معلم همین مدرسه بود و وی را مثل دختر نداشتهاش دوست داشت، او را تشویق کرد بعد از ازدواج ادامه تحصیل دهد و حتی خودش ناماش را در مدرسه شبانه در گنبدکاووس نوشت.
وی ادامه داد: پدرشوهرم مسوولیت رفت و آمدم به مدرسه شبانه را برعهده گرفت و بعد از گرفتن دیپلم با تشویق زیاد وی در رشته حسابداری دانشگاه آزاد اسلامی گنبدکاووس تحصیل کردم و در ادامه با تشویق وی مدرک فوق لیسانس رشته آموزش ابتدایی را از دانشگاه آزاد آزادشهر گرفتم.
این معلم جوان ادامه داد: عمر پدرشوهرم کفاف نکرد وگرنه حتما شرایط را برای شرکت من در آزمون دکتری هم فراهم میکرد علاوه بر اینکه بعد از گرفتن مدرک فوق لیسانس بلافاصله نامم را در آزمون استخدامی آموزش و پرورش نوشت و من سه ماه فرصت داشتم با خواندن جزوهایی متعدد تهیه شده توسط وی در آزمون شرکت کنم.
وی افزود: در نهایت با حمایتهای همسرم که معلم هنرستانی در گنبدکاووس است توانستم در آزمون استخدامی قبول شوم و معلم شدن من خیلی از دختران جوان روستایی که ترک تحصیل کردند و یا اینکه مدرک دیپلم دارند، را تشویق کرده که ادامه تحصیل داده و معلم شوند.
فقط یک شاخه گل بیاورید
فاطمه خانم از دانش آموزانش خواست به مناسبت روز معلم فقط یک شاخه گل بیاورند و ساعتی از زمان درسش را هم به کشیدن نقاشی توسط دانش آموزان برای این روز اختصاص داد و این نقاشیها را بهترین هدیه دانست زیرا اعتقاد دارد با توجه به اینکه شغل خیلی از اهالی کارگری است هیچ وقت انصاف نیست دانش آموزان برای خرید هدیه روز معلم به والدین خود فشار بیاورند.
وی گفت: یسنا دخترش، دانش آموز خودش است اما برای اینکه دیگر هم کلاسیهایش احساس نکنند میانشان فرقی است از من خواست در محیط مدرسه وی را فقط دانشآموز بدانم و حتی در برخی مواقع در خانه هم اشتباها من را خانم معلم صدا میکند.
این معلم جوان با اشاره به اینکه برخی دانش آموزان بازیگوش اما باهوش در خانه بهجای درس خواندن در کوچه بازی میکنند، بزرگترین آرزوی خود را موفقت همه دانش آموزانش دانست و از والدین خواست در خانه به انجام تکالیف فرزندانشان توجه کنند چراکه آموزش در مدرسه به تنهایی برای ارتقای بار علمی دانش آموزان کافی نیست.
وی گفت: این روستا دختران هنرمند زیادی در رشتههای قالیبافی، سوزن دوزی و خیاطی دارد که در کنار این فعالیت با ادامه تحصیل میتوانند به بانوانی تاثیرگذار برای مدیریت بهتر جامعه روستایی خود تبدیل شوند.»
ارسال دیدگاه