رضا زنگوئی*
شهروندان را خانواده خود بدانیم
زبان فرمان کارآمد نیست. از بالا به پایین سخن گفتن، آدمی را با جواب سربالا مواجه میکند چه رسد که تحقیر و توهین هم چاشنی کار شود. باید به زبان توصیف کلمات را کنار هم چید تا به تأثیر نتیجه دهد.
این را جایی خواندم که اگر اشتباهی از کودک سر زده به جای تحقیر و توهین و سرزنش مسئله و آنچه را که می بینید توصیف کنید به جای " بازم که یادت رفت شیر آبو ببندی" بگویید " می بینم شیر آبو نبستی " یا به جای "تو همیشه یادت میره چراغو خاموش کنی " بگویید " چراغ دستشویی روشنه" این همان خبر و انتقادی را که منظور نظر است بیان می کند اما به گفتاری که رفتار طرف را به سمت تند شدن هول نمی دهد.
اگر این زبان توصیفی با لبخندی مهربان و زبان بدن و همدلی همراه شود قطعا اثر بیشتری خواهد گذاشت. مهر، علقه ایجاد می کند، توسعه مهربانی این علقه را به علاقه ای راهبردی ارتقا می دهد آن وقت فرد سعی خواهد کرد حواسش جمع شود تا فراموشی اش باعث دلخوری دیگران نشود.
اگر گاهی به فراموشی هم گرفتار شد در اولین فرصت یا به محض تذکر در پی جبران برخواهد آمد. این را همه مان به نوعی در خانواده تجربه کرده ایم. حکایت جامعه هم همین است اگر آحاد مردم را فرزندان خود بدانیم، اگر حاکمیت با این نگاه به شهروندان نگاه کند، آن وقت، نه کسی با گارد بسته جواب می دهد و نه کسی قاب رفتاری خود را درهم می شکند بلکه همه برای استانداردسازی رفتارها تلاش میکنند.
این که نتیجه تلاش چه می شود به طور قطع متفاوت خواهد بود چون آدم ها و میزان درک و توان عمل شان مثل هم نیست اما حرکت به سوی بهتر شدن نظم خواهد یافت. در خانواده چنین رفتار داشته باشیم تا بتوانیم از مسئولان هم انتظار داشته باشیم که در خانواده بزرگتر که اجتماع نام دارد با ما به این شیوه رفتار کنند. رهاورد این نوع کنش، واکنش های سازنده ای خواهد بود که ما را به روزهای بهتر امیدوار خواهد ساخت.
تربیت مثل ساختمان سازی نیست که کوتاه مدت به برجی بلند برسد، از جنس کاشت درخت گردوست، دیربازده است اما محصولش قیمتی و سازنده است.
کارشناس رسانه*
ارسال دیدگاه