در گفتوگو با پانا
حسین زارعی: فضای قصههای جنوبی به رئالیسم جادویی نزدیک است
تهران (پانا) - کارگردان نمایش «گریههای باد و کاته سینه» که در بیست و هفتمین جشنواره تئاتر مناطق فجر کشورحضور دارد میگوید: فضای قصههای فولکلور جنوبی به رئالیسم جادویی نزدیک است.
حسین زارعی نویسنده و کارگردان نمایش «گریههای باد و کاته سینه» که از استان بوشهر بیست و هفتمین جشنواره تئاتر مناطق فجر کشور در شیراز روی صحنه رفته است، در گفتو گو با پانا درباره این اثر گفت: «این کار از بندر گناوه در جشنواره تئاتر منطقه در شیراز حضور دارد و داستان فولکلوری است که در این منطقه با تاکید بر بخشی از اعتقادات و فرهنگ منطقه اتفاق میافتد.»
وی ادامه داد: ماجرای نمایش «گریههای باد و کاته سینه» درباره لنجی است که سالها غرق شده و هریک از آنها که در این لنج بوده و غرق شدهاند، داستانی دارند و قصههایشان به نحوی با یکدیگر گره خورده است. حالا بعد از سالها شخصی که ما به اصطلاح بومی به او «اهل غرق» میگویند- به این معنی که بعد از غرق شدن انگار به جایی رفته و با موجودات دیگری زندگی کرده است- برمیگردد و لنج خود را با مسافرانش تصور کرده و میبیند که در طوفان غرق شده و ما در نمایش قصههایی را شاهد هستیم که منجر به این غرق شدن شدهاند.»
زارعی درباره رئالیسم جادویی برگرفته از قصههای فولکلور در این اثر نمایشی بیان کرد: «ما در این کار به سمت رئالیسم جادویی رفتهایم. در واقع تعمدا به این سبک نزدیک نشده ایم بلکه فضای قصههای فولکلور جنوبی خود به این سبک و سیاق نزدیک است.»
این کارگردان درباره شکلگیری ایده این اثر عنوان کرد: «این قصهها عموما در ذهن ودر پیرامونمان وجود دارد. همچنین من به قصههای رئالیستی و فضاهای شهری نیز توجه دارم اما لازم است این قصهها را پروراند و بعد روی کاغذ آورد.»
زارعی درباره تئاتر آیینی و قدمتاش خاطر نشان کرد: «تئاتر آیینی ریشه در بوشهر دارد و اتفاقا در سال ۵۴ در شیراز نمایشی به نام «قلندرخانه» به کارگردانی استاد ایرج صغیری به عنوان بزرگترین نمایش آیینی اجرا شده که عکسهای این نمایش نیز در تالار لایق شهر شیراز وجود دارد.»
زارعی گفت:«این کارها جای پایی برای هنرمندان بوشهری ایجاد میکند و من ۳۰ سال است که در حوزه تئاتر فعالیت میکنم. قبلا در سینما نیز از نگارش فیلمنامه و دستیار کارگردانی تجربههایی داشتهام اما به دلیل اینکه معیشت هنرمند به راحتی از هنر تامین نمیشود مدتی فاصله گرفتم و دوباره علاقهام به هنر من را به این حوزه برگرداند. باید بگویم که امروز نیز شرایط برای کار کردن مهیا نیست و به لحاظ ابزار و تجهیزات امکانات مطلوبی در اختیار نداریم. البته شاید بزرگترین کمبود، ضعف مدیریتی در هنر است. هرجا فضای کار دست هنرمندان بوده، اوضاع خوب پیش رفته است اما وقتی مدیران تغییر میکنند تا با شرایط آشنا شوند و کاری را رقم بزنند، شرایط نامناسب میشود. به هر حال اگر قرار است تئاتر را مدیریت کرد باید «تئاتری» مدیریت کرد و در همه حوزههای دیگر نیز لازم است طبق مختصات همان حوزه مدیریت کرد.»
ارسال دیدگاه