رئیس سازمان نهضت سوادآموزی:
شکاف تحصیلی و سواد بین زنان و مردان به ۶ درصد رسیده است
تهران (پانا) - رئیس سازمان نهضت سوادآموزی بابیان اینکه یکی از اهداف بسیار طلایی نهضت، عدالت آموزشی است، گفت فاصله شکاف تحصیلی و سواد بین زنان و مردان در اوایل انقلاب ۲۳ درصد بود اما در حال حاضر این شکاف به ۶ درصد رسیده است.
به گزارش روابط عمومی سازمان نهضت سوادآموزی به نقل از خبرگزاری صدا و سیما، علیرضا عبدی رئیس سازمان نهضت سوادآموزی با حضور در برنامه صف اول شبکه خبر، درباره عملکرد نهضت سوادآموزی ؛ از سوادآموزی تا فرصت سازی برای ادامه تحصیل به سوالات مطرح شده در این برنامه پاسخ دادکه مشروح سوالات و پاسخ های مربوطه به شرح ذیل می باشد :
سوال: حتماً در تقویم کاری کشور عزیزمان ملاحظه فرمودید که یکم تا هفتم دی ماه به نام هفته نهضت سوادآموزی نام گذاری شده و این هفته فرصت مناسبی است که بررسی کنیم عملکرد نهضت سوادآموزی و آن چه که در طی سالیان گذشته در این خصوص در کشورمان طی شده است. با توجه به این که ما به نظر میآید یک سالیان قابل توجهی نسبت به این موضوع تلاش در کشور داشتیم که نهضت سوادآموزی فراگیر شود و بی سوادی ریشه کن شود، شاید برای بسیاری مخاطبان همچنان سؤال باشد که چرا نهضت سوادآموزی همچنان به فعالیت خودش ادامه میدهد و همین محمل خوبی است که آماری داشته باشیم از جمعیت ۱۰ تا ۴۹ سال کشور که چند نفر با سواد داریم؟
معاون وزیر آموزش و پرورش و رئیس سازمان نهضت سوادآموزی گفت: از اینجا شروع کنم که بحث سوادآموزی در کشور ما و بحث آموزش بزرگسالان در کشور ما یک سابقه طولانی دارد. قبل از انقلاب هم ما جریان آموزش بزرگسالان اسمهایی که شاید شنیدید مثل اکابر، پیکار با بیسوادی داشتیم، ولی هیچ کدام از این جریانها منتج به هدف نشدند و میشود گفت که بیشتر حالت شکلی پیدا کردند و یک مدت بودند و از بین رفتند. ۷ دی ۵۸ حضرت امام فرمانی را صادر میکنند بر اساس یک مفهومی که در ادامه بحث به آن میپردازیم، نگاه جدیدی است به حکمرانی که شاید بشود گفت الآن به روزترین نگاه به حکمرانی همین است که امام در پیام نهضت به آن اشاره کرده، یک پیامی را صادر میکنند، این پیام شروع یک جریان مردمی است برای از بین بردن بی سوادی، ما در آن مقطع چقدر باسواد داریم؟ تقریباً ۴۷ درصد جمعیت کل کشور ما، بخواهیم بگوییم ۱۰ تا ۴۹ سال که تکلیف الآن نهضت است میتوانیم بگوییم حدود ۴۸ درصد باسواد در سال ۱۳۵۵ بود و اکنون این عدد رسیده به ۹۷ و یک دهم درصد و میشود گفت یک جریان بسیار خوب آموزشی و بسیار خوب توسعه سواد و یادگیری در کشور اتفاق افتاد، این افزایش ۵۰ درصدی، عدد کمی نیست، مخصوصاً این که کشور ما جزو کشورهایی است که ما قوانین خاص اجبار برای باسوادی نداریم. بله بعضی از کشورها بعضی قوانین خاص دارند یعنی مثلاً فردی با سواد نشود، خدمات اجتماعی دریافت نمیکند. ما چنین الزامهایی را نداریم.
سوال: این که ما قوانین اجباری برای باسواد شدن آحاد جامعه نداریم چیز مثبتی شاید نتواند باشد فی نفسه، اما این که افراد بیسواد خدمات اجتماعی دریافت نکنند هم قدری غیرعادلانه است.
علیرضا عبدی: این یک کاری است که خیلی به ظرافت نیاز دارد و سال ۹۳ یک حرکتی در جمهوری اسلامی اتفاق افتاد که یک لایحهای بدهند به مجلس برای الزام که آن زمان هم در دفتر بررسی و تطبیق مجلس این کار را مسکوت نگهداشت. به خاطر همین بحث ورود سواد به خدمات اجتماعی و معیشت نه میشود مدلهای بعضی از کشورهایی که عموماً یک نگاه کمونیستی دارند مثل کره شمالی، کوبا؛ اینها بی سوادی صفر است. نه میشود آنها را نگاه کرد، چون مدل آنها؛ برنامه خدمات اجتماعی است، یعنی همه چیز قطع میشود، در حالی که ما قوانین مان از یک طرف هم باید پایبند به شرع باشد. در شرع، حجتی برای معاش مردم نسبت به مسائل تحصیلی احتمالاً نداریم و با مشورتهایی که کردیم این طور بود. اما از این طرف هم شایسته یک نظام پیشرفته نیست که بی سواد وجود داشته باشد. طبیعتاً ما باید به جای این که خدماتی را محروم کنیم بعضی جریانهای انگیزشی را بند سواد کنیم. البته ما الآن در وضعیتی هستیم که میشود گفت خاصترین شرایط به پایان رسیدن و ریشه کنی بی سوادی است، الآن ما یک میلیون و ۷۰۰ هزار بی سواد داریم به اعلام سازمان آمار در بین ۸۵ میلیون ایرانی و این خیلی پیدا کردن بی سواد سخت است.
سوال: نکته ظریفی را اشاره کردید که حتماً باید این محاسبه و آمارگیری مبتنی بر رشد جمعیت هم باشد. آن زمان از از ۳۶ میلیون نفر میفرمایید که ۴۷ درصد باسواد بودند، اما الآن از ۸۵ میلیون؛ یک میلیون و ۷۰۰ هزار نفر است، اینها در چه بازه سنی هستند؟
علیرضا عبدی: ۱۰ تا ۴۹ سال.
سوال: این ۱۰ تا ۴۹ سالی که محل بحث است و پایه قانونی دارد، نرخ جمعیت چگونه است؟ گرایش به سن پایینتر داریم یا بالاتر؟
علیرضا عبدی: نه، آنهایی که بی سوادترند سنشان بالاتر است و نزدیک ۵۰ سال است. ما هر چقدر سن میآید پایین تر، بی سوادی کمتر میشود، چون نظام آموزش و پرورش ما پوشش حداکثری میدهد، بی سوادی کمتر میشود، سن که میرود بالاتر این بی سوادی بیشتر است.
سوال: چند نفر نوسواد هستند؟
علیرضا عبدی: ما یک مفهوم جدیدی داریم، مفهوم جدید به جهت این که پایه تحصیلی اش این طور تعریف شده وگرنه این از آیین نامه اجرایی سازمان هم بوده، آیین نامه اجرایی میگوید تا پایان دوره ابتدایی وظایف نهضت است. این را بگویم شاید برای بینندگان جا بیفتد این مسأله. ما سه پایه تحصیلی داریم در نهضت؛ ۱- دوره سواد آموزی، یعنی آنهایی که بی سواد مطلق هستند ۲- دوره انتقال که چه کسانی شرکت میکنند؟ نوسوادها، نوسواد یعنی کسی که سوم ابتدایی را خوانده، اما به ششم نرسیده که این نوسواد میشود دو میلیون و تقریباً ۵۰ هزار نفراست، بعدش میشود دوره تحکیم. این دوره سوادآموزی مان که یک میلیون و ۷۰۰ است، دوره انتقال مان که دو میلیون و ۵۰ نفر است، اینها مدرک آموزش و پرورش و مدرک معتبر و رسمی از ما میگیرند. آن که دوره سواد را طی کرده تا سوم ابتدایی، آن که دوره انتقال را طی میکند ششم ابتدایی مدرک میگیرد، حالا دوره تحکیم چیست؟ یکی از معضلات بزرگ و آسیبهای بزرگ حوزه آموزش بزرگسالان؛ رجعت بی سوادی است یعنی شما به یک بیسوادی درس یاد میدهید، احتمال دارد امتحان هم بدهد و نمره خیلی خوبی بگیرد. بعد از یک ماه از او امتحان بگیرید احتمال برگشتش کم میشود. اینها فراموشی شان بالاتر است، ما سنی که داریم حفظیات مان بالاست سنین اول ابتدایی است، هر چقدر سن میرود بالا حافظه به لحاظ حفظیات ضعیفتر میشود، دغدغهها و مسائل زندگی بیشتر میشود، فراموشی هم بیشتر میشود. به همین جهت رجعت بی سوادی بالاست. برای این که ما جلوی این رجعت بی سوادی را بگیریم یک دورهای تعریف کردیم به اسم دوره تحکیم. دیگر آن مدرک رسمی ندارد، آن دوره در تلاش است که آن چیزی که اینها خوانده اند تثبیت کند، اجازه ندهد که اینها رجعت به بی سوادی داشته باشند.
سوال: ولی اگر بخواهد ادامه تحصیل دهد میتواند در فرایند آموزش و پرورش و بعد هم تحصیلات تکمیلی آموزش ببیند و مدارک لازم را هم دریافت کند.
علیرضا عبدی: بله.
سوال: سواد آموزی متناسب با شرایط زندگی هم به نظر میآید یک مقوله قابل توجهی است، امروزه زندگی ما متغیرهای بسیاری بر آن اثرگذار است، یک بانوی که خانه دار است در عین حال میخواهد سوادآموز هم باشد و اولویتهای زندگی و خانواده را هم باید رعایت کند یا دیگر عزیزی که به هر دلیلی شاغل است و باید نسبت به درآمد خانواده هم دغدغه اش را حفظ کند چطور الآن آموزش میبیند که این شرایط متناسب را هم در آن لحاظ کرده باشد؟
علیرضا عبدی: ابتدا از یک مفهومی به اسم سواد تابعی من صحبت میکنم بعداً مطالب دیگر را عرض میکنم. یکی از نقاط قوت نظامهای آموزشی غیررسمی انعطاف آنهاست. نهضت چرا مهم است؟ نهضت سواد آموزی در دنیا به اسم LMO شناخته شده است. چون آموزش غیررسمی است. آموزش غیررسمی چیست؟ انعطاف در زمان، مکان، محتوا، آموزش دهنده. یکی از این انعطافها انعطاف در محتواست که میگویند این انعطاف در محتوا اگر نزدیک شود به اقتضائات زندگی فرد؛ ایجاد یک نوعی از یادگیری را میکند به اسم یادگیری تابعی. مثلاً من کشاورزم اگر آن درسی که میخوانم محتوایش درباره کشاورزی باشد؛ ۱- انگیزه ام بالاتر است ۲- یادگیری ام سریعتر است. نهضت این کار را انجام داده، نهضت برای کشاورزها کتاب جدا دارد، برای کارگرها کتاب جدا دارد، برای اصناف کتاب جدا دارد، برای بانوان کتاب جدا دارد، برای آنهایی که سن شان پایینتر است، دانش آموز مانند هستند یعنی خیلی فاصله نگرفتند از سنین دانش آموزی؛ برای آنها کتاب جدا دارد. برای حتی زنان عشایر، نهضت کتاب جدا دارد. برای زندانیان کتاب جدا دارد. برای معلولین کتاب جدا دارد. یعنی خودش را نزدیک کرده به اقتضائات زندگی هر فرد و هر زمان که این سواد تابعی اتفاق افتاده هم انگیزه و هم سرعت یادگیری فوق العاده خودش را در دادههای آماری نشان داده است.
سوال: پس عملاً این آموزش متناسب با شرایط زندگی که از آن به عنوان آموزش تابعی یاد میکنید لحاظ شده و قابل توجه است، ولی قبول دارید اینها خیلی اطلاع رسانی نشده یعنی مردم خیلی با این مفاهیم آشنا نباشند به معنی این که ما آموزش متناسب با هر فرد و هر شغلی و هر شرایطی وجود دارد و الحمدلله دارد اتفاق میافتد.
علیرضا عبدی: نهضت یک ویترین بسیار خوبی است؛ ۱- از مجاهدتهای مردمی ۲- از روشها و مدلهای آموزشی.ما خیلی جلسه با استاد دانشگاه داشتیم که از نهضت به آن رسیده بود.
سوال: در مورد بانوان باسواد کشور که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی چند درصد بودند و الآن چند درصد هستند؟
علیرضا عبدی: یکی از اهداف بسیار طلایی نهضت، عدالت آموزشی است. عدالت آموزشی واقعاً در اوایل انقلاب دچار بحران بود، در حوزه زنان، شهری و روستایی ما دچار مشکلات عدیدهای بودیم. ما جریانی که نهضت در کشور راه میاندازد، فاصلهای که بین زنان و مردان بوده ۲۳ درصد بود و اکنون فاصله شکاف تحصیلی و سواد بین زنان و مردان شش درصد است، در شهر و روستا این عدد خیلی عدد بزرگی بوده؛ ۳۴ درصد بوده، یعنی تفاوت بین بی سواد و باسوادها در شهر و روستا ۳۴ درصد تفاوت فاصله داشتند و این الآن به ۱۱ درصد رسیده است، یعنی یک حرکت بسیار خوبی در حوزه عدالت آموزشی اتفاق افتاده. الآن هم تمرکز نهضت اتفاقاً در حوزههای عدالت و در دو حوزه جدیتر است؛ یکی اش حوزه بانوان است، تلاش میکند این شکاف هر چه سریعتر کمتر شود و این کار اتفاق بیفتد و گروه سنی ۱۰ تا ۴۹ و اتفاقاً هر چقدر گروه سنی نزدیک به دوره مدرسه و دوره آموزش پذیرش بشود.
سوال: ما یک تحول عظیم را در حوزه سوادآموزی میبینیم که بعد از پیروزی انقلاب رقم خورده، نقد اینجاست که چرا این اطلاع رسانی هنرمندانه که رهبر معظم انقلاب از آن یاد میکند در این حوزه اتفاق نیفتاده؟ چرا ما به این مهم نپرداختیم؟ آن کسانی که با عینک بدبینی به حوزه و دستاوردهای جمهوری اسلامی نگاه میکنند شاید الآن حتی اطلاع از این موضوع نداشتند و شاید حتی این نقد را الآن وارد کنند که چه مقایسهای است مثلاً کشوری مثل امریکا که تمام ابزار و امکانات را دارد، تحت تحریم هم نیست، وارد جنگ به آن مفهومی که ما جنگ علیه مان تحمیل شد هشت سال به آن مفهوم هم نشده و مسائل دیگر را برشماری کنند، ولی نتیجه بگیرند که ایران این برایش دستاورد محسوب نمیشود، اولاً خوب است این را توضیح بفرمایید، ثانیاً ما چرا اطلاع رسانی به موقع نکردیم؟
علیرضا عبدی: رویکرد جدید نهضت اتفاقاً این است که ما باید برویم به سمت اطلاع رسانی. یک دلیلش را شما فرمودید که بر مبنای اندیشه حضرت آقا باید ما به جامعه امید دهیم، جامعه ما در حال رشد و پیشرفت است، ما هر چقدر نهضت را معرفی کنیم، چون عرض کردم نهضت یک نظام آموزشی غیررسمی است، یعنی مردم باید بیایند وسط، جریانهای مختلف بیایند وسط، هر چقدر این را بیشتر معرفی کنیم، بیشتر میتوانیم از ظرفیتهای مختلف استفاده کنیم و اگر این اتفاق نیفتد ما محدود میشویم به دایره خودمان. پس ما یکی از راهبردهایمان اتفاقاً همین است. ولی یک محدودیتهایی داریم. محدودیتهای نهضت این است که نهضت به لحاظ مالی با مشکل مواجه است. عموماً کارهای تبلیغی هزینه بر است. نهضت به لحاظ پوشش این کارهای تبلیغی آن چنان که باید حمایت نمیشود، اینجا جا دارد که من از دوستان صدا و سیما تقاضا کنم هم از کسانی که صاحب رسانه اند، نه از زاویه رئیس یک سازمان که حالا شاید بعد از این بپردازم به آن بحث، از زاویه کسی که در حوزه تعلیم و تربیت درس خوانده، از زاویه کسی که در موضوع آموزش بزرگسالان یک مقدار تبلیغ کرده، این را از عموم مردم بخواهم که ما اگر بخواهیم پیشرفت متوازنی داشته باشیم، اگر بخواهیم بسیاری از شکافهایی که میگوییم مثلاً شکاف بین فرزند و والدین است، اینها را حل کنیم حتماً باید برویم روی آموزش بزرگسالان تمرکز پیدا کنیم و برای این تمرکز لازم است که گفتمان سازی کنیم، لازم است همه بیایند وسط، هر کسی هر چیزی بلد است و لازم است هر کسی رساله دارد بیاید کمک کند. عرض میکنم من دنبال کمک صرفاً برای نهضت سواد آموزی به اسم نهضت سوادآموزی نیستم، من خواهشم این است که بیایند کمک کنند برای نظام آموزشی بزرگسالان که ما هر چقدر بتوانیم بزرگسالان مان را تقویت کنیم، بزرگسالان هم میگویم منظورم ۶۰ تا ۷۰ سال نیست، بزرگسال در کشور ما ۱۰ سال است تا ۴۹، حالا شما بفرمایید ۱۰ تا ۶۰. ما تا ۶۰ ساله افرادمان مولدند، کار میکنند، نقش آفرین هستند، این اگر بی سواد باشد آسیب میزند، آمارهای مختلفی از زندانها هست. هر چقدر فرد بی سواد باشد آسیبش هم به خود، هم به جامعه بیشتر است. پس باید ما هم وارد شویم و اصحاب رسانه هم به ما کمک کنند که در این زمینه بیشتر بتوانیم نقش آفرینی کنیم.
سوال: در مورد آن مقایسه آماری که عرض کردم مثلاً الآن در کشوری مثل امریکا نرخ بی سوادی چگونه است؟
علیرضا عبدی: به جز کشورهایی که روحیه کمونیستی دارند و با یک ادبیات خاصی بی سوادی از بین میرود، در کشورهای پیشرفته هم ما به صفر مطلق در بی سوادی نمیرسیم. یک تعداد را داریم آموزش ناپذیرند، درست است؟ بعضیها آموزش ناپذیرند یعنی به لحاظ زیستی امکان آموزش برایشان فراهم نیست، نمیشود که گفت من این را میخواهم آموزش دهم. اینها هم در جمعیت است. یک تعداد هستند که حوادث و اتفاقات آنها را وارد دایره بی سوادی میکند مثل کرونا، درست است؟ کرونا باعث شد که ما بازمانده از تحصیل داشته باشیم. این بازمانده از تحصیل را ما به مدرسه برنگردانیم چند سال دیگر وارد سن نهضت سوادآموزی خواهد شد.
کشورهای پیشرفته دنیا هم عددی از بی سوادی را دارند، ولی معنی این حرف من این نیست که ما باید بایستیم و بگوییم که خیلی وضعیت مان خوب است، نه ما اتفاقاً تا زمانی که یک نفر بی سوادی که امکان یادگیری داشته باشد اگر در جمهوری اسلامی وجود داشته باشد ما باید در میدان باشیم و او را باسواد کنیم. البته جمهوری اسلامی با توجه به وظایف فراملی و فرامنطقهای که دارد و نهضت هم در این موضوع مؤثر و نقش آفرین است، صرفاً ایرانیها را در این موضوع نمیبیند، ما در حوزه اتباع هم کار کردیم یعنی یکی از افتخارات بین المللی اش حوزه اتباع و حوزه غیرایرانیها است. ما عددی بالغ بر ۸۰ هزار نفر اتباع را در جمهوری اسلامی باسواد کردیم؛ این عدد، عدد فوق العادهای است در دنیا. معمولاً کشورها چنین باری را نمیپذیرند، پس این کار اتفاق میافتد. ما باید یک کارهایی کنیم، ما هم باید کمک کنند دولتمردانی که این برنامه را میبینند در حوزه انگیزشی به نهضت کمک کنند، فضای انگیزشی مناسبی را برای بیسوادها فراهم کنیم. امکانات خوبی را برای آنها فراهم کنیم که تا سریعتر بتوانیم خودمان را به آن عدد مطلوب برسانیم.
سوال: برای این که این موضوعی که شما میفرمایید همه باید در این زمینه فعال شوند را از این منظر مورد واکاوی و بررسی قرار دهیم؛ اصلاً چرا ما این تعداد بی سواد هنوز در کشورمان داریم؟ علتش چیست؟ همین نکته که مثلاً کرونا سبب شد یا آموزش ناپذیر بودن به دلیل شرایط جسمانی، دلایل دیگر چه میتواند باشد که سبب شده که ما این تعداد جمعیت بی سواد در کشور؛ یک میلیون و ۷۰۰ هزار نفر فرمودید.
علیرضا عبدی: شرایط اقتصادی در این موضوع سهم دارد، شرایط فرهنگی سهم دارد مخصوصاً در حوزه بانوان شرایط فرهنگی در کشور ما شرایط مهم و مؤثری است. ما اگر بتوانیم در حوزه اقتصادی و فرهنگی یک کارهایی را انجام دهیم فکر میکنم سرعت رسیدن به آن نقطه منظورمان خیلی خیلی سریعتر خواهد بود. من یکی از مباحث را در نظام آموزش بزرگسالان این طور عرض کنم؛ نظام آموزشی بزرگسالان از یک تعریف یعنی آن کسانی که وارد نظام آموزش رسمی نشدند، آن کسی که وارد نظام آموزش رسمی نشده، پس صاحب مسأله است؛ با یک مسألهای مواجه است که وارد نشده. پس قبل از این که این را ما بخواهیم وارد نظام آموزشی کنیم و به او درس دهیم باید کمک کنیم مسأله و مشکلش حل شود، حالا با هر ادبیاتی که می شود .
سوال: پس عملاً ما نیازمند طرحهای مشارکتی هستیم؟ الآن طرح مشارکتی در دستور کار شما و سازمان هست؟
علیرضا عبدی: قانون گذار یک کار مهمی را انجام میدهد در سال ۶۶، میآید یک شورای عالی پشتیبانی سواد را طراحی میکند. شورای عالی پشتیبانی سواد که آن زمان ذیل نخست وزیر تشکیل میشد و بعداً هم ذیل معاونین اول رئیس جمهور تشکیل میشوند، میشود گفت که برای همین طراحی شده که نهادهای مختلف بیایند به نهضت سوادآموزی کمک کنند تا این امر محقق شود. یعنی نهضت سواد آموزی با این نگاه تبدیل میشود به یک تنظیم گر نه مجری، نه متصدی. اگر مسأله؛ مسأله فراگیر باشد، مسأله بی سواد؛ یک طرفش اقتصاد است، یک طرفش فرهنگی است، یک طرفش اجتماعی است، همه اینها را که نهضت نمیتواند حل کند. اینها بین نهادهای مختلف پخش شده، پس باید نهادهای مختلف بیایند وسط، اما این شورای عالی پشتیبانی متأسفانه در سنوات مختلف به آن بی توجهی شده، این چند سال اخیر، الآن شش سال است ما هفته دیگر ان شاء الله به لطف خدا خدمت معاون اول این جلسه را تشکیل خواهیم داد، ولی تا الآن شش سال است این جلسه تشکیل نشده است.
سوال: دلیلش چه بوده؟
علیرضا عبدی: به نظرم بی توجهی بوده است، اهمیت مسأله آن طور که باید تبیین نشده بود اگر این اتفاق نیفتد همه باهم حضور پیدا نکنند این معضل را نمیشود حل کرد. البته ما در کنار این کارهای مشارکتی هم انجام میدهیم. مثلاً زندان ها؛ ما در زندانها دورههای مختلف تحصیلی داریم، ما میتوانیم بگوییم که هیچ زندانی بی سوادی وارد نمیشود مگر این که دورههای آموزشی مختلفی را طی کند و بیاید بیرون. حالا احتمال دارد یک مقدار اولی یادبگیردبه لحاظ دوره محکومیتش، امکان دارد که نه دوره انتقال را هم بگذراند و وارد مدرسه هم بشود. وارد سیر آموزش رسمی شود. این را ما الآن در زندانها کار میکنیم. یا مثلاً در نیروهای مسلح اعم از وزارت دادگستری و از قوه قضائیه ویژه تشکر میکنم. از ستاد کل هم تشکر میکنم در قضیه سربازها. ما در حوزه نیروهای مسلح هر سربازی اگر بخواهد پایان خدمت بگیرد باید باسواد شود. یعنی سرباز؛ کسی که پایان خدمت میگیرد بی سواد نگذاریم، باید با سواد شود اینها رابطه بین نهضت بوده و نیروهای مسلح. من تقاضا میکنم بعضی دستگاهها هم میتوانند این کمک را کنند. ما کارگرهای مختلفی داریم که بی سوادند. کارگری که با سواد است، راندمان تولید و بهره وری اش چقدر متفاوت است با کارگری که بی سواد است؟ الان جا دارد که وزارت کار بیاید جلو به ما کمک کند. ما چقدر افراد مختلفی داریم که بیمه دارند، ولی بی سواد هستند؟ ما بیاییم مشوقهایی را برای بیمههای اینها بگذاریم، زود باسوادتر شوند.
سوال:اصلاً مشوق داریم؟
علیرضا عبدی: ما مشوقهای مختلفی را سالهای مختلف داشتیم؛ تعاریف مختلفی بوده فرض کنیم مثلاً همین ۲۰ درصد سرانه آموزشی را به کسی که بی سواد است و باسواد میشود باید پرداخت کرد. من عبدی بی سواد بودم، خودم رفتم تلاش کردم از پسرم، فرزندم، همسر و همسایه ام کمک گرفتم یک پشتیبانی برای خودم، با سواد شدم. ما ۲۰ درصد سرانهای که به آموزش دهنده میدهیم، میدهیم به خودش. ولکن نهضت مشکلات مالی دارد، تا الآن تأمین اعتبار درستی اتفاق نیفتاده است .
سوال: پرداخت شده تا حالا یک چنین چیزی؟
علیرضا عبدی: یک تا دو سال، یک سال و نیم اتفاق افتاده پرداخت شده بعد از آن، چون واقعاً نهضت دائماً دچار بحران مالی است.
سوال: اگر بخواهیم بررسی کنیم به لحاظ مقایسه ای، همان جاست که اطلاع رسانی هنرمندانه میگویم اگر بیاییم مقایسه کنیم میبینیم یک قانونی داریم در کشور که اگر کسی بی سواد باشد و آموزش ببیند و سواد یاد بگیرد، یعنی با سواد شود به او حتی پول هم پرداخت میشود، بخشی از هزینه هایش هم به او پرداخت میشود؟
علیرضا عبدی: بله این قانون است.
سوال: درباره بانوان و دختران بزرگوار روستایی چند جلد کتاب نیاز است تا حدودی چاپ کردید؟
علیرضا عبدی: ما در حوزه عشایری و روستایی یک کاری را در همین آموزش تابعی انجام دادیم، ۱۲ جلد کتاب برای اینها تدوین شد، این ۱۲ جلد کتاب برای دوره انتقال و تحکیم شان بود.
سوال: چرا ۱۲ جلد؟
علیرضا عبدی: مثلاً یک کتاب داریم در حوزه دست بافتههای عشایری یا مثلاً صنایع دستی شان، همسرداری شان، فرزند داری شان، آشپزی شان، سلامتشان؛ اینها هر کدام یک کتاب کوچکی است که در کنار این که آموزش میبینند پایه آموزش شان این کتاب هاست. از مسیر این کتابها اینها آموزش میبینند. به صورت اقتضایی، چون مسائل زندگی شان مطرح میشود از آن مسیر رشد میکنند، هم به لحاظ انگیزشی، چون مسائل به زندگی شان ربط دارد. فرض کنید مثلاً میخوانند که ما برای دوشیدن شیر چه کار باید کنیم که کمتر آلوده شود؟ غذا را چطور بپزیم که فرض کنید، چون آنها زندگی عشایر زندگی خاصی است، غذای سالم تری داشته باشیم یا مثلاً در حوزه بافت گلیم، جاجیم چطور عمل کنیم. در نخ، همه اینها، چون مربوط به زندگی شان است خیلی مؤثرتر و انگیزه بخشتر هم هستم.
سوال: چقدر مؤثر بوده یعنی چقدر الآن اگر بخواهیم نرخ سواد را بگیریم در حال حاضر چه تعداد از این بانوان عشایر روستایی آموزش دیدند
علیرضا عبدی: ما نزدیک ۳۰۰ هزار نفر از دختران و بانوان عشایر و روستایی را آموزش دادیم .
سوال: چرا توجه به عشایر بوده؟
علیرضا عبدی: عرض کردم نهضت سواد آموزی بر مبنای آن نگاه عدالت آموزشی حضرت امام طراحی شده. ما باید آن جاهایی بایستیم که کس دیگر نمیایستد، درست است؟ یعنی آن کارهایی را کنیم که کس دیگری نرفته انجام بدهد. زنان و دختران عشایر واقعیتش این است به لحاظ آموزشی محرومیت آن جا بیشتر از جاهای دیگر است. اولاً اینها کوچ میکند، دوماً امکانات محدودتری دارند، هر چقدر بتوانیم آن جا عمل کنیم فکر میکنم کمک کردیم به نظام آموزشی کشور که آنها هم جاهای دیگر را پوشش دهند.
سوال: ۳۰۰ هزار نفر را میفرمایید آموزش دادید، الآن چند نفر دیگر در دستور کار هستند و شناسایی شدند که بی سوادند؟
علیرضا عبدی: به ۱۰۰ هزار نفر هم داریم که باید آموزش دهیم.
سوال: چه بازه زمانی زمان میبرد که در نظر گرفتید؟
علیرضا عبدی : بله، ما در تلاشیم، چون همه هم در پای تفاهم دوستان عشایری هستیم، در تلاشیم که بین ما و اداره کل آموزش روستایی و عشایری خود آموزش و پرورش و سازمان امور عشایری به یک تفاهمی برسیم، یک نقطه اشتراکی پیدا کنیم که ببینیم بقیه را چطور و با چه شکلی آموزشی دهیم، تلاش مان این است که تا پایان دولت ان شاء الله این عددها به یک عدد ایستایی برسد .
سوال: بازمانده از تحصیل کرونایی چه مقدار به شما بر میگردد و شما وظیفه آموزش اش را بر عهده دارید؟
علیرضا عبدی: بازمانده از تحصیل تعاریف مختلفی دارد، ان شاء الله که معاونین محترم آقای نوری که تشریف میآورند عدد را آنها برای شما دقیقش را باید بگویند.
سوال: نه، آن چه مربوط به شما میشود؟
علیرضا عبدی: آن کسی که وارد دوره تحصیلی نشده یا اول و دوم ابتدایی را خوانده و نخوانده، تقریباً یک سال بعد از گروه سنی اش طوری میشود که وارد نهضت سوادآموزی شود، فعلاً در نهضت، این عدد محسوس نیست.
سوال: آموزش دهندگان سازمان نهضت سواد آموزی که از بعد از سال ۹۲ مشغول فعالیت هستند، هنوز استخدام نشدند و بلاتکلیف هستند، چرا؟
علیرضا عبدی: اولاً تشکر میکنم از کسانی که از روز اول با نهضت بودند تا الآن، خصوصاً آموزش دهنده ها، آموزش دهندهها انصافاً افراد مجاهدی هستند و سالهای سال است با نهضت همکاری میکنند. این که گفته شد آموزش دهندههای بعد از سال ۹۲، سال ۹۱ شورای عالی برای تأمین نیروی انسانی نهضت سواد آموزی یک مصوبهای را میگذراند. طبق آن مصوبه، میگوید که نهضت برای تأمین نیروی انسانی خودش باید به صورت برون سپاری عمل کند، برون سپاری یعنی این که نهضت مستقیماً با فردی وارد قرارداد نمیشود، نهضت با مؤسسات و شرکتهای مختلفی که برای آموزش کار میکنند با آنها وارد تفاهم میشود و آنها با نیروهای انسانی که جذب میکنند یا دارند شروع میکنند به آموزش دادن. این آن چیزی است که قانون گذار برای نهضت دیده و نهضت هم موظف است که بر مبنای آن عمل کند. ما هم در جریان این مواردی که آموزش دهنده محترم گفتند هستیم و این مسائل را میشود گفت که با گوشت، پوست و استخوانمان درک میکنیم. ولکن مقایسه این بعد از ۹۲، قبل از ۹۲ یک مقایسهای است که پایه قانونی ندارد، مثلاً قبل از ۹۲ای ها، نوع استخدامشان و رابطه شان با نهضت؛ یک رابطه مستقیم و مالی بوده، الآن این شکلی نیست و دورههای قبل هم که نهضت استخدامهایی را داشته، آنها هم یک مادهای بوده به اسم ماده ۶ که بعداً یک مادهای شد که ماده ۶ مکرر هم میگفتند که در اساسنامه نهضت بوده که هر کسی ۶۰ ماه یعنی پنج سال پشت سر هم کار کند در نهضت میآمد آموزش و پرورش با یک شرایطی استخدام میشد. این قانون خیلی وقت است ملغی شده، بعد از آن هم اصلاً کلاً این بند حذف شده است .
سوال: برنامه شما برای استخدام این عزیزان چیست؟ نوع همکاری و رابطه استخدامی شان چگونه خواهد بود؟
علیرضا عبدی: قانون گذار میگوید که استخدام و تعیین شرایط استخدام بر عهده مجلس شورای اسلامی است. ما باید منتظر بمانیم که ببینیم نظر مجلس در این باره چه خواهد بود؟
سوال: شما پیشنهادی دادید؟
علیرضا عبدی: ما با دوستان کمیسیونهای مختلف سر این موضوع نشستهای مختلفی را برگزار کردیم. مطمئناً برای آموزش و پرورش و مخصوصاً برای نهضت حمایت از این عزیزان که مجاهدانه سالهای مختلفی را بودند تلاش کردند، فرض مسلم است. جلسات مختلفی را هم گذاشتیم، دوستان کمیسیون آموزش هم تمام تلاش شان را کردند که زحمتهای این عزیزان نادیده گرفته نشود و آزمونهایی که برگزار خواهد شد برای استخدام، یک ظرفیتها و درصدهایی را برای این عزیزان لحاظ کنند. اما بیشتر از این نمیشود این موضوع را بسط داد، باید منتظر ماند مطرح شود این طرح و ببینیم نظر مجلس چیست.
سوال: بالأخره این نکته؛ نکته درستی است، مسیر قانونی باید طی شود، ولی چه مقدار زمان نیاز دارد؟ وقتی ما تأکید میکنیم باید تلاش بیشتر شود، بی سوادی ریشه کن شود، توقع ایجاد میکنیم از نهضت سوادآموزی چگونه میخواهید این کار را کنید، باید ابزارهای شما را هم ببیند دیگر، ابزار شما آموزش دهندگان محترمی هستند که خالصانه تلاش میکنند. ما میدانیم اگر بخواهیم مراجعه کنیم که دریافتی هایشان چقدر است؟ واقعاً عددها قابل توجه نیست.
علیرضا عبدی: اصلاً قابل بیان نیست.
سوال: آن باید در حوزه دولت به آن توجه جدی شود، ولی همین که تعیین تکلیف شوند باید یک بازه زمانیای لحاظ شود، این بازه زمانی قابل اندازه گیری نیست؟
علیرضا عبدی: این از اختیارات ما خارج است، ولی این را من میدانم که در نوبت است و در آستانه پرداخت به این موضوع و ما ارتباطی که با نمایندگان کمیسیونها مخصوصاً کمیسیون آموزش داریم، یک شتاب خوبی دارد که این موضوع مطرح شود.
سوال:آیا بحث رتبه بندی یا افزایش حقوق آموزش دهندگان نهضت هم در دستور کار هست؟
علیرضا عبدی: نه اصلاً اینها رابطه استخدامی ندارند که رتبه بندی شوند.
سوال: آنها که رابطه استخدامی دارند چه؟
علیرضا عبدی: یک تعداد از آن عزیزانی که در نهضت سوادآموزی کارمند هستند آنهایی هستند که از آموزش و پرورش آمدند اصطلاحاً به آنها میگویند ماده ۲۳۰ ها؛ آنها بله، ولی یک تعدادی که پایه استخدامی شان کارمندی است یعنی معلمی نیست، آنها نه رتبه بندی شاملشان نشده، مثل تقریباً چندهزار نفر از نیروهای آموزش و پرورش که در ستادهای مختلف کار میکنند و رتبه بندی نتوانستند دریافت کنند.
سوال: آن عزیزانی که رابطه استخدامی ندارند چه؟ برای افزایش پرداخت فکری به حالشان شده؟
آقای عبدی: نه، این طور بگوییم که ما در تلاشیم که این اتفاق بیفتد و جزو مسائلی که در شورای عالی پشتیبانی سواد خدمت معاون اول رئیس جمهور عرض خواهیم کرد یکی اش همین موضوع است.
سوال: در حوزه اتباع اشاره فرمودید که ۸۵۰ هزار نفر درست است؟
علیرضا عبدی: بالغ بر ۸۸۰ هزار نفر.
سوال: ظرف چند سال؟
علیرضا عبدی: این تقریباً از اول انقلاب تا الآن.
سوال: جالب توجه است وقتی که الآن ما بانوان کشور همسایه مان به نوعی محروم میشوند، ایران هزینه هم میکند برای این که آموزش سواد را به این عزیزان داشته باشد و تلاش میکند که ان شاء الله یک جامعه بالندهای برای همه ابنای بشر شکل بگیرد.
علیرضا عبدی: خلاصه همه باهم زندگی میکنیم.
سوال:طرح تان برای آموزش فراگیر اتباع چگونه است؟
علیرضا عبدی: یک قسمت از اتباع محدوده آموزش و پرورش تعریف میشوند یکی از مشکلها این است که امیدوارم البته این آمایش هفدهم و کمکی که وزارت کشور به ما کند این معضل حل شود، آن هم این است که شناسایی درست اتباع و این که اینها یک شناسنامه مشخصی داشته باشند. ما آموزش بدهیم و بدانیم که این فرد را از نقطه «آ» به نقطه «ب» رساندیم و برویم سراغ فرد بعدی؛ یکی از معضلات این حوزه است. اما ما از ظرفیتهای مختلفی هم استفاده میکنیم، علاوه بر این که آموزش دهندههای ایرانی کار میکنند، در کنار آن ما آموزش دهنده از خود اتباع هم داریم، دورههایی را آمدند دیدند، خودشان برای خودشان این کار را انجام میدهند و ما تا الآن در دو کشور مدل سوادآموزی را داریم به نوعی آرام آرام شروع میکنیم به جا انداختن، یکی سوریه است که این اتفاق افتاده، این مدل بین بعضی از گروههای مردمی اش تکثیر میشود که بحث ریشه کنی بی سوادی آنجا است، یکی هم بحث افغانستان است، یک تعداد از اتباع افغانی که ایران بودند، در نهضت درس خواندند، یاد گرفتند، یک تعداد از اینها برگشتند به کشور خودشان و این کار را میکنند.
سوال :ای کاش مقامات شان هم آموزش دهید که حداقل این تصمیمات را نگیرند که بانوان از تحصیل باز نمانند، همه باید آموزش ببینند نه این که... واقعاً جای تأسف دارد و نسبت دادن آن به دین مبین اسلام، بدتر از آن است.
علیرضا عبدی: نه اصلاً اسلام که قله دانایی است.
سوال: بحث سوادآموزی، شما اشاره کردید که ما هر چه سنین بزرگسال مان آموزش سواد داشته باشند، سواد داشته باشند، یاد بگیرند، بالأخره آن شکافهای بین فرزند و والدین هم کمتر میشود، سوادهای مورد نیاز امروز جامعه چطور؟ نسبت به این موضوع چقدر توجه داشتید؟
علیرضا عبدی: نهضت باید بعد از حل این مسأله بی سوادی، وارد نهضت گام دوم شود. ما طبیعتاً یک نظام آموزش غیررسمی را که نمیتوانیم از دست بدهیم، یک نظامی که بر مبنای مردم تعریف شده باید بماند، اما چطور بماند؟ یکی این که واقعاً باید در دل مردم، پیام امام را من آورده بودم فرصت نشد بخوانم، در پیام امام یک جمله است و آن هم میگویدای مردم بپاخیزید، اولاً نگاهش مردم است. دوماً میگوید هر کسی سواد دارد به بی سواد، حالا بی سواد باید یاد بگیرد و آن کسی هم که با سواد است باید یاد دهد. این موظف است باید یاد بگیرد، آن هم موظف است باید یاد دهد. یعنی یک نگاه تکلیفی فراگیر برای یک نگاه بزرگ برای یک نظام دانایی بزرگ. در این نظام دانایی که مردم پایه و فراگیر است، همه باید نقش آفرین باشند، باید محور را چه قرار دهیم؟ همین سوادهای جدید که شما میفرمایید. باید گام به گام برویم جلوتر ان شاء الله بتوانیم این اندیشه و نگاه به نخبگان و بزرگان علمی و همین طور سیاسی کشور جا بیندازیم که ما نیاز به یک چنین نگاهی به نظام آموزشی بزرگسالان در کشور خودمان داریم.
ارسال دیدگاه