سیدمجتبی سیدی*
کودتا علیه اسکوچیچ با اسم رمز کیروش!
نتیجه صفبندی بازیکنان تیم ملی هرچه که باشد، بدون شک جایگاه اسکوچیچ را در رختکن متزلزل کرده و در فاصله سه ماه مانده به جام جهانی و با این فدراسیون منفعل و بیبرنامه نباید انتظار معجزه در قطر بود.
تیم ملی فوتبال ایران با هدایت اسکوچیچ بعد از اینکه موفق شد راحت ترین صعود تاریخش را به جام جهانی رقم بزند، مخالفان حضور این مربی کروات در راس کادر فنی، دست به کار شدند و از راه های قانونی و فراقانونی تلاش کردند و می کنند تا سرمربی مدنظر خودشان را به نیمکت تیم ملی تحمیل کنند. این در حالی است که یادمان نرفته، کسانی که حالا دایه مهربان تر از مادر برای فوتبال ملی شده اند و خواهان تغییر سرمربی هستند، چه دسته گل بزرگی به آب دادند و برای کمتر از یک ماه مربیگری ویلموتس در ایران، میلیون ها دلار را هدر دادند.
*هنوز فراموش نکردیم که بابت آن تصمیمات شتابزده و غلط عده ای از فدراسیون نشینانی که حالا با لابی و واسطهگری دنبال صندلی ریاست فدراسیون هستند، چطور تیم ملی را به پرتگاه حذف از مقدماتی جام جهانی سوق دادند. آنها حتی خودشان هم فکر نمیکردند تیم ملی در آن شرایط سخت بتواند با اسکوچیچ از مخمصه فرار کند. اما اسکو توانست به بهترین شکل ممکن تیم ملی را به مرحله دوم مقدماتی برساند و تنها با یک شکست پا به جام جهانی قطر بگذارد. حالا که او به عنوان کم هزینهترین مربی خارجی تاریخ توانست، بهترین عملکرد را در بین تمامی مربیان تیم ملی چه داخلی و چه خارجی ثبت کند، عده ای عدم ارائه بازی زیبا را بهانه کرده اند و خواهان برکناری اش شدهاند.
*وقتی اواخر خردادماه امسال خبر حضور مهدی طارمی و علیرضا جهانبخش در ساختمان ریاست جمهوری برای ملاقات با ابراهیم رئیسی به بیرون درز کرد، میشد حرکت خزنده کودتای درون تیمی را حس کرد. این ملاقات نشان داد که تغییر سرمربی تیم ملی چنان جدی شده که حتی کسانی که پشت این مساله هستند، به درون تیم رخنه کرده اند و با برهم زدن اتحاد و همدلی تیم، عده ای را به سمت خود کشیدهاند تا جنگ را علنی کنند. شاید وقتی مهدی طارمی آن توئیت کذایی اش را علیه اسکوچیچ نشر داد و منجر به خط خوردنش شد، از سرمربی تیم ملی کینه به دل گرفت و کاپیتان جهانبخش را در استارت کودتا علیه اسکو همراهی کرد.
*روز گذشته بود که بالاخره صفبندی بازیکنان تیم ملی هم در فضای مجازی علنی شد. برخی بازیکنان مثل عابدزاده، سعید عزت الهی و مرتضی پورعلی گنجی استوری ۴ کودتا گر اصلی (احسان حاج صفی، کریم انصاریفرد، علیرضاجهانبخش و مهدی طارمی) را بازنشر دادند و عدهای هم مثل شجاع خلیل زاده، کنعانی زادگان و مهدی قایدی با نشر استوری حمایتی سردار آزمون پشت سرمربی تیم ملی درآمدند. نتیجه این صف بندی، هرچه که باشد بدون شک به نفع تیم ملی نخواهد بود چرا که شکاف بین بازیکنان هرگونه اتحاد، همدلی و یکپارچگی را در رختکن تیم ملی از بین برده است و این بی اعتمادی طوری گسترش پیدا کرده که شاید امیدی به تیم ملی در جام جهانی قطر نباشد.
*مخالفان اسکوچیچ و دلالانی که این فضای منفعلانه فدراسیون را بهترین فرصت برای تغییر نیمکت کادر فنی دیدند، دست به کار ننشستند و با کارلوس کی روش مذاکرات مخفیانه ای را استارت زدند. بدون شک بازیکنانی که علیه اسکو دست به کودتا زده اند، با اسم رمز بازگشت کی روش چنین باعث دودستگی در تیم ملی شدهاند. جایی که خود اسکوچیچ هم در واکنش به اتفاقات روزهای اخیر، بیانیهای منتشر کرد که به هیچ وجه حاضر نیست جایگاه سرمربیگری اش را به کسی واگذار کند و به بازیکنان تیمملی هشدار داد پایشان را درازتر از گلیم خود و در حوزهای که به آنها مربوط نیست، دخالت نکنند.
*عدهای بر این باورند که شاید پشت کودتای ۴ بازیکن تیم ملی علیه اسکوچیچ، خود مسئولان فدراسیون باشد اما عدهای هم معتقدند اسکوچیچ باید بخاطر نتایجی که گرفته و توانسته در آن شرایط سخت، تیم ملی را به جام جهانی قطر برساند، حقش است روی نیمکت تیم ملی بنشیند. اما سوال اینجاست که شان و شخصیت جایگاه سرمربی تیم ملی که اکنون از بین رفته، چطور به دست خواهد آمد؟ چطور شکافی که در بین بازیکنان و رختکن تیم ملی ایجاد شده، ترمیم خواهد شد؟ آیا اسکوچیچ توان ایجاد یکپارچگی و اتحاد بین این بازیکنان را دارد که برای منافعشان حاضر شدند، تیم ملی را به سمت نابودی بکشانند؟ اگر قرار به تغییر سرمربی است، آیا بهتر از کارلوس کی روشی که ۸ سال فوتبال ما را به اسارت گرفته بود و به اسطوره ها و زحمت کشان ریز و درشت فوتبال ما توهین و فحاشی میکرد، مربی دیگر خارجی در دسترس نیست؟
*۳ ماه تا شروع جام جهانی قطر فوتبال ایران فرصت داد تا خودش را آماده کند. اگر منصفانه به تیم های ملی از ابتدا تا الان نگاه کنیم، هیچ گاه به یاد نداریم که سرمربی ای -چه ایرانی و چه خارجی- بدون دغدغه، باآرامش و بدون حاشیه تیم ملی را در جام جهانی هدایت کرده باشد. همیشه این بی برنامگی، حاشیهسازیها، شایعات ریز و درشت همراه تیم ملی بوده است. همیشه به مربیانی که در راس تیم ملی بوده اند، انگ تبانی، دلالی، بی دانشی و ووو زده شده است. اگر با خودمان روراست باشیم، فوتبالی که خاک خورده ها و استخوان خردکرده هایش بیرون گود هستند و گردانندگان فدراسیون بله قربان گوی غیرفوتبالی ها شده اند که تصمیمات فوتبالی را به خورد آنها میدهند، نباید از آن انتظار معجزه داشت. اما حداقل کار این است که برای بازگرداندن قداست تیم ملی و شان و شخصیت جایگاه تیم ملی، اسکوچیچ اگر توانست از این کودتا جان سالم به در ببرد و روی نیمکت تیم ملی بشیند، باید کودتاگران اصلی یعنی جهانبخش، طارمی، انصاریفرد و حاج صفی را بدون هیچ اغماضی از جام جهانی کنار بگذارد تا درس عبرتی برای بازیکنان ملی پوش در آینده شود.
*خبرنگار و معلم ورزش
ارسال دیدگاه