حسین کنعانی مقدم*
خنثیسازی تهدیدات ناتو
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ و انحلال «پیمان نظامی ورشو» که شامل کشورهای عضو بلوک شرق بود، ناتو تحت مدیریت آمریکا خود را قدرت بلامنازع جهان خواند و نقشه راهی برای تجهیز و توسعه تدوین کرد. «جورج بوش» پدر همزمان با این تحول تاریخی، رسماً پایان جهان «دو قطبی» و ورود به مقطع «تکقطبی» را اعلام کرد و با این نگاه، فرایند افزایش اعضای ناتو کلید خورد.
در سالهای اخیر، کشورهای عضو «پیمان آتلانتیک شمالی» (ناتو) از ۱۲ به ۳۰ افزایش یافت و علیرغم تغییر عمدهای که شرق در تعامل خود با غرب داد و حامیان تفکر سوسیالیستی و کمونیستی نیز داعیه جهانی را کنار گذاشتند، اما غرب کماکان در فکر فتح سرزمینهای بیشتر و حرکت بهسوی شرق بود. این رویکرد، موضوعی نیست که پوشیده و مخفی باشد و بهصورت عمومی اعلام نشود.
در نشست سران ناتو در چهاردهم ژوئن ۲۰۲۱، گزارشی با عنوان «ناتو ۲۰۳۰: وحدت برای عصر جدید» موردبحث رهبران این پیمان قرار گرفت. این گزارش نشان داد مفهوم جدیدی در تاریخ این ائتلاف نظامی در دستور کار قرار گرفته و «ینس استولتنبرگ» دبیر کل ناتو، خطوط راهبردی مشخصی را در هشت حوزه کلیدی اعلام کرد.
در بند پنجم آن گزارش آمده بود که ناتو «بهمنظور تشدید فعالیت خود با هدف حفظ نظم جهانی، مشارکت خود را با کره جنوبی، نیوزیلند، ژاپن و استرالیا در آسیا و اقیانوسیه تقویت خواهد کرد.» مشخص است که اهداف توسعهطلبانه ناتو چیزی فراتر از همسایگی با روسیه است و رسیدن به حوزه نفوذ چین در آسیا - اقیانوسیه را مدنظر دارد. در یک قضاوت واقعبینانه، بلندپروازیهای ناتو تداعی کننده ادعای انگلیسیهاست مبنی بر اینکه خورشید در سرزمینهای تحت استعمار آنها غروب نمیکند!
علاوه بر این، ناتو در ابتدا برای حفظ امنیت مرزهای اروپا تأسیس گردید و کارکرد این نهاد در زمینه امنیتی تعریفشده بود، اما تصمیم برای ورود به منطقه آسیا و محیط پیرامونی آن، کشورهای غیرهمسو را در معرض چالشها و خطرات جدید هم از منظر نظامی و غیرنظامی قرار خواهد داد.
ژاپن، کره جنوبی، استرالیا و نیوزلند اعلام کردهاند که هفته آینده با برگزاری نشستی در حاشیه اجلاس آتی سران ناتو در مادرید، راههای کنترل نفوذ چین در منطقه هند- اقیانوس آرام را موردبررسی قرار میدهند. این نشست واکنشی است به پاسخ طبیعی چین به تحرک گسترده آمریکا و کشورهای اروپایی عضو ناتو در شرق آسیا که به عقد پیمان امنیتی پکن با جزایر سلیمان منتهی شد.
در غرب آسیا نیز عضویت ترکیه در ناتو، منشاء نگرانی است. ترکیه متحد مهم اسرائیل در منطقه محسوب میگردد و ترکها و صهیونیستها بهویژه در ماههای گذشته، اظهاراتی در استقبال از یکدیگر و ترمیم روابط بیان کردهاند که شیوع خطر تحرکات اسرائیل در مرزهای ایران را در پی دارد.
علاوه بر این، وزرای خارجه کشورهای عضو اتحادیه اروپا که رؤسای آنها همگی پای پیمان ناتو را امضا کردهاند، روز گذشته پس از تصویب سند مشارکت راهبردی با کشورهای حاشیه خلیجفارس، به ایران حمله کرده و مدعی شدند جمهوری اسلامی «بهصورت مستقیم یا از طریق نیروهای نیابتی خود، ثبات منطقه را تهدید میکند»! طبیعتاً اگر روزی ناتو نتواند از طریق یک پیمان فرابرجامی، به ثبات تصنعی مدنظرش دست پیدا کند، ایران و همپیمانانش را با انواع تهدیدات اعم از امنیتی و نظامی به چالش خواهد کشید.
توسعهطلبی ناتو در حقیقت، مبنای جنگهای غرب علیه دیگر کشورها شامل شرق است. موضوعی که رهبر حکیم انقلاب روز شنبه در دیدار با رئیسجمهور قزاقستان به آن تصریح داشته و فرمودند: «در قضیه اوکراین مشکل اصلی این است که غربیها درصدد توسعه ناتو هستند و هر جا که بتوانند برای گسترش نفوذ خود تأمل نخواهند کرد... آمریکاییها و غربیها همواره درصدد گسترش دایره نفوذ خود در مناطق مختلف از جمله در شرق و غرب آسیا، و ضربه زدن به استقلال و اقتدار کشورها هستند.»
گفتنی است که آمریکا بهعنوان پدرخوانده ناتو نتوانست به حضورش در افغانستان ادامه دهد و در واقع فراری مفتضحانه از این کشور داشت. از طرفی در اوایل اسفندماه سال گذشته، ارتش روسیه به دستور ولادیمیر پوتین وارد خاک اوکراین شد تا امنیت روستباران شرق اوکراین را تأمین و کییف را از پیوستن به ناتو منصرف کند.
واشنگتن برای جبران شکست در افغانستان، از طرح چالشبرانگیز عضویت اوکراین در اتحادیه اروپا و ناتو حمایت کرد. به عبارت دیگر، آمریکا به دنبال توسعه ناتو به شرق حتی به قیمت قربانی کردن اوکراین است. رسانههای غربی نیز کاخ سفید را در این مسیر تنها نگذاشتند و با کوبیدن بر طبل روسهراسی، به برخی دولتهای اروپایی ازجمله فنلاند و سوئد، انگیزه افزایش توان تسلیحاتی دادند که خبر خوشی برای شرکتهای اسلحهسازی آمریکایی بود.
با این حال، همانگونه که پیشتر به آن اشاره شد واشنگتن و بروکسل برای ادامه کشورگشاییهای خود منتظر اتمام جنگ اوکراین نماندهاند و مقارن با آتشافروزی در اروپای شرقی، به سراغ چین رفتهاند و بهصورت همزمان، درصدد اختلال در امنیت شرق آسیا هستند. تحولات جنگ اوکراین نشان داد ناتو در آستانه یک تغییر پارادایم قرار گرفته و برای جذب اعضای جدید آماده میشود تا ثابت کند از غرب تا شرق، همهجا حضور مؤثر و نافذ دارد.
در این میان، مثلث ضدغرب در منطقه شامل ایران، چین و روسیه که میتوان از آن تحت عنوان «تروئیکای ضد غربی» یاد کرد، از ظرفیت تقابل و ایجاد ائتلافهای موازی برای مقابله با تهدیدات ناتو برخوردار بوده و قادر است با مشارکت دیگر بازیگران مستقل جهانی همچون ونزوئلا، گامهای بلندی برای تأمین امنیت بلندمدت منطقه و خنثیسازی تهدیدات ناتو بردارد.
*تحلیلگر سیاسی
منبع: حمایت
ارسال دیدگاه