محمدحسین شاوردی*
قاعده طلایی تجارت
از سالها پیش، برخی اقتصاددانان، ابزاری را در بخش سیاستگذاری محیطزیست ابداع کردهاند که با نام مجوزهای قابل مبادله (TDP-tradable discharge permit) شکل تازهای از اعمال قدرت دولت بر فعالیتهای اقتصادی شرکتهای صنعتی را به نمایش گذاشته است. این ابزار کمک کرد که کاهش میزان انتشار آلاینده برای صنایع مختلف این حوزه سودآور شود.
این فرآیند که اثرات جالبی بر محیطزیست کشورهای عضو اتحادیه اروپا، ترکیه، ایالاتمتحده آمریکا و برخی دیگر از مناطق جهان گذاشته، این ذهنیت را برای بسیاری از پژوهشگران ایجاد کرده است که چگونه میتوان به بهترین شکل، تخریبهای زیستمحیطی صنایع تولیدکننده آلاینده را مهار کرد. معادلات جالب امروزی در حوزه بازار کربن در صنایعی نظیر خودرو از همین ایده جالب نشات گرفته و کمک کرده است که برخی از اهداف دولتها در زمینه کنترل و کاهش میزان انتشار آلاینده، محقق شود. با توجه به موفقیت این مکانیزم، این سوال در ذهن شکل میگیرد که اگر میتوان صنایع را به این طریق، با سیاستهای زیستمحیطی همراه کرد، آیا به همین منوال میتوان راهی برای مهار دولتها و جوامعی که قید و بندی برای تخریب محیطزیست ندارند، پیدا کرد؟
مثلا میتوان این جوامع یا دولتها را بالاتر از جبر ناشی از قراردادهای بینالمللی و منطقهای، به شکلی با خود همراه کرد که مشتاقانه به مسیر حل چالشهای زیستمحیطی بپیوندند؟ به نظر میرسد، حتی اگر نتوان پاسخ جامعی برای این سوالات پیدا کرد که بهفوریت، بخشی از مسائل زیستمحیطی را حل کند، اما طرح این قبیل سوالات، میتواند مبنای موشکافی تحلیلگران سیاستگذاری عمومی و اقتصاددانان مشتاق مسائل محیطزیست قرار گیرد؛ به این ترتیب، شاید مسیر را برای یافتن راهحلی مناسب بهمنظور رفع این چالش باز نگه دارد. در همین راستا، بررسی راههایی برای مهار پدیده ریزگرد در ایران و کل منطقه خاورمیانه میتواند جالب باشد. مساله ریزگردها که طی سالهای اخیر، کشور را با چالشهای جدی اقتصادی، اجتماعی، بهداشتی و امنیتی روبهرو کرده، بیهیچ اغراقی، نیازمند اقدامات فراملی و منطقهای است. بخشی از مساله ریزگردها، به مجموعهای از اقدامات داخلی نیازمند است که دولت ایران باید آنها را بهطور فوری و با کیفیت انجام دهد (مثلا بازگرداندن تعادل آبی به بخشهایی از محیطزیست که کانون تولید ریزگرد است)؛ اما بخش بزرگتر این مساله، در جایی ورای مرزهای ایران قرار گرفته و نیازمند تصمیم و اقدام همسایگان ایران است.
احتمالا در پاسخ به این سوالات، پیشنهادی به سیاستگذار عرضه خواهد شد و آن اینکه برای مهار ریزگرد در کشور، نیاز است ایران، عربستان، ترکیه، عراق، سوریه، اردن و کشورهایی از این دست، در یک پیمان مشترک گردهم آمده و اقداماتی هماهنگ را برای مهار این وضعیت انجام دهند. قاعده کنشجمعی که یادگار هوشمندانه «منکور اولسن» برای تحلیلگران سیاست است و فهم پژوهشگران از روابط قدرت از زاویه اقتصادسیاسی را غنا میبخشد، تاکید دارد، مادامی که منفعت جمعی شماری از بازیگران در انجام یک عمل تامین نشود، ورود آنها به فرآیند همکاری دشوار خواهد بود یا حداقل تضمینی به تداوم همکاری آنها نیست. چه چیزی میتواند ضامن همکاری بلندمدت شماری از دولتها در محیط پرتنش بینالمللی باشد؟ طبیعی است که با توجه به وضعیت خاورمیانه پیشنهاد شود، کشورهای منطقه به قرارداد همکاری در فقره مهار ریزگردها بپیوندند. در گام بعدی نیز باید این قرارداد به میزان مناسبی اجرایی شود تا اهداف مدنظر زیستمحیطی، از جمله مهار ریزگردها ممکن شود. آیا میتوان به تحقق چنین روندی امیدوار بود؟
از آنجا که کانونیترین مساله در بحث ایجاد پدیده ریزگرد، آب، تنش آبی و دستکاری بشر در طبیعت است و خاورمیانه یکی از کانونهای تنش آبی در جهان است، ائتلاف کشورهای مورد اشاره خیلی زود میتواند با مشکلاتی جدی روبهرو شود. مسائل عقیدتی، جدالهای سیاسی و کلا مقوله امنیت، احتمالا بزرگترین تهدیداتی هستند که میتوانند قرار مذکور را تحتالشعاع قرار داده و دولتها را وادار به شانه خالی کردن از زیر بار تعهداتشان کنند. از آن سو، در خاورمیانه، قراردادهای اجتماعی میان دولتها و ملتها سست بوده و عموم نظمهای اجتماعی از نوع بسته است و در سطوح شکننده و نابالغی قرار دارد. بنابراین اعتماد چندانی بین دولت و ملت وجود ندارد و اعمال اقتدار آبی دولتها که همین امروز آن را در برخی از بازیگران منطقهای میتوان دید، امکان تداوم همکاری را کمرنگ خواهد کرد. یک کلید طلایی اما میتواند به رفع چالش ریزگردها و کاهش مشکلات ناشی از آن کمک کند.
تجارت تنها مسیر طلایی و مکانیزم موثری است که نهتنها میتواند انگیزه بازیگران را برای مشارکت در حل معضلات زیستمحیطی افزایش دهد، بلکه آنها را پیشقراول رفع این معضل و ذینفع مبارزه با ریزگردها میکند و الگویی از ابزار TDP در سطح دولتها برای مقابله با این پدیده فراهم میآورد. تصور کنید که کشورهایی که با چالش جدی ریزگردها روبهرو هستند، از منظر تجارت خارجی با کشوری همچون ترکیه که به قدرت هیدروپلیتیک خاورمیانه بدل شده، وارد گفتوگو شده و در ازای اخذ برخی امتیازات (دریافت حقآبه از ترکیه بهمنظور احیای رودخانهها و تالابهای خشکشده) سطحی از روابط تجاری را با این کشور ارتقا داده و در خرید محصولات صنعتی و مصرفی یا سرمایهگذاری و اموری از این دست، امتیازاتی به این کشور اعطا کنند. یادآوری این نکته درخشان از امانوئل کانت، فیلسوف شهیر آلمانی که فراگیر شدن تجارت میتواند به کاهش سطح تنشها بین افراد و دولتها بینجامد، همان قاعده طلایی است که کمک خواهد کرد، رفع معضل ریزگردها در خاورمیانه با بنیانی محکم امکان حل و فصل پیدا کند. این نوشته، البته صرفا واگویهای کوتاه و خام میان نویسنده با مساله نگرانکننده ریزگردهاست که میتواند با بحث و گفتوگوهای بیشتر و دقیقتر، غنای بیشتری یابد. شاید از این مجرا اندکی مشکلات شهروندان این بخش از کره زمین کمرنگ شود.
*پژوهشگر سیاستگذاری عمومی
منبع :روزنامه دنیای اقتصاد
ارسال دیدگاه