حسین اجاقی*
رهیافت مسکن اجتماعی در توسعه درونزایی شهری
رشد هوشمند شهری به عنوان یکی از ابزارهای مدیریت توسعه در برابر رشد بی رویه سکونتگاهها اقتصاد، جامعه و محیط را مورد حمایت قرار میدهد و با فراهم کردن یک چارچوب کاری، اجتماعات را از تصمیماتی درباره اینکه کجا و چگونه رشد خواهد کرد، آگاه میسازد. با تکیه بر هدایت آگاهانه سازمان فضایی و با مدنظر قراردادن اثرات نامطلوب گسترش فیزیکی شهر، توسعه درونزایی شهری به عنوان یکی از وجوه رشد هوشمند با درونمایه بازآفرینی رویکرد مورد تأکید در این نوشتار است.
رهیافت مسکن اجتماعی در کل سیستم شهری سعی دارد پروژههای محرّک توسعه و احیاگر را با در نظرگرفتن بافتهای فرسوده به عنوان جزئی از شهر و با ارائه راهکارهای همه جانبه تشویق کند.
برنامه ریزی و اجرای پروژه های محرّک توسعه در جایگاه یکی از راهبردهای ایجاد بسترهای لازم برای حضور ساکنان و توجه به پتانسیل ها و ابعاد توسعه مطرح است. به عبارتی، پروژه محرّک به عنــوان یک تبلیغ بزرگ برای محدوده ای اســت که پیام ضمنی آن مکانی برای جذب سرمایه گذاری ها است. از جمله نتایجــی کــه از پروژه هــای محرّک توســعه انتظــار مــی رود تغییر در روند ساخت وسازها، ایجاد انگیزه برای نوسازی بناها و واحدهای مسکونی، تقویت نیروی تجاری محدوده و ایجاد فرصت های شــغلی برای ســاکنین محلات اســت.
حفاظت بافت های تاریخی و بازآفرینی شهری اصلی ترین نیروی محرّک در ابعاد گوناگون شهری بوده و کلید موفقیت آن، پرداختن همزمان به توسعه و حفاظت است که این امر شهرها را برای پذیرش کارکردها و یا ارائه خدمات جدید مجهز نموده و کارکردهای باارزش موجود را به اعتلا می رساند.
بازآفرینی و بازیگران آن
در بیان بازآفرینی، این مفهوم از کلمات نوسازی یا بازفعال سازی مشتق می شود که بازساخت و بازنوسازی اقتصاد شهری را در راستای بازخورد متقابل اجتماعی- فرهنگی دنبال می کند. بازآفرینی شهری نگرشی یکپارچه و کنشی است که منجر به حل مسایل شهری و بهبود پایایی اقتصادی، فیزیکی و محیطی یک منطقه موضوع تغییر است.
به عبارتی، برنامه های بازآفرینی به عنوان یک استراتژی جامع برای دستیابی به ارتقای کیفیت برنامه ریزی و طراحی شهری در مناطق با سطح ناکارآمــدی اجتماعی و فضاهای نامطلوب شــهری مورد اســتفاده قــرار می گیرنــد. این رویکرد به دنبال پاســخگویی به مقولاتی چون رشــد دوباره فعالیت های اقتصادی در منطقه طرح و محدوده بلافصل، رونق بخشی به صنعت ساختمان و کسب و کارهای مرتبط با آن، شــمول اجتماعیِ نواحی دارای محرومیت و احیای کیفیت یا تعادل زیســت محیطی است. بازآفرینی شهری در طیفی از پروژه های بزرگ مقیاس برای ارتقای رشد اقتصادی تا مداخلات در حد محله ها و واحدهای همسایگی به منظور ارتقای کیفیت زندگی میگنجد.
ماهیت چند تخصصی و متنوع پروژه های بازآفرینی، موجب پیچیدگی فرایند در هماهنگی عملکرد ذینفعان از نهادهای خصوصی و عمومی می شود. بازآفرینی بافت های ناکارآمد شهری مستلزم تلاش هم راستا و هماهنگ بازیگرانی با ساختار و سازمان های متفاوت و با اهداف متفاوت و یا حتی متضاد است. در این طیف سازمان های دولتی با ساختارهای تمرکزگرا و بروکراتیک با ماموریت حاکمیتی و مدیریت وظیفه ای دولتی، سازمان های مردم نهاد با ساختار شورایی و ماموریت غیر انتفاعی تا شرکت های بخش خصوصی با مدیریت متمرکز و ماموریت انتفاعی قرار دارند.
به بیانی روشن، بازآفرینی بافت ناکارآمد شهری دارای خصوصیات یک طرح است که شبکه ای از ذینفعان در اجرا و پیش برد اهداف آن دخیل بوده و یکی از مهمترین عوامل در پیش بُرد این طرح ها، مسئله حاکمیت ذینفعان آن است. لذا شناخت حاکمیت این شبکه و نقد آنست که می تواند در موفقیت این طرح ها تأثیرگذار باشد.
بستر مسکن اجتماعی
پیکرهبندی فضایی یک بافت بیانگر وجود یک رابطه بین فرایندهای کالبدی و اجتماعی است. زمانی که تعامل بین این دو فرایند قطع شود یک ترکیب فضایی خام و مشکل دار به وجود می آید که مشکلات اجتماعی- اقتصادی را دامن می زند. در این حالت بافت های مشکل دار معمولاً دارای خصوصیاتی فضایی از قبیل کاهش شدید مقیاس خطوط محوری در نقشه مربوطه، پیچیدگی فضایی بیش از حد و عدم همپیوندی با بافت های اطراف است. هیلیر و واووگان (نظریه پردازان ساختار شهری) در تحلیل سازمان فضایی شهرها توسط روش چیدمان فضا به این نتیجه رسیده اند که معمولاً مناطق مسکونی در تقابل با مناطق تجاری به طور نسبی دارای خاصیت جدا افتادگی فضایی بوده و به صورت پس زمینه در نقشه ها ظاهر می شوند.
در بافت های فرسوده به عنوان نمونه ناکارآمد در سیستم شهری جدا افتادگی فضایی، اجتماعی و اقتصادی از سویی و برهم کُنش هریک از مؤلفه های فوق بر دیگری از سوی دیگر، این گونه بافت ها را به عنوان راه حلی برای خارج کردن از نواحی بسته مطرح می کند. طرح مسکن اجتماعی به عنوان سیاست اجرایی دولت ها در تأمین نظام مند مسکن برای اقشار کم درآمد، رهیافتی است که با وقوع در عرصه های ناکارآمد ضمن تحقق اهداف توسعة درونی، موجبات احیای حیات شهری را در این بافت ها فراهم می سازد.
ساخت مساکن اجتماعی در بستر اجرای طرح های بازآفرینــی شــهری زمینهساز دســتیابی به مجموعه ای از اهداف همچــون بهبــود شــرایط زندگــی، افزایــش کارایــی انــرژی، پاســخگویی ضدلــرزه¬ای بــه بافــت شــهری موجود، بازتوســعه فضاهای شهری، افزایش خدمات عمومی و نیز نوســازی زیرســاخت های شهری است. افزون بر اهداف فوق، تحقق طرح مسکن اجتماعی در توسعه درون زای شهری زمینهساز قرابت فرهنگی جامعه مقیم، گرایش فرهنگی این گونه مساکن به ساختار زمینه ای طرح، ایجاد انگیزه و ترغیب به سکونت در بافت، ایجاد تعلق مکان و شکل گیری سرمایه های اجتماعی، همچنین انتصاب هویت محله زمینه به توسعه میانافزا و فرصت شکل گیری هویت جدید در بافت های معضل دار، و پایایی در پیوند کالبدی طرح و بستر خواهد شد.
*استاد دانشگاه
ارسال دیدگاه