الناز دیمان*
«سمفونی حمید»، یک پرتره تماشایی
مستند «سمفونی حمید» به کارگردانی جعفر صادقی پرترهای تماشایی و پر از اطلاعات تازه درباره یک چهره ورزشی است.
مستند پرتره زیرشاخه سینمای مستند قرار میگیرد که به ساخت فیلمی درباره چهرهای سرشناس در حوزههای مختلف اختصاص دارد؛ چهرههای تاریخی، علمی، هنری، سیاسی، فرهنگی، ورزشی و... این نوع مستند اهمیت ویژهای در مستندسازی دارد و ازجمله ویژگیهای شاخص آن میتوان به شناخت بصری مردم اشاره کرد. مستند پرتره میتواند تا حدودی نیاز مردم به مطالعه زندگی بزرگان و چهرههای سرشناس را مرتفع کند.
از مسائلی که باید در مستند پرتره به آن توجه کرد این است که فیلم به زاویه دید فکری شخصیت معطوف باشد، نه زاویه دید فکری فیلمساز. این موضوع دقیقا کار ساخت مستند پرتره را سختتر میکند.
از دیگر دلایل اهمیت این آثار این است که میتواند در کنار پرداختن به یک شخصیت، ادوار مختلف تاریخی را نیز هدف قرار داد و به مرور آنها پرداخت، چون تعریف مستند پرتره گاهی فراتر از روایت تصویری بیوگرافی یک چهره است. درواقع نباید این ژانر را با تنزل آن در حد قرار دادن دوربین مقابل شخصیت اصلی و چند نفر از دوستان و آشنایان تنزل بدهیم. مستند پرتره میتواند به روایت تاریخ از دریچه یک شخصیت برسد. درواقع گاهی افراد بستری میشوند برای نشاندادن نقاط تاریک و مجهول تاریخ. از دیگر مسائل فنی مهم این است که دورریزی در تولید این آثار کمتر است. درواقع راشهایی که از مستند پرتره کنار گذاشته میشود بعدها میتواند منابعی مهم برای ارجاع پژوهشگران و محققان باشد.
مستند «سمفونی حمید» ساخته جعفر صادقی روایتی است از زندگی و دغدغههای حمید علیدوستی بازیکن سابق تیم ملی و تیم هما. «سمفونی حمید» یک مستند پرتره موفق است، از این منظر که هم به زندگی شخصی و زوایای پنهان شخصیت علیدوستی (علاقهاش به تنهایی، موسیقی کلاسیک و ...) میپردازد، هم مسیر او را در فوتبال روایت میکند. مسیری که از دهه شصت و همه بایدها و نبایدها میگذرد تا به امروز میرسد. «سمفونی حمید» مملو از سکانسهای جذاب، تصاویر آرشیوی بکر و اطلاعات دست اول است. (رفاقت طولانی پیمان معادی و علیدوستی، گلهایی که او به پرسپولیس یا استقلال زده و ...) در عین حال در حد اغلب مستندهای پرتره این روزها متوقف نمیشود و فقط گفتگومحور نیست.
اثر، هرچند ۱۰۸ دقیقه است و کمی بلند به نظر میرسد اما آنقدر آرشیو دیدنی و جملات شنیدنی دارد که بیننده و شنونده را خسته نکند. ضمن اینکه شنیدن داستان قهرمانها همیشه جذاب بودهاند، چه اینکه آن قهرمان الگوی بسیاری از جوانهای سبیلدار نسل خود در دههی ۵۰ و ۶۰ نیز بوده باشد و از آنجا که خودش را به غولهای فوتبال آن روز نفروخته، سمبل وفاداری به تیماش، هما، نیز شناخته شود.
حمید علیدوستی که روزهای اوجش را در امجدیه گذرانده حالا که دوباره به این ورزشگاه پیر و خسته باز گشته تا خاطراتش را مرور کند، سنخیت زیادی بین خود و زمین بازی مییابد، هر دو تنها و هر دو در فصل پاییز و فراموشی. با این حال چنان که در نمای پایانی فیلم هم میبینیم او هنوز به دویدن ادامه میدهد و به جای اینکه بر رنج تمرکز کند، مثل همیشه از آن درس میگیرد و به حمید علیدوستی بودن ادامه میدهد.
«سمفونی حمید» این روزها در سینماهای «هنر و تجربه» و سایت هاشور نمایش داده میشود.
منتقد سینما
ارسال دیدگاه