مرتضی حیدری
نقش امضای آدم حسابی ها روی آسفالت خیابان ها می ماند!
ارومیه (پانا) - بگذار آدم حسابی های شهر از ته دل خوشحال شوند. این آدم حسابی ها حالشان خوب باشد حال همه شهر هم خوب خواهد شد.
صبح زود که از خانه بیرون میزنم برای رفتن سرکار، میبینمشان. کوچه و خیابان ها را آب و جارو می کنند گویی می خواهند بگویند استارت کار را ما برای ساختن و پیشرفت مملکت می زنیم بقیه اش با شما اما نمی دانند در مملکتی که زندگی می کنیم در همه چیز شروع خوبی داریم ولی در ادامه و رسیدن به خط پایان لنگ می زنیم.
چندین سال است که آمار فوتیهای شان حین کار به خاطر تصادف چندین برابر شده اما چون کت و شلوار یا لباس نظامی حین کار تن شان نیست شهید محسوب نمیشوند اما هر شهروند با وجدان ارومیه ای که اعلامیه آنها را ببیند یا خبر فوتشان بر اثر تصادف را بشنود قبل از اینکه فاتحه ای بخواند حتماً آیه "ولا تحسبنا الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون" را در ذهنش مرور میکند.
خودشان را محدود به دفتر کار بزرگ و کوچک نکردهاند و وسعت دفتر کاری شان به پهنای طول و عرض جغرافیایی این شهر است. روزها که به کنار، بلکه شب ها نیز برای پاکی شهر تلاش میکنند. کیست که نداند آنطور که باید تکریم شوند نمیشوند. شاید اگر چندین روز از رئیسجمهور و وزیر گرفته تا بقیه مسئولین استانی، دست از کار بکشند آب از آب تکان نخورد که نمونهاش را قبلاً در دوره دهم ریاست جمهوری دیدهایم اما کافیست آنها تنها بیست و چهار ساعت خانه نشین شوند می بینیم چهره کل شهر به یکباره دگرگون خواهد شد.
بارها شده حین کار اموال مردم را پیدا کرده اند و به راحتی می توانستند مثل برخی ها که شاید اسم شان را آوردن هم کراهت داشته باشد آن را مال خود کنند اما در نهایت امانتداری آن را به صاحبش بازگردانده اند. کت شلوار پوش نیستند اما شب که میشود تلالو نور روی شبرنگ لباسهایشان میگوید لباس شرافت و پاکی به تن دارند. خودکار و قلم برند در دست ندارند و امضای طلایی نمی زنند اما جارویی به دست دارند که هزاران برابر با ارزش تر از قلم و خودنویس خیلی هاست و رد امضاهای قشنگ شان روی آسفالت خیابان ها دیده می شود. فرزندانشان بخاطر اینکه بچه های شکم سیر بعضی کت شلوار پوش ها مسخره شان نکنند روز اول مدرسه شغل پدرشان را مخفی میکنند اما نمی دانند بیشک آن لباس سبز رنگی که بر تن پدران شان هست لباس غیرت است.
درست حدس زده اید. #آدمحسابیها را میگویم. آنهایی که حقوق حداقلی میگیرند اما دم بر نمی آورند. به غلط دیدگاه عامه مردم نسبت به آنها همچنان تحقیرآمیز و نگاهها از بالا به پایین است. همانهایی که روز بعد از تاسوعا و عاشورا مجبورند تاوان جهالت یزیدیان زمان را با جمع آوری لیوان های یکبار مصرف شیر و شربت نذری و فویلهای غذا بدهند. خلاصه بگویم خیلی آدم حسابی اند اما آنگونه که باید احترام نمی بینند، ارزش گزاری نمی شوند و در جامعه تا سالهای اخیر حتی عنوان شغلی شان مورد تمسخر قرار میگرفت اما نمیدانم کدام شیر پاک خورده ای اسم شغلشان را عوض کرده و پاکبان گذاشت تا حداقل شغل شان یک اسم خوب داشته باشد.
این آدم حسابی ها همه چیز دارند اما در عین حال فقط یک چیز کم دارند و آن هم احترامی است که از خیلی از ماها بستانکارند. ایهاالناس؛ صبح که از خانه خارج می شوید قبل از این که سوار ماشین شوید و به سوی محل کارتان بروید به آدم حسابی هایی که دارند زیر پای همسر و فرزندانتان در کوچه را آب و جارو می کنند سلام کنید، احوالشان را جویا شوید و بسته به بخشندگی تان، حال جیبشان را بپرسید. قطعا جای دوری نمی رود. بگذار آدم حسابی های شهر از ته دل خوشحال شوند. این آدم حسابی ها حالشان خوب باشد حال همه شهر هم خوب خواهد شد. تمام!
ارسال دیدگاه