آزاده فضلی*
سینمای شاعرانه «درب» و سینمای نوآر «2888»
فیلمهای سینمایی «درب» و «2888» در چهلمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمدند که به دلیل فضای متفاوت این دو فیلم و تجربهگرا بودن آنها، چندان مورد توجه قرار نگرفتند، این در حالی است که این دو فیلم از نظر ساختار و فضای جدیدشان در سینما، باید مورد توجه قرار گیرند.
میگویند ریتم کند و ملالآور! اما من میگویم ریتم زندگی. «دِرب» از آن دست فیلمهایی است که شیرینی و آرامشش، تماشای مجددش توسط مخاطب را طلب میکند، چون تداوم ریتم زندگی و مهربانی بود. سامان مجدوفایی در نشست رسانهای فیلم «درب» به سه شعار هادی محقق که نمایش «زندگی»، «لحظههای ناب زندگی» و «فاصله کوتاه زندگی تا مرگ» است، اشاره کرد و این همان نکتهای است که نگارنده قصد دارد در نگارش از آنجا شروع کند.
«زمین سفتی که خوب شخم نمیخورد» معنای «درب» است و هوشمندی فیلمساز بوده که چنین نامی برای فیلمش انتخاب کند که هم از تضاد میان طبیعت و تکنولوژی بگوید و هم غلبه طبیعت بر انسان و تکنولوژی و هم مهربانی و زیبایی طبیعت. نمایش مکرر طبیعت بکر و تاکید فیلمساز بر این نمایش همراه با صدای طبیعت و سکوتی فراگیر خالی از صداهای ایجاد شده توسط انسان، نوید سینمایی شعرگونه به مخاطب میدهد؛ پلانهای بلند، استفاده از صداهای محیطی و پررنگ کردن آنها، دوربین ثابت و استفاده از نماهای لانگ و اکستریملانگ، رنگ و نور و صداهای دلنشین طبیعت بکر، دیالوگهای کم و کوتاه و اکتهای بدنی بازیگران نابازیگر، همه و همه برای این فیلم شاعرانه کاربردی است و در زیبایی آن بیشتر تاثیرگذار خواهد بود و سینمای هنری را یک قدم رو به جلو میبرد؛ هرچند این نوع سینما مطلوب مخاطبان عادی سینما نیست. شاید بتوان این فیلم را دنبال کننده سینمای سهراب شهیدثالث و عباس کیارستمی نیز دانست که اگر اینطور باشد نیز اتفاق خوبی رخ داده است.
فیلم، انسانهای متخصصی را به نمایش میگذارد (از مامور برق و طبیب سنتی گرفته تا مرد الاغ سواری که مکانیک ماهری است) که وطن خود را رها نکردند و با طبیعت و دیگر انسانها نیز مهربانانه رفتار میکنند و در جهت نمایش و شوآف قدم بر نمیدارند.
هادی محقق در «درب» اینها را تجربه کرده و تجربه خودش را با تماشاگر به اشتراک گذاشته است.
آخرین ساخته کیوان علی محمدی و علی اکبر حیدری، «۲۸۸۸» یا همان «سوباشی» تجربهای جدید در فیلمبرداری و نماهای متفاوت، بهکارگیری تم سیاه و سفید، تدوین، صدابرداری و صداگذاری و استفاده از بازیگر و صداپیشه است.
این فیلم، یک فیلم تجربی در جشنواره فیلم فجر بود و اگر فیلمساز، خط روایی داستان را کاملاً از این فیلم میگرفت یا حداقل روایت هذیانگوی آن را پررنگتر میکرد، «۲۸۸۸» همه ویژگیهای یک فیلم اکسپریمنتال یا تجربهگرای صرف و تمام عیار را داشت. فیلمساز در این فیلم، ساختار و دکوپاژ متفاوتی را برای سینمایی که به ساختار رئال در سینما عادت کرده است، به نمایش گذاشت. هرچند ممکن است برخی از پلانها و تجربههای فیلمساز غیرعادی به نظر برسد و مخاطب را اذیت کند اما این فیلم در عین حالی که نشان داد میتوان تجربهای متفاوت در سینمای ایران داشت. به اعتقاد نگارنده، اگر فیلمسازی در «سینما» تجربه و خطر و ریسک نکند و داستانش را طوری متفاوت بیان نکند، غائله را باخته است. اینها همانهایی هستند که در هر قدمشان، متفاوت از قبل هستند.
از طرف دیگر، رشادتهای رزمندگان نیروی هوایی و خلبانان را به شیوهای نو و از نگاه شهید بیژن عاصم روایت میکند. حس وطن پرستی این قشر از جان گذشته در زمان جنگ تحمیلی و مصائبی را که به خانواده آنها رفته است، به شیوهای جدید روایت میشود و فیلمی دفاع مقدسی نوآر را تحویل مخاطب میدهد. هرچند ممکن است مخاطب عادی سینما چنین فیلمی را پس بزند اما این فیلم نیز همچون اندک فیلمهای تجربی سینمای ایران، تجربهای جدید در سینمای بدنهزده ایران محسوب میشود.
ارسال دیدگاه