در گفتوگوی پانا با تحلیلگر مسائل بینالملل بررسی شد؛
معماران تحریم و معادلات مغلوب
دوران امتیازگیری یکجانبه گذشته و مقاومت حداکثری جمهوری اسلامی، معادلات دشمن را به نحوی که حتی خود آنها هم به شکستهایشان اذعان دارند، بر هم زده است
تهران (پانا) - یک تحلیلگر مسائل بینالملل میگوید همه روسایجمهور آمریکا از جورج بوش و باراک اوباما گرفته تا ترامپ، از روی میز قرار داشتن گزینه نظامی در قبال کشورمان سخن میگفتند اما وقتی ضرب شست ایران را دیدند، راهی جز کوتاه آمدن نداشتند.
حسن هانی زاده در گفتوگو با پانا اظهار داشت: «مروری بر الگوی رفتاری هیات حاکمه آمریکا در ۶ سال گذشته و در پسابرجام حاکی از آن است که دشمنی این کشور با جمهوری اسلامی نه تنها کاهش نیافته بلکه درصدد ایجاد اجماع برای تضعیف شاخصههای قدرت کشورمان برآمده است. این در حالی است که ورود ایران به مذاکرات هستهای با هدف رفع تحریمها بود تا از این طریق یکی از کارکردهای دیپلماسی بهمنظور خنثی کردن تعارضهای بینالمللی و متعادل کردن تفاوتها محقق شود.»
وی ادامه داد: «ایران نهتنها به حقوق بر حق خود در ارتباط با گشایشهای اقتصادی نرسید، بلکه حتی روابط دیپلماتیک غرب با ایران تیره و تار شد و اوج آن زمانی بود که از رهگذر بیعملی و بدعهدی آمریکا و اروپا، دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا به نمایندگی از نهادهای قدرت این کشور، برجام را زیر پا گذاشت و نشانهای بزرگ از تداوم دشمنی کاخ سفید با ملت ایران را بروز داد.»
این کارشناس امور بینالملل اضافه کرد: «صرفنظر از اینکه چه اشکالاتی به تیم قبلی مذاکرهکننده وارد بود و دادهها و ستاندههای آنها از مذاکرات چرا به نفع مردم و کشور تمام نشد، رویکرد نهچندان بعید اروپا و آمریکا در فاصله کوتاهی پس از توافق هستهای را در خصوص توان موشکی و منطقهای ایران شاهد بودیم که به دستاویز جدیدی برای عدم رفع تحریمها و حتی اعمال تحریمهای جدید بدل شد.»
هانیزاده گفت: «تروئیکای اروپایی با همراهی کاخ سفید، پیش از آغاز دور جدید مذاکرات پس از استقرار دولت سیزدهم نیز بر ضرورت بهاصطلاح رفع خطر منطقهای و نظامی ایران تأکید کردند و این در حالی است که تقویت ظرفیتهای موشکی و دفاعی و افزایش توانمندیها در این حوزه در حالی که منطقه غرب آسیا هنوز از نفوذ بیگانگان خالی نشده و غربیها، برخی از کشورهای منطقه را بازار پررونق تسلیحات خود میدانند، یک ضرورت غیرقابل انکار و اجتناب به شمار میرود.»
وی خاطرنشان کرد: «هدف از این سناریو، وارد کردن فشار بر جمهوری اسلامی بهمنظور گرفتن امتیاز در میز مذاکره است، چراکه برنامههای طولانیمدت و پرهزینه آنها علیه کشورمان به نتیجه مدنظرشان منجر نشده و فعال کردن گزینههایی همچون حمله نظامی یا افزایش فشارهای اقتصادی، کارکرد مورد انتظارشان را برآورده نکرده است. آمریکاییها بهخوبی میدانند که تحریم بهعنوان یک ابزار نمیتواند صد درصد اهداف آنها را برآورده کند و حتماً نواقصی دارد که از جمله آنها، باقی نماندن آثار تحریم در نقطه اوج است. در دهه گذشته حداقل ۳ بار در سالهای ۱۳۹۱، ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸ فرو افتادن تحریمها از نقطه اوج را تجربه کردیم و به این دلیل که ایران توانست راههای دور زدن تحریم را بیابد و در مقابل آن تغییر رفتار بدهد، آثار تحریم نیز دستخوش تغییر شد. البته این به معنای خنثی شدن صددرصدی تحریمها نیست اما کاهش فاحشی رخ داده و در بعضی موارد خنثی شدن آنها مثل تحریم بنزین، باعث تجدیدنظر جدی معماران فشار اقتصادی بر ایران شده است.»
این تحلیلگر مسائل سیاست خارجی گفت: «این یک اهرم قوی و سلاح مؤثر در دست آنها بود که کم اثر شد؛ همچنان که تهدید نظامی در دوران اوج خود یعنی دوره ریاست جمهوری ترامپ راه به جایی نبرد. بر این اساس، در طول هفتههای گذشته، آمریکا با استفاده از ابزار فشار غیرمستقیم یعنی تهدیدات رژیم صهیونیستی از یکسو و مطرح کردن مبحث پلن B میکوشد نتیجه این فشارها را در میز مذاکرات نقد کند. در چنین شرایطی، قدرت نظامی و توان رزمی ایران شامل توانمندیهای موشکی و پهپادی به این مفهوم است که جمهوری اسلامی زیر بار مذاکره تحتفشار و تهدید نمیرود و اگر بنا باشد کشوری تهدید کند، این ایران است که میتواند با اتکا به قدرت خود، رژیمهای کودکش و جعلی را تهدید کند و در صورتی که دست از پا خطا کنند، درسی فراموشنشدنی به آنها بدهد.»
هانی زاده اضافه کرد: «همه روسای جمهور آمریکا از جورج بوش و باراک اوباما گرفته تا ترامپ، از روی میز قرار داشتن گزینه نظامی در قبال کشورمان سخن میگفتند اما وقتی ضرب شست ایران را دیدند، راهی جز کوتاه آمدن نداشتند. در ماجرای ساقط کردن پهپاد متجاوز گلوبال هاوک، رئیسجمهور وقت آمریکا از اینکه هواپیمای حامل نظامیان آنها را هدف قرار ندادیم، حتی تشکر کرد. وقتی پایگاه عین الاسد را موشکباران کردیم و منافع نظامی آمریکا کاملاً به خطر افتاد، نتوانستند هیچ غلطی بکنند و واکنشی نشان بدهند. ژنرال کنت مکنزی، فرمانده سنتکام نیز چند ماه پیش اذعان کرده بود که برتری هوایی آمریکا از بین رفته و قدرت در این حوزه در دست ایران و همپیمانانش است.»
وی گفت: «نمونه دیگر از در اختیار داشتن اهرم قدرت و دست برتر که به پشتوانه قدرت نظامی بهدستآمده، اعزام تانکرهای سوخت به ونزوئلا در دریای کارائیب و در حیاط خلوت آمریکا بود. این اقدام بزرگ را اگر با تهدید واشنگتن علیه ابرقدرت آن زمان، یعنی شوروی مقایسه کنیم متوجه اهمیت و بزرگی آن میشویم. در سال ۱۹۶۲ زمانی که بحران موشکی کوبا شکل گرفت، اتحاد جماهیر شوروی مستقیماً وارد تقابل با آمریکا شد. جان اف کندی رئیسجمهور وقت آمریکا هشدار داد در صورت هرگونه تهدید از جانب موشکهای کوبایی، شوروی را هدف حمله قرار میدهد و این ابرقدرت با آن همه یال و کوپال، موشکهای خود را از کوبا جمعآوری و در نهایت، عقبنشینی کرد. اما زمانی که کشتیهای حامل سوخت ما به بیخ گوش آمریکا رسیدند، به آنها هشدار دادیم تهدید نفتکشها با پاسخ نظامی علیه پایگاههایشان مواجه میشود و نتیجه این شد که واشنگتن نتوانست مانع ورود قدرتمندانه و پر افتخار نفتکشهای حامل سوخت ایران به بنادر ونزوئلا شود.»
هانیزاده در پایان گفت: «این یعنی یک قدرت تمام و کمال و برآمده از اراده و عزت ملی. بنابراین، آنچه باید برای دشمنان روشن و مسلم شده باشد این است که محاسبات ایران در دفاع از تمامیت ارضی و حقوق ملی و بینالمللی غیرقابل خدشه بوده و قدرت موشکی و پهپادی ایران پشتوانه دیپلماسی است. و بالاخره اینکه دوران امتیازگیری یکجانبه گذشته و مقاومت حداکثری جمهوری اسلامی، معادلات دشمن را به نحوی که حتی خود آنها هم به شکستهایشان اذعان دارند، بر هم زده است.»
ارسال دیدگاه