در گفتوگوی پانا با یک آسیبشناس بررسی شد؛
توقف 12 ساله یک مصوبه؛ چرا دفاتر جذب «کودکان فرار» در پایانهها تعطیل شد
تهران (پانا) - براساس مصوبه هیات وزیران، دفاتری در پایانهها و ترمینالها برای جذب و حمایت کودکان فرار ایجاد شده بود که به گفته حسین مهاجر، روانشناس و آسیبشناس این دفاتر بیسر و صدا از سال 88 دیگر فعالیت نمیکنند.
هفته گذشته پلیس از دستگیری خواهر و برادری خبر داد که طعمههایشان را از ترمینالها و راهآهن پیدا میکردند. دخترانی که پس از فرار از خانه مقصدی در تهران نداشتند و خانه وحشت، آخرین مقصدشان محسوب میشد. دختری که ۸ ماه در کمد نگهداری میشد یا دیگری که ۳ سال بود از راهآهن به این خانه آمده و ساعتها در کمد دربسته زندگی میکرده است.
اما برای آن که مقصد، «خانه وحشت» نباشد، سالها پیش دستورالعملی از سوی هیات وزیران درخصوص شناسایی «کودکان فرار» از سطح پایانهها مصوب شد.
حسین مهاجر، روانشناس و جمعیتشناس درباره این مصوبه قدیمی به پانا گفت: «در مورد ساماندهی کودکان کار و خیابان و کودکان فراری مصوبه هیات وزیران که مربوط به سال ۸۴ است را داشتیم.»
وی ادامه داد: «طرح شناسایی و جمعآوری کودکان خیابانی و کودکان فرار از سال ۸۳ توسط شهرداری و نیروی انتظامی و بهزیستی و کمیته امداد در سه سطح طبق دستورالعمل اجرایی مصوبه هیات وزیران اجرا شد. سطح اول شناسایی، جمعآوری یا جذب کودکان خیابانی یا کودکان فرار از سطح پایانهها بود. شهرداری در گذشته خانه سبز و خانه ریحانه را داشت که بنا به دلایلی جمع شد. در سال ۸۳ پیرو همان مصوبه هیات وزیران، دفاتری در پایانهها (پایانه شرق، غرب و جنوب و راهآهن) راهاندازی شد. نماینده بهزیستی و کمیته امداد و شهرداری نیز در این دفاتر مستقر بودند.»
اما وظیفه این دفاتر چه بود؟
مهاجر توضیح داد: «وظیفه این دفاتر شناسایی کودکان فراری بود که از سایر شهرها به تهران آمده بودند که قاعدتا با اتوبوسهای بینشهری یا خودروهای داخل ترمینال به تهران منتقل میشدند. از جمله وظایف این پایگاه و این دفاتر این بود که به رانندگان آموزش دهد تا از پیاده شدن مسافر در خارج از ترمینال جلوگیری شود یا از پیاده شدن افرادی که به نوعی مشخص است تنها سفر میکنند و سنشان زیر ۱۸ سال است در بین راه در شهرهای کوچک قبل از اینکه به تهران برسند، جلوگیری کند و به کارشناسان مستقر در این پایانهها اطلاع دهد.»
این آسیبشناس با بیان اینکه در سال ۸۴ و ۸۵ که این طرح اجرایی میشد، جلسات زیادی برای رانندگان اتوبوس یا سواریها برگزار میشد، گفت: «به طور میانگین از مجموع ۴ ترمینال ورودی شهر تهران، حدود ۲۵۰ تا ۳۰۰ کودک فرار شناسایی میشدند که اغلب آنها با اقدامات مددکاری در همان سطح اول که مربوط به خانواده و مراجعه یکی از اعضای خانواده و تحویل به خانواده بود، ارجاع میشدند و درصدی هم به مراکز بهزیستی میرفتند.»
وی با اشاره به اینکه از سال ۸۸ این طرح به حالت تعلیق درآمد و نمایندگان نهادهای مسئول آن پایگاه را ترک کردند، گفت: «متاسفانه قطعا آن تعداد کودکی که بهصورت فرار وارد تهران میشدند، وارد چرخه آسیب میشوند. آنچه که در مطالعات و بررسیها به آن رسیدیم این بود که کودکانی که بنا به هر دلیلی از خانواده جدا و از شهر خود خارج میشدند، معمولا در بدو خروج با پیشنهاداتی مواجه و به آنها وعده و وعیدهایی داده میشد و وقتی به شهر تهران یا شهرهای بزرگ میرسیدند، میدیدند آنچه گفته میشد سراب است و به فکر سرپناه میبودند که در کوتاهترین زمان وارد چرخه آسیب میشدند.»
به گفته مهاجر، مصوبه هیات وزیران بعد از مصوبه مجلس جزو مهمترین مصوبات قانونی کشور است. سال ۸۸ بعد از اینکه اداره کل آسیبها تبدیل به سازمان خدمات اجتماعی و حمایت شد، تغییراتی در سطح مدیریت و در سطح اهداف و برنامههای این سازمان شکل گرفت. یکی از این تغییرات، تعطیلی چند طرح بود و یکی از طرحهایی که تعطیل شد، طرح ساماندهی کودکان کار و فرار در پایانهها بود که متاسفانه از همان موقع تا امروز تعطیل است.
این آسیبشناس اجتماعی درخصوص اجرای مجدد طرح مذکور نیز گفت: «سال ۹۷ اجرای دوباره این طرح را مطرح کردم اما متاسفانه مورد توجه دوستان قرار نگرفت. برای من واقعا جای سوال دارد چرا اجرای مصوبهای متوقف میشود و هیچ نهاد نظارتی ورود نمیکند. چرا سازمان بهزیستی بهعنوان متولی اصلی حوزه آسیبهای اجتماعی تلاشی برای احیای این طرح نمیکند؟!»
وی تاکید کرد: «بیش از ۱۱ دستگاه در این مصوبه دارای مسئولیت بودند که متاسفانه همه به نوعی کنار کشیدند و طرح متوقف شد. بدون اطلاع از حساسیت کار و بدون اطلاع از ضرورت و ظرافت کار.»
مهاجر درخصوص اینکه چرا این طرح تعطیل شده است، هم توضیح داد: «مسئولان امر میگفتند هزینه طرح بالا است و برای ۲۵۰ تا ۳۰۰ کودک در سال صرفه ندارد مگر شما میتوانید ارزش جان و ناموس آدمها را با پول حساب کنید؟ متاسفانه نگاههای اجتماعی به مسائل حاکم نبود و هنوز هم نیست.»
وی با اشاره به سایر مصوباتی که در حوزه کودکان کار و خیابان در هیات دولت و شورای اجتماعی کشور مصوبه شده است اما اجرایی نمیشود، گفت: «مطمئنا در نبود نهادهای مجری و در کنار کشیدن دستگاههای متولی افراد سودجو و فرصتطلب خیلی راحتتر و خیلی دقیقتر کارهایشان را انجام میدهند. وقتی کودک وارد یک شهر بزرگ میشود، بدون سرپناه و بدون پول و هزینه تامین غذا و خوراک به راحتی جذب انواع و اقسام آسیبهای اجتماعی میشود و تبدیل به همین داستانی میشود که خبرهایش را میخوانیم و دختری را ۸ ماه است که در کمد نگه داشتند یا اینکه سه سال است در آن خانه محبوس شده است! چرا ۱۲۳ بهزیستی که گشت سیار دارد، نمیتواند اینها را شناسایی کند؟ اورژانس اجتماعی چرا نمیتواند اینها را شناسایی کند؟ چرا ساختار و نظامی در سطح محلات و نواحی نداریم که بخواهد نظارت کند و پلاکهای پرخطر را شناسایی کند؟»
این آسیبشناس خاطرنشان کرد: «طرح مددکار شهر در سال ۸۵ با این هدف شکل گرفت و نوشته شد و با این هدف حدود شش ماه اجرا شد؛ ولی در سال ۸۸ این طرح هم مثل طرح ساماندهی کودکان کار تعطیل شد. هدف طرح مددکار شهر چه بود؟ این بود که به عنوان یک دیدهبان حقوق بشر و به عنوان یک طرح همراه در محله پلاکهای مختلف که دچار آسیبهایی مانند همسرآزاری، کودکآزاری، بهرهکشی جنسی، اعتیاد و بیکاری و فقر را شناسایی و تلاش کند اینها را در سطح محله رفع و رجوع کند. این طرح را هم تعطیل کردند! اگر ما در آن محله پایگاه داشتیم این میزان گرفتار آسیبهای اجتماعی نبودیم. پس حضور اداره اجتماعی شهرداری در سطح نواحی به چه دردی میخورد؟ فقط در سطح شهر بابت اعیاد و مصیبتها بنر بزنند و بخواهند تبریک و تسلیت بگویند!»
ارسال دیدگاه