مجید عمیق در دومین روز از نشست انتشارات میچکا عنوان کرد:
در خلأ بازار تألیف، جنس بنجل ترجمه نقش الماس را پیدا میکند
تهران (پانا) - «مجید عمیق» ترجمه را نوعی داد و ستد بینالمللی فرهنگ دانست و عنوان کرد که کسانی که دیوار دور خودشان کشیدهاند و نمیخواهند ناکارآمدی خودشان را ببینند، ترجمه را میکوبند.
به گزارش روابط عمومی انتشارات میچکا این مترجم کتابهای کودکان و نوجوانان در دومین روز از نشست انتشارات میچکا که روز یکشنبه هفتم آذر ۱۴۰۰ در باغ کتاب تهران برگزار شد، در پاسخ به این پرسش که چرا عدهای با ترجمه میانۀ خوبی ندارند و آن را در تقابل و باعث تضعیف تألیف میدانند، گفت: اگر ما هم کار ارزشمند داشته باشیم، بدون شک در آن سوی آبها کار میشود. اگر روابط بینالمللی ما قوی باشد شناساندن کار خوب هم سریعتر انجام میشود. چرا زعفران و فرش ما حرف اول را میزند؟ این همان تألیف خوب است که بدون تبلیغ هم خودش را میشناساند. رمان و داستان کوتاه از غرب آمده و قواعد داستان در تألیف و ترجمه یکسان است. ولی ما برای اینکه ضعف و بیبرنامگی خودمان را بپوشانیم داریم ترجمه را هم تضعیف میکنیم. وقتی در تالیف خلأ داشته باشیم آنوقت در این بازار، جنس بنجل ترجمه نقش الماس را پیدا میکند.
وی در خصوص مشکلات ترجمه کار علمی و ترجمه برای کودکان توضیح داد: همانطور که دانه گیاه سفر میکند، واژه هم سفر میکند. بسیاری از واژههای علمی از غرب وارد سرزمین ما شده و بسیاری از واژگان فارسی علمی هم وارد فرهنگ غرب شده است. در ادبیات هم واژهگزینی مهم است و دست ما خیلی باز نیست. اما علم و ادبیات این تفاوت را دارند که در ادبیات مثلاً واژگان قشنگ، چشمگیر، زیبا و جذاب را دارید و در علم هر ژانر برای خودش یک زبان دارد و رشتهها هستند که موجب تمایز زبان میشوند. بهتر است مترجم کار علمی به آن مسئله اشراف هم داشته باشد و به نوعی متن را مطیع خودش کند.
مترجم مجموعه «نابغهی عصر حجری» دربارۀ بازآفرینی مترجم در کار ترجمه افزود: اگر من در حوزه علوم و فنون دست به تألیف نزدهام برای این نیست که نمیتوانم، بلکه نمیخواهم مانند سایرین عمل کنم. اگر متنی باشد که در آن مثلث متساویالاضلاع سه ضلع برابر و سه زاویه برابر دارد و بخواهم آن را ترجمه کنم، همین را ترجمه خواهم کرد. اگر از من بخواهند درباره مثلث متساویالاضلاع چیزی بنویسم بازهم همین را خواهم نوشت. در واقع گردآوری و بازآفرینی است که به قلم فرد بستگی دارد. داستاننویسی هم خلقکردن است که سوژهای در ذهن مینشیند و زمان و مکان و شخصیت خلق میشوند. اما نوشتن دربارۀ سایر مباحث، نویسندگی نیست چون بازآفرینی و گردآوری یا بازنویسی است و این سه هم باهم فرق دارند.
این مترجم در پاسخ به این پرسش که با فراگیرشدن اینترنت، جایگاه کتابهای علمی برای کودکان و نوجوان کجاست، تأکید کرد: کتاب تقدس خاص خودش را دارد؛ دانشنامه و کتاب علمی هم بحثهای دیگری هستند. الان دانش کل نوجوانان جهان، به وسعت اقیانوس آرام با عمق یک میلیمتر است. راحتطلبی گریبان نسل جدید را گرفته و فضای مجازی سواد را به قدری متخصر کرده که عمقی ندارد و سواد بچهها ساندویچی شده است. اما آنطور که من برآورد کردم در ایران کتب علمی مورد توجه بچهها هست و کتاب علمی همیشه جذاب بوده و دنیایی دارد که در داستانها یافت نمیشود؛ البته در این مسیر کتابهای به ظاهر علمی هم هستند که درونمایه چندانی ندارند و صرفاً به علت فیلمهایشان جذابیتی پیدا کردهاند. ما باید ذائقه مخاطب را در نظر بگیریم و نباید بدون صیقل دادن، مطلب را در اختیار او قرار بدهیم.
مترجم مجموعهی «الهام از طبیعت» خاطرنشان کرد: من در حوزۀ رمان ۱۲ سال کار کردهام و حدود ۲۰ رمان ترجمه دارم که همه مانند دانههای تسبیحی هستند که کنار هم روحیات من را نشان میدهند. اعتقاد من این است که وقتی یک رمان را میخوانی، باید تلوتلو بخوری و راهت را گم کنی. اسم کتابهایم هم خیلی برایم مهم است. رمان «آن سوی جنگل خیزران» را ترجمه کردم چون خود اسم کتاب به من گفت کتاب خوبی هستم و واقعاً همینطور بود. «لیندا»، «پیروزی بر دریا»، «پسرک و کوهنورد»، «شبان کوچک در غار» و کتابهای دیگرم همه درسی به من دادهاند.آنها نکات خاص انسانسازی دارند که خود به خود در من هم تأثیر گذاشتهاند. در ترجمه کتابهای علمی هم ۵۲۰ عنوان کتاب دارم که در قالب حدود ۱۰۰ مجموعه است و تقریباً ۵۰ عنوان تک کتاب علمی دارم که تمام اینها را در طول ۴۲ سال کار کردهام.
ارسال دیدگاه