معاونت پرورشی و فرهنگی اداره کل آموزش و پرورش البرز :
فداکاری شهید لندیها نشاندهنده ادامهدار بودن راه شهیدانی چون محمدحسین فهمیده است
کرج(پانا) - معاونت پرورشی و فرهنگی اداره کل آموزش و پرورش در خصوص گرامیداشت یوم الله ۱۳ آبان و روز دانش آموز و سالروز شهادت شهید محمدحسین فهمیده تاکید کرد فداکاری شهید لندیها نشاندهنده ادامهدار بودن راه شهیدانی چون محمدحسین فهمیده است.
فرشته فهمیده، در گفت وگو با پانا افزود:« بعد از دو سال از گذشت شیوع ویروس کرونا امسال به صورت تقریبی حضور دانش آموزان در سطح مدارس استان با حداقل ۵۰ درصد بوده که انشاالله با حضور تمامی دانش آموزان ، شادابی و نشاط اولیه به مدارس برگردد و ما هم در راه رسیدن به اهداف متعالی نظام تعلیم و تربیت موفق باشیم.»
معاونت پرورشی و فرهنگی استان به مناسبت سالروز شهادت شهید فهمیده در خصوص زندگی این شهید بیان کرد:«اگر بخواهم زندگی محمدحسین را توصیف کنم آن را به دو بخش تقسیم خواهم کرد. بخش اول زندگی آن مربوط به شیطنت های کودکی و رسیدن به نوجوانی و فراز و نشیب های آن و بخش دیگر به زمان نوجوانی، جبهه رفتن و شهادت آن مربوط است، محمدحسین در سال ۱۳۴۶ در جوار حرم مطهر حضرت معصومه در شهر قم متولد شد. به جهت اینکه در ماه محرم به دنیا آمد. خانواده به عشق امام حسین نام ایشان را محمد حسین گذاشتند. در کودکی شیطنت هایی داشت، ولی نظم محمدحسین بسیار چشمگیر بود و بر اساس تعاریف مادر ،این نظم زبانزد بوده است. سکوت و نگاه های کنجکاوانه محمدحسین در کودکی طوری شده بود که مادر آن را به نگاه دیگری تعریف میکردند، زیرا کمتر سخن میگفت و بیشتر تماشا و تفکر می کرد. همین موضوع موجب شد که ما فکر میکردیم شاید گوشه گیر است یا روحیه ارتباط جمعی ندارد در صورتی که این ویژگیها از زمانی که محمدحسین وارد ۶ سالگی شد در او پیدا و جسارت و شیطنت های محمدحسین از ۶ سالگی کاملاً برای خانواده رونمایی شد و از زمانی که دریافت باید در جمع حضور یابد سعی می کرد در تمام فعالیت ها و بازی ها شرکت فعال داشته باشد طوری که اصرار داشت به مدرسه رفته و در کنار برادرم بنشیند و با فضای مدرسه آشنا شود.»
فهمیده اضافه کرد: «در یکی از مدارس قم به تحصیل پرداخت ،درس محمدحسین در سطح متوسط بود اما بسیار روی تحصیل ما تاکید و نظارت داشت. در کل وقت درس خواندن نداشت و بیشتر حین انجام فعالیت بود که شروع کارها و فعالیت هایش از شهر قم بود که با پخش اعلامیه های امام و گرفتن نوارهای سخنرانی در پشت بام خانه و تبدیل آن ها به متن و سپس برای تکثیر در شهر قم به مکان های دیگر می بردند و پخش می کردند. تا سال ۵۶ این فعالیتهای محمدحسین ادامه داشت. دقیقا در دی ماه سال ۱۳۵۶ که خبر فرار شاه از میهن به گوش رسید دو سه تانک برای ایجاد رعب و وحشت مردم در شهر قم حرکت میکردند که ما و مادر نگران بودیم اتفاقی برای حسین افتاده باشد، اما دیدیم که یک نفر از انتهای کوچه رقصکنان و روزنامه پیچ به سمت ما آمده و می گوید شاه رفت که ما متوجه شدیم محمد حسین است. اینجا به دلیل مهاجرت ما به شهر کرج فعالیتهای محمد حسین به اتمام رسید و پس از مهاجرت به ادامه فعالیت های خود در کرج پرداخت. با سختی بسیار زیاد فعالیتهای خود را ادامه داد، زیرا زمانی که اعلامیه امام را به مساجد می بردند کتک می خورد و اجازه فعالیت به او نمیدادند. ما می دیدیم که با لباس پاره به خانه میآید. اما این کار را ادامه داد و ۱۲ بهمن ۵۷ به بهانه اینکه باید خودش خرجی خود را در بیاورد وسایلی برای فروش میگرفت، اما کارش پخش اعلامیه بود. یک روز قبل از ورود امام ، طحال محمدحسین در تصادف پاره شد و در بیمارستان بستری بود، اما روزی که امام به میهن آمد با اصرار فراوان گفت که حتما باید حضور داشته باشم در نهایت با رضایت خود از بیمارستان خارج شد.»
وی ادامه داد: «برادرم شهید داوود، حسین را به خانه آورد و با اصرار فراوان فردای آن روز به تهران رفت تا از آمدن امام مطمئن شود. از آن زمان فعالیت های حسین در تهران بود که تا ۱۵ روز ما حسین را نمی دیدیم و در کمیته های مختلف فعالیت می کرد.»
فهمیده در ادامه بیان کرد: «سال ۵۸ را سپری کردیم که در تسخیر لانه جاسوسی و اوج فعالیت هایی که دانشآموزان و دانشجویان داشتند، محمد حسین نقش مهمی در این اتفاق داشت و هم سن و سالان خود را به حضور در این برنامه ها ترغیب میکرد و در سال ۵۹ که جنگ ایران و عراق شروع شد، دقیقاً یک ماه قبل از رفتن محمد حسین به جبهه ماجرای بی خبر بودن ما از او و گم شدن آن مطرح بود که ما عکس محمدحسین را به تلویزیون دادیم و اعلام کردیم که گم شده است. بسیار نگرانش بودیم، زیرا به بهانه عروسی خواهر دوستش گفته بود به کردستان میرود، یک هفته بعد از طرف سپاه با مادر من تماس گرفتند و محمدحسین را تحویل مادرم دادند و گفتند تعهد بدهید که با سن کمش دیگر از شهر کرج خارج نشود، ولی محمد حسین گفته بود من بچه نیستم و مادرم سواد امضا کردن ندارد و گفت مگر اینکه آقا دستور دهد من به حرف هیچکس را گوش نخواهم کرد و هر جا که باشد حاضر میشوم.»
مدیرکل پرورشی و فرهنگی آموزش و پرورش البرز ادامه داذ: «ما محمدحسین را برگرداندیم اما مهر ماه سال ۱۳۵۹ به بهانه فوتبال راهی مدرسه شد. تا ۲۵ روز از این قضیه گذشت که یک شب مشغول شام خوردن بودیم. رادیو برنامهاش را قطع کرد و گفت نوجوان ۱۳ ساله ای زیر تانک دشمن رفت و تانک را منحل کرده و خود نیز شربت شهادت نوشیده است. همان لحظه مادرم گفت این نوجوان محمد حسین بوده، همه ما سکوت کرده بودیم که برادرم شهید داوود ناراحت شد و به مادرم گفت هر اتفاقی میافتد می گویی محمدحسین شهید شده است. من تا فردا دست محمد حسین را در دست تو میگذارم، پدرم هم گفت بچه خرمشهر این کار را میکند، این کار شجاعت بچههای همانجا است، اما مادرم پافشاری کرد و گفت حسین این کار را کرده و من دیگر او را نخواهم دید.»
وی افزود: «هفتم آبان ماه توسط دوستان مان در سپاه خبر شهادت محمد حسین را شنیدیم و بدن زخمی او را گرفتیم و در هشتم آبان پیکر نیمه سوخته محمد حسین را در قطعه ۲۴ بهشت زهرا به خاک سپردیم. این افتخار بزرگی است که نصیب خانواده ما شد و به جمع خانواده های معظم شهدا پیوستیم.»
خواهر این شهید بزرگوار در خصوص ویژگی های بارز اخلاقی آن شهید خاطر نشان کرد:« محمد حسین اخلاق های بارز بسیاری داشت. با جسارت فراوان حق خود را می گرفت و هیچ وقت سکوت نمی کرد، روابط عمومی قوی داشت، شجاعت او در بسیاری از زمینه ها مشاهده شده بود همچنین احترام بسیار زیادی برای خانواده قائل بود.به خصوص کمک و احترام به پدر و مادر ، کارهای عقیدتی خود را به موقع انجام می داد، برای مثال نمازش اول وقت بود و هیچگاه ترک نمی شد و میتوانم به نظم آن اشاره کنم زیرا بر تمام کارهای ما در خانه نظارت داشت و به نظم اهمیت بسیار زیادی می داد.»
خواهر این شهید در پایان تاکید کرد: «ما در دورهای به سر می بریم که نوجوانانی که در این دوره زندگی می کنند باید چند شاخصه از شهدا را به خاطر بسپارند. پشتیبانی از رهبری یکی از مسائلی است که نوجوانان ما زمانی که به جبهه رفتند در نظر داشتند ، توانستند به خود باوری برسند مانند شهید لندی ها که می آیند و با شجاعت و جسارت خود دل به آتش زده و الگویی برای هم سن و سالان خود و دیگران می شوند.»
وی تاکید کرد: «پس از ۴۰ سال از پیروزی جمهوری اسلامی رهبر ما بیانیه گام دوم انقلاب را صادر کرد و نقشه انقلاب اسلامی در چهل سال بعد را تنظیم کرد که همین کفایت میکند. اگر نوجوانان و جوانان ما بتوانند به این توصیه ها توجه کرده و به آنها بپردازند، میتوانند به همه توصیه ها جامه عمل بپوشانند ،بدون شک اگر ما اخلاق را در نوجوانان خود ببینیم می توانیم بگوییم راه شهدا را ادامه میدهند. ناگفته نماند سبک زندگی ایرانی اسلامی بسیار مهم است که اگر جوانان ما همانند این سبک عمل کنند لبخند رضایت بر لب رهبر و خانواده معظم شهدا مینشیند.»
فهمیده تصریح کرد: «بچه های ما باید بدانند که اگر آن زمان دشمن را دیدند امروز با گامهای خود میتوانند مشتی بر دهان دشمنان باشند زیرا هر جوان ما یک شهید فهمیده است و میتوانند گامهای مثبتی در راه رسیدن به اهداف متعالی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بردارند و در این راه مطمئنا موفق خواهند شد.»
خبر نگار ؛ مهشیسد عبادی
ارسال دیدگاه