سحر شیخی*

به بهانه هفته تربیت‌‌بدنی‌

از ۲۶ مهرماه تا ۲ آبان ماه به عنوان هفته تربیت‌بدنی نامگذاری شده است و چند روزی همه‌جا از فواید ورزش برای سلامت روحی و روانی دانش‌آموزان و جامعه صحبت می‌شود، اما واقعیت امر برای من که در این رشته کار کرده‌ام، چیز دیگری است.

کد مطلب: ۱۲۲۳۱۷۷
لینک کوتاه کپی شد
به بهانه هفته تربیت‌‌بدنی‌

من دبیر تربیت‌‌بدنی‌ هستم، پیام‌آور شادی و نشاط و صاحب رشته‌ای که وقتی دانش‌آموزان آن را در برنامه درسی می‌بینند، حس بدی ندارند. سالها در این رشته تدریس کرده‌ام و با وجود حسرتی که همکاران سایر دروس بر رشته من می‌خورند، مورد بی‌مهری‌ها و بی‌تفاوتی‌های بسیار قرار گرفته‌ام.

اولین قضاوت نادرست در مورد دوران تحصیل ماست، اینکه ما فقط بازی می‌کنیم و دروس آسانی را می‌گذرانیم، در صورتی که دروس تخصصی ما همچون: فیزیولوژی، آسیب شناسی، آناتومی، بیومکانیک بسیار مشکل بوده و تا حدی شبیه دروس رشته پزشکی است، دروس عملی هم که جای خود دارد، ساعتها کلاس عملی با رشته‌های مختلف و تمرینات متنوع واقعاً سخت و طاقت فرساست و چه بسا منجر به آسیب ‌دیدگی هم می‌شود. از دروس دانشگاهی که بگذریم به کار کردن در مدرسه می‌رسیم.

از پشت پنجره که به حیاط بنگری، ظاهر رشته‌ مورد تدریس من بازی است و شادی، تفریح و خنده، اما اگر سال‌ها در سرما و گرما در حیاط مدرسه با دانش‌آموزان کار کنی و استخوانهایت درد بگیرد، کمردرد و آرتروز و هزار و یک درد دیگر و پوست صورتت در اثر آفتاب‌زدگی، پر از لک شود، می‌بینی که تربیت‌بدنی خیلی هم رشته آسانی نیست.

وقتی تو هم پا به پای سایر معلمان طبق برنامه و طرح درس، پیش می‌روی و آزمون می‌گیری و بعد آخر ترم از همه می‌شنوی که به همه‌ دانش‌آموزان نمره‌ بالا بده، دلت می‌گیرد، اینکه آیا دانش‌آموزی که تمام تمرینات را بدرستی انجام داده و آخر ترم هم آزمون قابل قبولی را پشت سر گذاشته با دانش‌آموزی که فقط در کلاس حرف می‌زند و همیشه منفعل است باید نمره یکسانی بدهی، دلت را می‌شکند.

یادم است روزی یکی از اولیای دانش‌آموزان به سراغم آمد و بابت نمره‌ نه چندان پایینی که به دخترش در تربیت‌‌بدنی‌ داده بودم، مرا مواخذه کرد که مگر در کلاس تربیت بدنی چکار می‌کنید که به دختر من نمره بیست نداده‌اید و من آهی از سر استیصال کشیدم و گفتم: خانم من طرح درس دارم و مطابق با استانداردهایی که تعیین شده با دانش‌آموزان کار کرده‌ام و زحمت کشیده‌ام. آنجا بود که فهمیدم واقعاً درس تربیت‌‌بدنی‌ در مدارس آن ‌طوری که باید جا نیفتاده و ارزش و اهمیت آن بر خیلی از دانش‌آموزان و اولیاء و حتی متأسفانه تعدادی از همکاران فرهنگی پوشیده است.

در روز دیگری، مادری برای پرسیدن وضعیت تحصیلی دخترش به دفتر معلمان آمده بود و اسم دخترش را گفت، از قضا دختر او شاگرد من بود و من هم فوراً دفتر کارم را گشودم و اسمش را پیدا کردم تا وضعیت تربیت‌بدنی ‌او را به مادرش بگویم. اما قسمت دردناک این خاطره این است که مادر او اصلأ سراغ من نیامد و فقط بقیه دروس را پرسید، خدا می‌داند که چقدر آن لحظه از بی‌خبری و ناآگاهی اولیاء از اهمیت تربیت‌‌بدنی‌ و تأثیرش بر سلامتی روح و روان دانش‌آموزان، متأسف شدم.

اما ماجرا فقط به مسائل معنوی و فرهنگی ختم نمی‌شود و همکاران من می‌دانند که بحث وسایل ورزشی، تجهیزات مدرسه و ایمن‌سازی محیط آموزشگاه هم داستان غم‌انگیزی دارد، چرا که اکثر مواقع مدرسه بودجه‌ای برای تأمین این موارد ندارد و تازه اوج داستان وقتی است که باید تیم هم اعزام کنی و بعد باید فکر کنی که چگونه و با چه روشی، شرایط مسابقات را برای دانش‌آموزان شبیه‌سازی کنی که متوجه شوند و شرایط بدی رقم نخورد.
حرف هایی که زده شد، بخشی از درددل کسانی است که بنابر علاقه یا موضوعات دیگر پای در این عرصه نهادند و اکنون می‌بینیم که بخاطر مسائل مختلف در حال انتقال به رشته‌های دیگر یا پست‌های اداری هستند، چرا که نه دردهای جسمی‌شان دیده شده، نه نادیده گرفتن‌هایی که نارضایتی روحی را در آنان بوجود آورده است. با همه این آلام، اما من افتخار می‌کنم که معلم رشته‌ای هستم که خیلی از دانش‌آموزان دوستش دارند و در آن یک ساعت فارغ از همه فقرها و دردها، با هم و کنار هم در یک تیم، برای پیروز شدن می‌جنگند. افتخار می‌کنم که با همه نبودن‌ها، با توپ کهنه‌ای، دانش‌آموزی را به سمت و سوی ورزش و سبک زندگی فعال سوق داده‌ام و او را از تا حدی از آسیب‌های اجتماعی امروزی نجات داده‌ام.

دبیر تربیت‌‌بدنی‌*

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار