خاطرات ساخت آثار دوران دفاع مقدس به روایت اسفندیار قرهباغی خواننده اپرا و سرودهای انقلابی
آثار ماندگار دوران جنگ برکسی پوشیده نیست
تهران (پانا) - انقلاب اسلامی و دوران دفاع مقدس بخشی ماندگار از تاریخ سرزمینمان ایران است، روزگاری که با گذشت بیش از 40 سال همچنان یادآور روزهای خوش پیروزی است اما درکنار این اتفاقات آنچه که موجب شد در این سالها صدای آن دوران شنیدنی تر شود ساخت و تولید آثار فرهنگی وهنری دراین زمینه بود.
بهگزارش ایران، دورانی که هنرمندانی چون اسفندیار قرهباغی، محمد گلریز، مهرداد کاظمی، رشید وطندوست، جهانگیر زمانی، زنده یاد احمد علی راغب، حمید شاهنگیان، زنده یاد حمید سبزواری و... پای ثابت ساخت این سرودها بودند بویژه هنرمندانی که در دوران ۸ سال دفاع مقدس همراه و همدل با ارکستر سمفونیک در پشت جبهههای جنگ ساختند و نواختند و شوری دیگر از آن دوران به ثبت رساندند. اسفندیار قرهباغی خوانندهای که بیش از۸۰۰ سرود ارزشمند در این زمینه ساخته و خوانده است. او متولد اول بهمن ماه به سال ۱۳۲۲ است و در کوچه قرهباغیهای تبریز به دنیا آمده و پس از گذراندن دوره اول متوسطه در دبیرستان بدر تهران، به تبریز رفت و از سال ۱۳۳۸ وارد هنرستان موسیقی و خردادماه سال ۱۳۴۳ فارغالتحصیل شد و به عنوان معلم موسیقی در مدارس کرمانشاه به استخدام وزارت فرهنگ درآمد تا آنکه اواخر سال ۱۳۴۸ به تهران منتقل و در گروه اپرای تهران مشغول به کار شد و ضمن خوانندگی در گروه کُر اُپرای تهران پس از عزیمت و بازگشت از ایتالیا، با عنوان سولیست باس اُپرای تهران نیز نقشهای بسیاری را در اجراهای مختلف عهدهدار شد.
این خواننده نام آشنا دارای مدرک معادل دکترای آواز کلاسیک (درجه ۱ هنری) از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و ساز تخصصیاش ترومپت است، اگرچه با پیانو و ویولن نیز آشنایی دارد و در کنار آموزش آواز، سالها به تدریس این سازها نیز پرداخته است. با او از حال و هوای دوران مقدس و آثاری که در این زمینه تولید شده، صحبت کردهایم که درادامه میخوانید:
فعالیت ابتدایی شما در زمینه اپرا بود، چه انگیزهای سبب شد به ساخت و اجرای سرودهای جنگ و انقلاب روی آورید؟
من در خانوادهای اهل فرهنگ و هنر متولد و پرورش یافتهام و نسبت فامیلی با سردار مشروطه، ستارخان دارم یعنی خانواده ما از ابتدا گرایش انقلابی داشت و پدرم در زمان جنگ جهانی دوم در تبریز حضور و نقشهای مهمی داشت. در واقع باید بگویم میهنپرستی همیشه در ذات ما وجود داشته و هست. اما علاقه به فرهنگ و هنر مسیر دیگری بود که در زندگیام انتخاب کردم و برهمین اساس برای آموختن آن به هنرستان موسیقی رفتم و تحصیلاتم را در این زمینه ادامه دادم و بعد از فارغالتحصیلی اولین اجرای رادیوییام در سال ۱۳۵۰ بود با سرود «ای ایران ای مرز پر گهر» که با همکاری ارکستر بزرگ رادیو تلویزیون ملی ایران و با رهبری فرهاد فخرالدینی انجام گرفت.
اثری که قبلتر زندهیاد استاد بنان خوانده بود در واقع از کودکی به خواندن این سرودها علاقهمندی بسیار داشتم. بعد از آغاز همکاری در رادیو، آرام آرام به سمت اپرا گرایش پیدا کردم و به عنوان خواننده سولیست باس اپرای تهران معرفی شدم و در آن سالها معلم آواز هم بودم و همچنان تدریس میکنم و البته در برههای هم رهبری گروه کر تالار رودکی را برعهده داشتم و علاوه بر این گروه، گروههای کر دیگری هم در صدا و سیما و جاهای مختلف ایجاد کردم حتی در تبریز گروه کر ارکستر سمفونیک را تشکیل دادم و کارهایی که ساختم یا دیگر دوستان خواندن و یا خودم اجرا کردم و یا آثار دیگران را میخواندم البته باید بگویم تمامی این کارها به صورت گروهی انجام گرفته و آن زمان یک تیم قوی و منسجم بودیم تا توانستیم این کارها را به درستی هدایت کنیم از جمله عزیزان آهنگساز، خواننده و شعرای بزرگ ما که کمک بسیاری در این زمینه داشتند و همچنین دستبوس تک تک صدابردارانی هستم که کارهای ما را ثبت و ضبط کردند.
در واقع این کارها برخاسته از یک اتحاد و حمایت دستهجمعی بود که ماحصل آن در دوران دفاع مقدس شنیده شد و موجب ایجاد روحیه و انرژی مثبت به رزمندگان در جبهههای مختلف بود و این اتفاقات به دلیل اثرگذاری مثبت این سرودها بود. اما درحال حاضر سالهای بسیاری است که نسبت به این آثار کم لطفی شده است. چندی قبل فیلمی در صفحههای مجازی دیدم که درخصوص صحبتهای آقای اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بود و ایشان یادی از من داشته است و یکی از ملودیهای مرا گوش کرده بود و این حرکت ایشان نشان از توجه و لطف وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نسبت به سرودهای انقلابی و ارزشی است.
من در دوران انقلاب و دفاع مقدس بیش از ۸۰۰ سرود ساخته و خواندم و علاوه بر این همان طور که اشاره کردم، رهبری گروه کر ارکستر را هم برعهده داشتم و این زندگی هنری من بوده تا به امروز و از این اوضاع گلایه و نارضایتی هم ندارم و تنها انتقاد من به بازاری است که برای دلالها به وجود آمده. این کارها که به عنوان آثار موسیقی به بازار موسیقی آمدهاند به لحاظ فرهنگی و هنری هیچ وجهاتی ندارد و ماندگار نیستند تنها چند صباحی شهرت دارند و بعد از بین میروند اما آثار هنرمندانی همچون غلامحسین بنان همیشه زنده و جاویدان است به این دلیل که این کارها ریشه در فرهنگ و هنر اصیل ایران داشته و دارد و با اندیشه و تفکر و اصول کاری این هنرمندان ساخته شده و این دلیل بقای این آثار است.
در واقع ماندگاری چنین آثاری موجب شد بعد از انقلاب فعالیت خود را در رادیو و تلویزیون آغاز کنم و سبک کاریام در ابتدا اپرا بود اما بعدها به ساخت سرودهای انقلابی و ارزشی وارد شدم، کارهای بسیار اثرگذار بویژه در زمان جنگ و دفاع مقدس که نتیجه آن همچنان دیده و شنیده میشود و مسلماً بر کسی پوشیده نیست. در دوران جنگ بنا به دستور و حمایت ۱۷ کشور عراق به ایران حمله کرد و برای نابودی ایران از هیچ هزینهای دریغ نکردند، آن هم در زمانی که ایران شرایط اقتصادی و سیاسی خوبی نداشت اما با وجود این مشکلات سربلند ایستادگی کردیم و نگذاشتیم موقعیت و موجودیتمان نابود شود و این اتفاق بزرگ را مدیون افرادی هستیم که با جان و دل از سرزمینمان محافظت کردند تا امروز بتوانیم آزادانه در خیابانهای شهر قدم بزنیم و نفس بکشیم.
با این حساب میتوان نگاه مثبت و امیدوارانهای به نسل جوان داشت!
جبر زمان انسان را وادار خواهد کرد تا در سبک زندگی خود تغییراتی به وجود آورد، براین اساس وقتی چشم و گوش جوان ایرانی به سوی فرستندههای خارجی است خود باید مسیر درست را انتخاب کند. اخباری که از شبکههای ماهوارهای منتشر میشود هیچ گاه به نفع مملکت ما نبوده و دائماً از مشکلات مردم ایران میگویند. آرزوهای بی اساس در سر دارند و با بوق و کرنا این خبرهای کذب را تبلیغ میکنند اما یک ایرانی لایق این حرفها نیست و امیدوارم دولت از این جوانان حمایت کند تا به جایگاهی برسیم و روزهای قشنگ و روشن را ببینیم.
از میان آثار بیشماری که ساختهاید، کدام یک مورد علاقه شما است؟
سرود «امریکا امریکا» یکی از کارهایم است که در ذهن مردم جای گرفته و خوانده میشود، سرودی که به مناسبت پیروزی انقلاب اسلامی ساخته شد. اثر دیگرم سرودی زیبا بود به نام «پیروزی» ساخته علی رحیمیان و با شعری از مجتبی کاشانی که با همراهی گروه کر آن را خواندهام. البته سرودهای دیگری هم بودند که اشعارشان را آقای معلم سروده بود. سرود پیروزی چندین بار با ارکستر سمفونیک در تالار وحدت و در حضور مقام معظم رهبری که آن زمان رئیس جمهوری وقت بودند، اجرا شد. ایشان مشتاق شنیدن چنین سرودهایی بودند و با عشق و علاقه به تالار میآمدند و پیامهای پرمهرشان را دریافت میکردیم و کارهایی که میساختیم به حضورشان میرسید و مقام معظم رهبری میشنیدند. درواقع باید بگویم کمک بزرگی در ساخت این سرودها و موسیقیهای آن زمان داشتند و بعد از آن به دست کسانی سپرده شد که چندان نگاه پر مهری به این سرودها نداشتند و به همین دلیل سرودها مورد بی توجهی قرار گرفتند.
از کارهایی که در دوران جنگ و دفاع مقدس ساخته شده شاید دو نسل میگذرد، با این حساب آیا نسل جدید یا جامعه امروز ما پذیرش ساخت و شنیدن چنین کارهایی را دارد؟ یا تاریخ مصرف آن به همان دوران جنگ برمیگردد؟
سرودهای انقلابی و دفاع مقدس همیشه انرژی دهنده و نیروبخش روحیه جامعه است اگر آن زمان جنگ بود، امروز موضوعاتی دیگری بر سرکار آمده و میتوانیم سرودهایی بسازیم در زمینه مبارزه با فساد، اختلاسها و مبارزه با افرادی که کشور را از جاده اصلی منحرف کردند و این سرودها میتواند در جامعه راهی برای خود باز کند و جایگاهی داشته باشد. سرود همیشه درد دل ملت و انرژی دهنده مردم است.
برای آشنایی نسل نو ظهور ایران با این نوع آثار چه اقداماتی باید صورت بگیرد؟
براین اساس باید بگویم برای سر و سامان دادن به این موسیقیها امیدی به رسانه ملی ندارم و تنها امیدوارم وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی مرکزی با عنوان سرود راهاندازی کند یعنی اجازه موسیقی و ساختن آثار از شهرداریها، صدا و سیما و حوزه هنری و تمامی ارگانهایی که در این زمینه فعالیت میکنند، گرفته شود و ادارهای تحت عنوان سرود راهاندازی شود، ما میتوانیم موسیقی سازنده و درست و متعالی داشته باشیم و جوانان را به طرف موسیقی درست هدایت کنیم و آن زمان است که آرزوی ما برآورده میشود.
علاوه بر حمایت ارگانهایی که در این زمینه فعالیت میکنند، چه اقداماتی باید صورت بگیرد تا هنرمندان هم گرایش و علاقهمندی نشان بدهند؟
من بر این باورم وقتی زمینه مهیا و آماده شود، بالطبع آنها جذب خواهند شد.
چرا آهنگسازان کشورمان هم نسبت به تولید این کارها کمرنگ ظاهر شدهاند؟
به این دلیل که سیستم دلالی و پولسازی و از سوی دیگر درآمدهای کلان موجب شده این آهنگسازان رو به بازاری آورند که برایشان پولساز باشند آیا در مدت نزدیک به دو سال که کرونا آمده، حمایتی از هنرمندان صورت گرفته است؟
در زمینه شعر و ادبیات چطور؟
وقتی جای عزیزان و بزرگانی چون مرحوم حمید سبزواری یا آقای محمود شاهرخی یا سایر دوستانی که آن زمان با جان و دل همکاری میکردند به یک عده ترانهسرای تازه به دوران رسیده واگذار شود که نام آثارشان را شعر نو مینامند و معانی چیز دیگری است و کیفیتی در آن نیست اما اسم خود را به گوش جامعه میرسانند. امیدوارم کسانی که دلشان برای این ملت و مملکت میسوزد، در جایگاهی قرار بگیرند که روز به روز مملکت ما آزادتر و آبادتر باشد.
ارسال دیدگاه