کارگردان «قصه شهرزاد به روایت سنمار» :روی صحنه میرویم تا در آینده شرمنده نباشیم
تهران (پانا) - «قصه شهرزاد به روایت سنمار» نام نمایشی است به نویسندگی و کارگردانی حامد شیخی که از ۱۷ شهریور تا دوم مهر در سالن ارکیده پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه خواهد بود.
به گزارش ایران، حامد شیخی، ملیکا زاهدی، علی اسدیان، امیرحسین انصاری، امیررضا باباولیان، صادق کاوانلویی، مجتبی جعفریپور، نوید نوبخت، محبوبه میرزاخانی، امیر فهادان، غزال شفیعی، نیکی میرصادقی، بهرام مصطفایی، سارا محبی، تداعی سعیدیفر، شاهکار هدایت، رؤیا شیخی، ساغر بهنام و سیمین میرشفیعیان گروه پرتعداد بازیگران نمایش «قصه شهرزاد به روایت سنمار» را تشکیل میدهند که در خلاصه داستان آن آمده است: «سنمارِ معمار، قصه شهرزاد را برای نعمان میخواند در حالی که قصه سنمار را از زبان شهرزاد خواندهاند و حکایاتی دیگر که وقوع آنها سالها پس از شهرزاد بوده است.» آنچه در ادامه میخوانید حاصل گفتوگویی است با حامد شیخی، بازیگر، نویسنده و کارگردان نمایش «قصه شهرزاد به روایت سنمار» که به گفته خودش از زمان شیوع کرونا در ایران با وجود شرایط دشوار موجود برای اجرای صحنهای، ۸ نمایش را کارگردانی کرده است.
میدانیم که «قصه شهرزاد به روایت سنمار» را براساس «قصههای هزار و یکشب» با نگاهی به نمایشنامه «مجلس قربانی سنمار» اثر بهرام بیضایی نوشتهاید. ایده اولیه این اقتباس چگونه شکل گرفت؟
من در زمان دانشجویی نقش سنمار را در «مجلس قربانی سنمار» بازی کرده بودم و میدانیم در پایان نمایشنامه بهرام بیضایی، آنجا که سنمار به دست نعمان کشته میشود، یادی از شهرزاد و «قصههای هزار و یکشب» میشود.
من پیش از رسیدن به «قصه شهرزاد به روایت سنمار» قصد کارگردانی «قصههای هزار و یکشب» را با نام «قصههای شهرزاد» داشتم. هنگامی که مشغول مطالعه «قصههای هزار و یکشب» بودم به روایت قصه سنمارِ معمار از زبان شهرزاد برخوردم و برایم جالب شد که وقتی شهرزاد در «قصههای هزار و یکشب» قصه سنمار را میگوید و سنمار در «مجلس قربانی سنمار» قصه شهرزاد را، پس یکی از اینها قرین به واقعیت نیست و همین موجب شد جستوجوی بیشتری در خصوص «قصههای هزار و یکشب» انجام دهم.
سرانجام به مقدمهای به قلم حمید عاملی رسیدم و مشاهده کردم که او نوشته است قصههای شهرزاد درواقع هزار افسانه هخامنشی بوده است و من بر این اساس مجدداً شروع به مطالعه «قصههای هزار و یکشب» کردم و به این نکته رسیدم که شهریاری که شهرزاد برای او قصه میگوید فرزند یکی از پادشاهان سلسله ساسانیان بوده و قصههای شهرزاد برای او طبیعتاً مربوط به گذشتهای چون دوران هخامنشیان است؛ اما چرا قصههایی مانند داستانهایی از هارونالرشید و غیره نیز در این میان یافت میشود؟! در نهایت به این نتیجه رسیدم که «قصههای هزار و یکشب» مورد دخل و تصرف قرار گرفته و داستانهایی عربی که مربوط به سالها بعد است وارد آن شده است.
پس در واقع «قصه شهرزاد به روایت سنمار» اعتراضی به این دخل و تصرف عامدانه هم هست و نشانی از اینکه اساساً شهرزاد در نسخه اصلی و بیدخل و تصرف «قصههای هزار و یکشب» نمیتوانسته قصه سنمار را بگوید چون از وقوع آن مطلع نبوده است اما سنمار میتوانسته قصه شهرزاد را بگوید چرا که سالها پیش از بلایی که بر سر خودش بیاید، رخ داده است. اینطور شد که «قصه شهرزاد به روایت سنمار» با سنمار آغاز و با سنمار تمام شد.
نگارش متن و سپس تمریناتتان چه زمانی آغاز شد؟
نگارش متن در اواخر اردیبهشت و اوایل خرداد ۱۴۰۰ تمام شد و تمرینمان هم از نیمه خرداد آغاز شد.
و شیوه اجرایی مدنظرتان چگونه بود؟
من در «قصه شهرزاد به روایت سنمار» هم از فاصلهگذاری و شیوه برشت استفاده کردهام و هم از تکنیک بازی در بازی. درواقع بازیگران جز ایفاکنندگان نقش شهرزاد و چند کاراکتر دیگر، شخصیتهای قصههایی را که از زبان شهرزاد میشنویم هم بازی میکنند و در عین حال در قصه خود شهرزاد نیز حضور دارند. همچنین صحنهها در یکدیگر سوئیچ میشوند و شاهد هیچ قطعی میانشان نیستید.
مرداد سالجاری نمایش «جهنم» را در خانه نمایش مهرگان روی صحنه بردید و ظاهراً قصد دارید بعد از «قصه شهرزاد به روایت سنمار»، نمایش «انجمن نویسندگان مرده» را در پردیس تئاتر شهرزاد اجرا کنید.
در شرایطی که همه از آن مطلعیم؛ شیوع همچنان افسارگسیخته کرونا در ایران، مرگ روزانه بالای ۶۰۰ نفر از هموطنانمان، سرعت کند واکسیناسیون و بالطبع احتمالِ در اولویتنبودن تماشای تئاتر برای مردم و همچنین مجازبودن به استفاده از تنها ۵۰ درصد ظرفیت سالنهای نمایشی برای فروش بلیت، آنچه همچنان شما و گروهتان را امیدوار به اجرا نگه میدارد، چیست؟
اگرچه ما با رفتن روی صحنه خطر بزرگی را به جان میخریم اما عقبنشینی کردن و پا پس کشیدن، خطری بزرگتر در پی دارد و آن تمام شدن تئاتر و مرگش است. پیامد این عقب نشستن، هنگامی که سالنهای دولتی تئاتر مدتهاست که تعطیلند، تعطیلی اجباری تماشاخانههای خصوصی و تغییر کاربری آنهاست و در این صورت تئاتر به شکل کلی تعطیل خواهد شد. بهعنوان مثال، تعطیلی تماشاخانه مستقل تهران خبری بود که همهمان شنیدیم یا تبدیل شدن تماشاخانه دوسالنه نوفل لوشاتو به تماشاخانهای تنها با یک سالن که تمرکز اصلیاش را بر کافه خود گذاشته است. پس این خطر وجود دارد که با تعطیلی تماشاخانههای خصوصی، تئاتر برای همیشه تعطیل شود.
شاید برایتان جالب باشد که من اتفاقاً از زمان شیوع کرونا، شروع به کارگردانی تئاتر کردم و تا پیش از آن تنها بازیگر بودم. درواقع از تیر ۱۳۹۹ که سالنهای تئاتر پس از اولین دور تعطیلیشان بهعلت شیوع کرونا، باز شدند تا امروز، نیمه شهریور ۱۴۰۰ هشتمین نمایشم را روی صحنه بردهام و دو نمایش دیگر را نیز در کنار گروهم، گروه تئاتر تندیس روی صحنه بردهایم که در مجموع به عدد ۱۰ میرسد. همان «انجمن نویسندگان مرده» که به آن اشاره کردید و مهر سالجاری در پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه خواهد رفت نیز توسط دستیار من کارگردانی خواهد شد و من بازیگرش هستم و با اینکه در سریالی به کارگردانی پرویز شیخطادی هم حضور دارم که در زنجان تصویربرداری میشود اما همچنان برای تئاتر زمان میگذارم و مانند پدربزرگی میبینمش که در حال کشیدن آخرین نفسهایش است و ما که نوههایش هستیم نمیخواهیم شاهد مرگش باشیم و دستکم دوست داریم تا آخرین نفسش کنارش بمانیم تا بعدها شرمندگی تنها گذاشتنش روی دوشمان سنگینی نکند و شک ندارم دوستانی که عقبنشینی کردند و مخصوصاً کسانی که تئاتر را به VODها بردند در آینده شرمنده خواهند شد.
چرا گمان میکنید مخصوصاً کسانی که تئاتر را به VODها بردند شرمنده خواهند شد؟
چون آنها به از بین رفتن تئاتر کمک میکنند. ما چیزی به نام تئاتر آنلاین نداریم و در واقع آنچه را در حوزه تلهتئاتر میگنجید به نام تئاتر آنلاین علم و مخاطب را بهسمت چیزی سوق دادیم که اگر به آن عادت کند دیگر به سالن نخواهد آمد و به تماشای اجرای زنده نخواهد نشست.
نگران تعداد تماشاگرانی که به سالن خواهند آمد و احتمالاً اندک بودنشان هستید؟
حضور تماشاگر قطعاً ما را دلگرم خواهد کرد اما اگر نباشد هم دستکم وجدانمان آسوده است که دین خود را ادا کردهایم و تکلیفمان را انجام دادهایم.
با توجه به اینکه سامانه نوبتدهی واکسیناسیون برای تمام هنرمندانِ بالای ۴۰ سال که کد ملی آنها از سوی صندوق اعتباری هنر به مرکز فناوری اطلاعات وزارت بهداشت ارسال شده، باز شده است، آیا اساساً شما و گروهتان عضو صندوق اعتباری هنر هستید که بتوانید با تغییر بازه گروه سنی و رسیدن نوبت به جوانترها امیدوار به واکسینهشدن باشید یا خیر؟
به شخصه عضو صندوق هستم اما بسیاری از اعضای گروهمان، بواسطه جوان بودن خیر، و امیدمان این است که قولی که در زمینه واکسینهشدن گروههای نمایشی پیش از شروع اجرا داده شده است عملی شود.
ارسال دیدگاه