بررسی وضع ادبیات کودک و نوجوان (۶)
شاهآبادی: کتابخوانی در کشور ما فرآیند لذت بخشی نیست و بیشتر یک رفتار جدی و عبوس است
جهانیشدن ادبیات کودک در گرو ارتباط جزیرهای نویسندگان نیست / صنعت نشر باید با تمام دنیا ارتباط داشته باشد
تهران (پانا) - «حمیدرضا شاهآبادی» ازجمله نویسندههای شناختهشده حوزه کودک و نوجوان است که معتقد است زمانی میتوانیم ادبیاتمان را در سطح جهانی معرفی کنیم که صنعت نشر ما بتواند ارتباط خوب و گستردهای با ناشران دیگر در کشورهای مختلف برقرار کند. همچنین اصلاح برخی از قوانین و فراهم کردن برخی امکانات حمایتی برای ناشران باهدف حضور در نمایشگاههای خارجی و رفع برخی از مشکلات گمرکی قطعاً به حضور مؤثر و پررنگتر ادبیات کودک و نوجوان ما در دنیا کمک میکند.
حمیدرضا شاهآبادی، پژوهشگر تاریخ، داستاننویس و نمایشنامهنویس معاصر است. وی از نویسندگان در حوزه ادبیات نوجوان و بزرگسال و یکی از مدیران باسابقه در نشر که تجربه مدیریت بر انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در کارنامه خود دارد. گفتوگوی پانا با این نویسنده کودک و نوجوان را می خوانید.
تحریم و کرونا دو مانع جدی رشد ادبیات کودک و نوجوان
شرایط کرونا چه تاثیری بر کمیت ادبیات کودک و نوجوان داشت؟
ادبیات کودک و نوجوان هم مانند سایر وجوه نشر همزمان با شیوع کرونا تحت تاثیر قرار گرفت و حالا این تاثیر مصادف بود با تحریم ها برای تهیه کاغذ و امکانات چاپ که پیش از کرونا بر روی ادبیات کودک و نوجوان تاثیر گذاشته بود. در مدت زمان کوتاهی وقفه ای در تولید کتاب ایجاد شد و ناشران تا حدی بهت زده با این موضوع برخورد کردند. این اتفاق خوب نبود و تا حدی باعث رکود در تولید کتاب کودک شد. رفته رفته خوشبختانه شرایط تاحدودی بهتر شد و امروز چرخه تولید ادبیات کودک ما مجدد به گردش افتاده است. کتاب ها با تیراژ مناسب درحال انتشار است و مردم خرید کتاب از راه دور را بیشتر تجربه می کنند. به نظر من فعلا موقعیت بهتری نسبت به دوسال قبل داریم و امیدوارم این جریان بهبود ادامه پیدا کند.
وضعیت اقتصادی بر کیفیت نشر کودک اثر دارد
بطور کلی ارزیابی شما از روند کیفی ادبیات کودک و نوجوان مخصوصا در سال های اخیر چیست؟
ادبیات کودک ما از دوسه دهه قبل تا اکنون مدام در شرایط افت و خیز بوده. درواقع در شرایطی بوده که شاهد افزایش کتاب های کودکان بودیم و بعد از مدتی با افت مواجه می شویم و مجدد با یک خیزش روبرو می شویم. شرایط همیشه متغیر است و بیشتر از آنکه رشد ادبیات ما خطی باشد جریانی است که همواره با افت و خیز همراه است و بالا و پایین دارد. این متاثر از شرایط است. قطعا وضعیت اقتصادی کشور روی این موضوع اثر دارد. فعال شدن یا نشدن ناشران و باز شدن دست ناشران هم بسیار اثرگذار است. با این شرایطی که توضیح دادم نمی توانیم توقع یک خیزش در ادبیات کودک و نوجوان مان داشته باشیم. اکنون در موقعیتی هستیم که اگر همین مسیر را بتوانیم ادامه دهیم، جای امیدواری است و البته من در جاهایی آثار خوبی که برای کودک و نوجوان منتشر می شود را می بینم و حدس می زنم انشاله در آینده نزدیک با یک خیزش مجدد روبرو خواهیم شد.
مسیر رشد ادبیات کودک ایرانی از حذف ترجمه نمیگذرد
برخی اثرگذاری ترجمه را بر رشد کتاب کودک خوب تعبیر می کنند و برخی از این موضوع به عنوان مانع جدی معرفی کتاب های خوب داخلی در حوزه کودک و نوجوان یاد می کنند. شما تاثیر ترجمه بر ادبیات کودک و نوجوان را چطور ارزیابی می کنید؟
عاقلانه نیست بگوییم هیچ کتابی را نگذاریم منتشر شود تا کتاب نویسنده های ایرانی بهتر دیده شود. این اول از همه امکان مقایسه را از نویسنده ایرانی می گیرد و حتی نویسندگان هم نمی توانند خود را با دیگران مقایسه کرده و محک بزنند. پس کتاب های ترجمه باید باشند و منتشر شوند و مورد استفاده قرار بگیرند و در کنار آن باید شرایطی فراهم شود که نویسندگان ایرانی هم امکان تولید آثار بهتری را داشته باشند. مخصوصا در حوزه رمان نویسی، چون رمان نوشتن فراغ بالی را می طلبد و این شرایط همیشه برای همه افراد فراهم نیست. می توان با برگزاری پروژه هایی مانند برگزاری پروژه «رمان نوجوان امروز» که در کانون پرورشی در اواخر دهه هشتاد تا اوایل دهه نود اجرایی شد، به رشد کمی و کیفی ادبیات کودک و نوجوان کمک کرد. قطعا مسیر رشد ادبیات کودک ایرانی از حذف ادبیات ترجمه نمی گذرد.
صنعت نشر باید بتواند با ناشران کشورهای دیگر ارتباط خوبی بگیرد
آیا ادبیات کودک و نوجوان ایرانی در دنیا حرفی برای گفتن دارد و بستری برای دیده شدن آن وجود دارد؟
ادبیات کودک ما حرف های زیادی برای گفتن در سطح جهانی دارد. اگر کتاب های ما درست معرفی شوند و در اختیار ناشران خارجی قرار بگیرند بازار خوبی را ایجاد می کنند که حتی به رشد ادبیات کودک در سطح داخلی منجر می شود اما روش هایی که تا به امروز برای این کارها بوده چندان سودمند نبوده است. سعی می شود بطور جزیره ای برخی آثار این حوزه در خارج از کشور منتشر شود و معمولا ناشرانی که این فعالیت را دارند عموما ناشران چندان بزرگی نیستند. گاهی با تیراژ بسیار پایین این کتاب ها را منتشر می کنند و اتفاق خاصی نمی افتد و من فکر می کنم زمانی می توانیم ادبیات مان را در سطح جهانی معرفی کنیم و بطور جدی وارد ادبیات کودک شویم که در صنعت نشرمان اتفاق مهمی بیافتد. صنعت نشر ما بتواند ارتباط خوب و گسترده ای با ناشران دیگر در کشورهای مختلف برقرار کند. بتواند در نمایشگاه های خارجی به شکل فعال و حرفه ای حضور پیدا کند تا در واقع در ادامه آن کتاب های ایرانی در سطح جهانی دیده شده و منتشر شوند. اصلاح برخی از قوانین و فراهم کردن برخی امکانات حمایتی برای ناشران با هدف حضور در نمایشگاه های خارجی و رفع برخی از مشکلات گمرکی قطعا به حضور موثر و پررنگ تر
ادبیات کودک و نوجوان ما در دنیا کمک می کند.
شرایط لذت بخش خواندن برای کودک فراهم نمی شود
سالهاست در مدارس مسابقات مختلف کتابخوانی برگزار می شود و شاهد برگزاری نمایشگاه های سالیانه و فصلی کتاب هستیم اما کمتر کودکان مان به مطالعه کتاب عادت دارند. به نظر شما ضعف کار کجاست؟
چندین مسئله وجود دارد. اول اینکه باید شرایطی فراهم شود که بچه ها کاری که واقعا دوست دارند را انتخاب کنند و مطالعه کنند. خوشبختانه در برخی از طرح ها مانند «دانایی توانایی» که وزارت آموزش و پرورش برگزار می کند این امکان فراهم شده که با سلیقه بچه ها کتاب انتخاب شود؛ اما در مراحل بعدی معمولا رجوع کودکان و نوجوانان ما به کتاب های غیردرسی چیزی شبیه به رجوع به کتاب های درسی است. یعنی از بچه ها می خواهیم کتاب را بخوانند و خلاصه اش را بنویسند و در مسابقه شرکت کنند. این همان ارتباطی است که بچه ها با کتاب درسی می گیرند. در کتاب های درسی هم از دانش آموز خواسته می شود که حفظ کند و به سوالات پاسخ دهد و این خیلی شرایط لذت بخشی را برای بجه ها فراهم نمی کند. من فکر می کنم کتاب های غیر درسی باید به شکل رسمی در برنامه درسی آموزش و پرورش حضور پیدا کند. برای مثال بخشی از زنگ ادبیات را اختصاص دهیم به گفت و گو درباره کتاب و امکانی فراهم شود که بچه ها کتابی را انتخاب کنند و درمورد آن خودشان نقد و بحث کنند. کتاب و نویسنده مورد علاقه شان را به هم معرفی کنند و حتی الامکان این درس در کتابخانه مدرسه برگزار شود و مواردی از این قبیل
می تواند کمک کند یا در حوزه های مختلف بچه ها تشویق شوند و ملزم شوند از کتاب استفاده کنند. برای مثال پاسخ برخی سوالات شان را از کتاب پیدا کنند یا در برنامه های هنری که در مدرسه برگزار می شود بچه ها به کتاب مراجعه کنند و نمایشنامه خوانی یا اجرای نمایش داشته باشند. این روش هایی است که به کتابخوان شدن شان کمک می کند. شاید دلیل واقعی ناکام ماندن اقداماتی که تا اکنون انجام شده، که کم هم نیست، در این است که بیشتر ازآنچه به عنوان یک فرآیند لذت بخش نگاه شود به عنوان یک فرآیند جدی و آموزشی نگاه می شود.
با فرهنگ کتابخوانی مانند کتاب های درسی برخورد نکنیم
درواقع نظر شما این است که ادبیات کودک و نوجوان باید بیشتر جنبه سرگرم کننده داشته باشد تا جنبه تعلیم و تربیتی؟
من از کلمه سرگرمی استفاده نمی کنم و می گویم لذت بخش باشد. فرآیند کتابخوانی در کشور ما فرآیند لذت بخشی نیست و به عنوان یک رفتار جدی و عبوس به آن نگاه می شود. ما یاد نگرفته ایم از کتاب خواندن لذت ببریم برای مثال کشف کردن یک معنی لذت بخش است و خواندن برای سرگرمی اشکالی ندارد و این کتاب ها هم می تواند مقدمه ای باشد برای رجوع به بحث های جدی تر.
ارسال دیدگاه