لزوم نیازسنجی برای کمک به هموطنان در شرایط سخت کرونایی
قلب ما برای در سیستان و بلوچستان میتپد
تهران (پانا) - این روزها که اخبار ناگوار کرونایی مدام از سیستان و بلوچستان شنیده میشود، خیلیها تلاش میکنند تا هر کمکی هرچقدر کوچک از دستشان برمی آید برای اهالی این استان انجام دهند.
بهگزارش ایران، ویروس دلتا اهالی سیستان و بلوچستان را زودتر از همه درگیر کرده و با توجه به نامناسب بودن زیرساختهای بهداشتی و پزشکی در این استان، نیاز به همدلی و کمکرسانی هم بیشتر است.
افراد و گروههای مختلفی طی دو سه هفته اخیر برای کمک به این استان اعلام آمادگی کردند. برخی از آنها البته تصور روشنی از نیازهای مناطق استان نداشتند و برخی دیگر هم متأسفانه شرایط را برای جلب توجه در صفحههای اینستاگرامی خود مهیا میدیدند و از اینرو راهی سیستان و بلوچستان شدند.
دانستن اینکه واقعاً برآوردن چه نیازهایی در اولویت مردم قرار دارد، بیش از هرچیز مستلزم گفتوگو با فعالان اجتماعی استان است که از نزدیک با مسائل و مشکلات درگیر هستند.
یونس زین الدینی، فعال اجتماعی در سیستان و بلوچستان در این باره چنین میگوید: «ما قبل از کرونا هم به لحاظ امورخیریه، هم از طریق افراد و هم از طریق گروههایی که برای کمک به استان میآمدند همیشه مشکلاتی داشتیم اما سر مسأله کرونا این مشکلات بیشتر نمود پیدا کرد.
مسأله این است که نیازسنجی درستی از مشکلات مردم و نیازهای آنها صورت نمیگیرد و افرادی که خارج از استان هستند غالباً بر اساس ذهنیت خود به کمک کردن اقدام میکنند و معمولاً هم این ذهنیت شفاف نیست و این خودش یک سری مشکلات دیگر ایجاد میکند. اما گذشته از این مسائل با توجه به شیوع کرونا نیازهایی که ما در استان سیستان و بلوچستان داریم اولویت بیشتر با تجهیزات پزشکی و نیروی انسانی مناسب یا همان پزشک است و در حال حاضر بخصوص در زاهدان یعنی شمال استان اولویت ما پزشک و کپسول اکسیژن است. اما اینکه توزیع آب معدنی و مواد غذایی چقدر مورد نیاز است باید بگویم که اصلاً در اولویت نیست و توزیع این مواد خودش پروتکلهای بهداشتی کرونایی را زیر سؤال میبرد.
وقتی برای توزیع این اقلام تجمع صورت میگیرد خودش باعث میشود ویروس با سرعت بیشتری منتشر شود پس به هیچ عنوان توزیع آب معدنی و مواد غذایی و حتی اقلام بهداشتی مثل ماسک و دستکش جایز نیست چون خودش باعث میشود مردم تجمع پیدا کنند.
مسأله دیگری که وجود دارد این است که الان بیشتر کمکها به شمال استان خصوصاً زاهدان ارسال میشود در حالی که ما در مناطق روستایی استان خصوصاً روستاهای ایرانشهر، نیکشهر و چابهار و همچنین دشتیاری مشکلات زیادی داریم. این روستاییان معمولاً به پزشک و امکانات بهداشتی دسترسی ندارند و با بارندگی هفته اخیر هم راه دسترسی بسیاری از روستاها بسته شده از جمله روستاهای منطقه کاجو در قصرقند که بیش از ۴۰ روستا راه دسترسی خود را از دست دادند چون رفت و آمدشان از طریق بستر رودخانه است. در این شرایط امکان هیچ کمکی به آنها نیست و خط ارتباطیشان قطع شده بنابراین لازم است تیمهای پزشکی همراه با اکسیژن و تجهیزات وارد منطقه شوند چون حتی اگر این روستاییان راه دسترسیشان بسته هم نباشد به لحاظ اقتصادی امکان ندارد به شهر و مراکز پزشکی مراجعه کنند.
فاصله بیمارستان نیکشهر تا کاجو ۱۲۰ کیلومتر است و این بیماران حتی اگر بتوانند مراجعه کنند اگر پزشک تشخیص دهد که باید بهصورت سرپایی داروی رمدسیور دریافت کنند اینها باید این مسیر را هر روز به بیمارستان مراجعه کنند که عملاً امکان پذیر نیست. مسأله دوم اینکه اینها از نظر مالی و اقتصادی خیلی ضعیف هستند و وسیله نقلیه و پول ندارند که از منطقه به آن جا بیایند و کسی را در شهر ندارند که پیش آنها بمانند و مراکزی هم وجود ندارد که جایی برای آنها فراهم کند، پس این بخش یعنی مناطق روستایی که مغفول ماندهاند نیاز زیادی به گروههای امدادی دارند که با تجهیزات پزشکی هرچند محدودشان و خصوصاً دارو و پزشک به مناطق بیایند. حداقل یک متخصص داخلی به این مناطق بیاید و کمک کند چون ما در جنوب استان فقط یک پزشک متخصص عفونی آن هم در چابهار داریم بنابراین خیرین بهتر است در این بخش فعالیت کنند.»
زین الدینی ادامه میدهد: «مشکل دیگری که در بخش روستایی وجود دارد این است که طبق آماری که از نیکشهر داشتم تا یک ماه قبل بخش کرونای بیمارستان نیکشهر ۲۵ نفر بیمار بدحال داشت و روزانه ۱۰ الی ۱۵ نفر هم به اورژانس مراجعه میکردند. الان جالب است که فقط یک بیمار بستری وجود دارد ولی ۲۵ نفر بیمار سرپایی دارد که میآیند بیمارستان دارو میگیرند. دلیل اینکه این آمار کاهش پیدا کرده این نیست که میزان ابتلا یا افراد بدحال پایین آمده بلکه دلیلش این است که کیتهای تست در اختیار مراکز قرار ندادهاند و آمار مبتلایان به شکلی دارد صوری پایین میآید. از طرف دیگر اکثر روستاییانی که درگیر کرونا هستند وقتی این نوع خدمات را مشاهده میکنند به تبع آن به مراکز مراجعه نمیکنند چون اذیت میشوند چون بیمار کرونایی شرایط سختی دارد که هر روز از روستا به شهر آن هم با این فاصله طولانی ایاب و ذهاب کند. آنها ترجیح میدهند در خانه خوددرمانی را ادامه دهند و حالا یک بخشی از آنها نجات پیدا میکنند و بخشی میمیرند در حالی که اسمشان هیچ جا بهعنوان بیمار کرونایی ثبت نمیشود و بهنام کسانی که به مرگ طبیعی مردهاند نامشان ثبت میشود. بخشی هم که شناسنامه ندارند به هرحال لازم است در بخش تجهیزات پزشکی و ظرفیتهای انسانی، نیروهای امدادی یا نیروهای خیریه با نیازسنجی دقیق و ارتباطگیری مناسب با افراد محلی و بومی که راهنمای درستی برای آنها هستند، اقدام کنند و مدیریت درستی برای مناطق روستایی صورت گیرد.»اما مسأله دیگر اعتماد مردمی برای کمک به خیریههایی است که در حال تهیه تجهیزات برای مناطق درگیر هستند.
مونا معافی، فعال اجتماعی که در این رابطه فعال است، میگوید: «مسألهای که ما با آن مواجه هستیم این است که مردم خیلی بیاعتماد شدهاند و نمیدانند آیا کسی که برای خیریه کمک جمع میکند واقعاً نیت خوبی دارد یا دنبال خودنمایی و یا وابسته به جایی است.
حتی کسی به من پیام داد و گفت از کجا معلوم است با پولهایی که ما به شما میدهیم نروید ارمنستان و واکسن نزنید؟! یا میگویند میخواهید با این کار فالوئر جمع کنید و قصدتان فقط کمک کردن نیست. جوابی که من میتوانم به همه بدهم این است که میتوانید اعتماد نکنید و کمک هم نکنید. البته نقطه مقابلش را هم داریم من با آقایی صحبت کردم که گفت من کارگر روزمزد هستم شماره حساب بدهید میخواهم ۱۵ هزار تومان واریز کنم.
ما واریزهای ۱۰، ۱۵ هزار تومانی هم داریم و حتی ۵ هزار تومانی. این یعنی مردم در شرایط اقتصادی بد هم کمک میکنند اما همان بدبینی هم وجود دارد و خیلیها عنوان میکنند که چرا خود دولت کاری نمیکند و این وظیفه مردم نیست.به هرحال مسأله این است که مردم بدبین هستند و خیلیها نگرانند که ما با ارگانهای دولتی مرتبط باشیم که در این صورت حاضر به کمک نیستند.
یک مسأله وجود دارد و آن این است که مردم از کسانی که خیلی خودنمایی میکنند و کارشان را در بوق و کرنا میکنند دل خوشی ندارند و این هم میتواند معیار خوبی باشد. در هر صورت بهتر است مردم خودشان تحقیق کنند و بپرسند و به هر خیریه و گروهی چشم بسته اعتماد نکنند.»
ارسال دیدگاه