در گفتوگو با یکی از فعالان صنعت نفت رابطه سیاست خارجی و نفت بررسی شد
ضرورت به کارگیری دیپلماسی درمسیر توسعه صنعت نفت
تهران (پانا) - نفت همواره همراه سیاست خارجی بوده است؛ در برخی دوران نفت ابزار لابیهای سیاسی شده و در برخی مواقع سیاست خارجی به توسعه نفت کمک کرده است.
بهگزارش ایران، اما ایران چقدر از این ویژگی بهره برده است؟ دولت سیزدهم باید این رابطه دوسویه را چگونه پیش ببرد؟ آیا هنوز هم نفت میتواند ابزاری برای پیشبرد سیاست خارجی باشد؟ سید حمید حسینی، عضو اتاق بازرگانی ایران و از فعالان بخش خصوصی مرتبط با صنعت نفت در گفتوگویی به این سؤالات پاسخ میدهد:
فکر میکنید چقدر سیاست خارجی در پیشبرد و توسعه صنعت نفت میتواند نقش داشته باشد؟
اکنون نظام به این جمعبندی رسیده که تا مسائل سیاست خارجی حل و فصل نشود، بخش قابل توجهی از مشکلات اقتصادی و استفاده از ظرفیتهای موجود امکان پذیر نیست. به هر حال ما در فضای سیاسی جهان نمیتوانیم محدود شویم و در دنیا اقتصاد درگیر سیاست است. وقتی اقتصاد و بخش مهم آن یعنی انرژی آمیخته با سیاست جهانی است؛ امکان اینکه دورمان حصار بکشیم و توسعه را پیش ببریم، نیست. نفت بهعنوان یک کالای بینالمللی که لازمه آن بده و بستان در فضای جهانی است، بدون سیاست خارجی موفق به جایی نخواهد رسید. فراموش نکنیم که اگر در دورههایی ما به هر دلیلی نمیخواستیم که با دنیا تعامل و تبادل داشته باشیم، اولین بخشی که آسیب دیده، اقتصاد است.
ما در سالهای ۸۴ و ۸۵ اقتصادی ۲۵۰ میلیارد دلاری را داشتیم که این اقتصاد نمیتواند با دنیا تعامل نداشته باشد. کره شمالی میتواند اینطور باشد؛ چراکه تنها حدود ۱۰ میلیارد دلار تعامل با جهان دارد اما ایران نمیتواند این ظرفیتهای توسعهای را نادیده بگیرد و کنار بگذارد.
ما باید از ظرفیتها استفاده کنیم و اگر میخواهیم از منابع انرژی که خدا در اختیار ما گذاشته -با توجه به آینده محدودی که برای آن متصور است و احتمالاً از سال ۲۰۳۵ روند نزولی تقاضا و اهمیت نفت را در حملونقل شاهد خواهیم بود - استفاده کنیم باید هرچه سریعتر به شرایط مطلوب در تعاملات جهانی برسیم. اگر میخواهیم این منابع در زیر زمین نماند، باید در یک چارچوبی با دنیا تعامل داشته باشیم.
به نظرتان نفت میتواند در بهبود جایگاه ایران در فضای بینالملل و تعاملات کمک کند؟
نفت میتواند به توسعه و گسترش همکاریهای اقتصادی کمک کند. اما باید توجه کرد که نفت یک روزی کالای امنیتی بود و آن زمان اگر میتوانستیم به جای ۲ میلیون بشکه در روز، ۵ میلیون بشکه صادر کنیم، حتی کشورها به فکر تحریم ایران نمیافتادند و با ایران برخورد سیاسی جدی نمیکردند. اگر سرمایه خارجی را درگیر کرده بودیم مشکلاتی که امروز داشتیم، رخ نمیداد.
حتی در زمان جنگ ایران و عراق، هرجا نیروی خارجی حضور داشتند، دشمن از حمله به آن خودداری میکرد و میدانست که به نفع منافع ملی آن نیست. مثل پالایشگاه بندرعباس که حضور ایتالیاییها مانع از حملات میشد. در این سالها نیز اگر میتوانستیم شرکتهای بزرگ نفتی را جذب صنعت نفت کشور کنیم الان مشکلات این چنین نبود. اگر از ظرفیت نفت درست استفاده کرده بودیم الان وضعیت فرق میکرد.
در زمان قراردادهای «بای بک» هم یک بار نفت با پروژههایی که به خارجیها واگذار کرد، کمر تحریمها را شکست. پروژههای میلیاردی را به شرکتهای برتر نفتی واگذار کرده بودیم و عملاً امریکاییها علی رغم قانون داماتو در تحریم ایران شکست خورده بودند. ۲۰ میلیارد دلار قرارداد برای پروژههای صنعت نفت با خارجیها امضا شده بود و امریکا نمیتوانست کاری انجام دهد.
آیا ضعف سیاست خارجی در عقب ماندگی صنعت نفت نقش مهمتری داشت یا ضعف مدیریتی؟
قطعاً اگر روابط متوازن با جهان داشتیم و از سرمایه و تکنولوژی و دانش فنی دنیا استفاده میکردیم؛ همه چیز تغییر میکرد. چون نتوانستیم روابط سازنده با جهان برقرار کنیم، نتوانستیم از سرمایهها و امکانات دنیا هم استفاده کنیم. در حالی که۴ دهه قبل تولید ناخالص داخلی کشور حتی از کشورهایی مانند ترکیه، تایلند، کره جنوبی، چین و مالزی بیشتر بود. اما ما درگیر جنگ و تحریم شدیم و در این ۴ دهه میبینیم که به نسبت آنها رشد کمتری را داشتهایم.
به طوری که تولید ناخالص داخلی کشور حدود ۴ برابر شده اما آنها تا ۱۸ برابر رشد تولید ناخالص داخلی را تجربه کردهاند.
اینها به تعامل ما با دنیا برمیگردد. درحالی که بسرعت دنیا بهدنبال سرمایهگذاری خارجی و توسعه تجارت خارجی رفت ما درگیر جنگ و تحریم بودیم. کشورها حتی از این موقعیتها استفاده کردند و از تعاملات جهانی و وضع موجود بیشترین بهره را بردند و از رتبه جهان سوم خارج شدند.اما ما نتوانستیم و این سیاست ON/OFF اجازه نداد که روال درستی میان اقتصاد ایران و جهان برقرار شود. الان هم کم و بیش گرفتار این مسائل هستیم و نیازمند یک تحول در این زمینهایم.
به هر حال کار با دموکراتهای امریکا سختتر از دونالد ترامپ است. آنها به ترتیب دنبال اقناع، اجماع و اقدام در جهان هستند.
اما ترامپ اول اقدام میکرد و به همین سبب در دنیا همراهی نداشت. اکنون نیز هر چقدر مذاکرات طولانیتر شود، فرصتهای بیشتری را از دست خواهیم داد و رسیدن به توافق سختتر میشود. برخلاف تصوری که حاکم شده، گذشت زمان به نفع ما نیست. با طولانی شدن مذاکرات ممکن است که صدماتی از جانب کنگره امریکا به مذاکرات وارد شود. همین حالا هم فرصتها را بهدلیل طولانی شدن مذاکرات از دست دادهایم. اما امیدواریم که دولت سیزدهم هر چه سریعتر کار را تمام کند.
به نظرتان از نفت میتوان در تسریع روند مذاکرات استفاده کرد؟
خیر. نفت دیگر نمیتواند مانند گذشته در توسعه روابط دیپلماتیک نقش بازی کند. موقعیت خودش را از دست داده است.
بخصوص بعد از این دوره یک سال اخیر که تقاضا بیشتر از عرضه بود. به نظر نمیآید که خیلی راه برای چانه زنیها و لابیهای نفتی در راستای پیشبرد مذاکرات باز باشد. اما اگر توافقی صورت گیرد، نفت میتواند از فرصت باقیمانده برای درآمدزایی ارزی بیشترین بهره را ببرد.
خوشبختانه اگر به توافق برسیم که احتمالاً شامل بحثهای قبلی نیز میشود؛ در هشتمین سال برجام، سند برجام به توافقنامه تبدیل خواهد شد و استحکام قانونی پیدا میکند.
این نکته را باید در نظر داشت که اگر تا پایان سالجاری میلادی به توافق برسیم، فضا برای بازگشت نفت به بازار نیز به سبب کاهش سرمایهگذاریها در سال ۲۰۲۰ بیش از هر زمانی فراهم خواهد بود. رشد اقتصاد جهانی و پیشبینی افزایش تقاضا برای نفت در نیمه دوم امسال به ایران کمک خواهد کرد که سهمی از ۵ میلیون بشکه افزایش تقاضای جهانی را به خود اختصاص دهد. اما معلوم نیست با طولانی شدن مذاکرات آیا دیگر زمینی برای بازی ایران باقی میماند یا خیر.
علاوه بر این دنیا در حال تجدیدنظر در خصوص سرمایهگذاری در بالادست صنعت نفت است. اما هنوز صنعت نفت ایران به سبب پایین بودن هزینههای توسعه و دسترسی آسان به بازارهای هدف، جذابیتهای لازم را برای سرمایهگذاران خارجی دارد و بهترین جا برای ورود نقدینگی موجود در جهان است. باید از این موقعیت استفاده کرد.
اگر سرمایهگذار خارجی احساس کند که توافق ایران و امریکا طولانی مدت است؛ سرمایه، تکنولوژی و دانش فنی را به صنعت نفت کشور وارد خواهد کرد.
آینده را چگونه میبینید؟ فکر میکنید این رابطه دو سویه نفت و سیاست خارجی برقرار خواهد شد؟
باید منتظر بمانیم و ببینیم که چه کسانی در رأس امور قرار میگیرند. امیدوارم که عقلانیت بر شرایط کشور حاکم باشد و برای رفع ریشه مشکلات کشور یعنی ناترازی بودجه، تحریم، کرونا و نبود تفاهم ملی با یک دولت فراجناحی کاری شود. اگر از همه ظرفیتها استفاده کنیم میتوان به آینده امیدوار بود.
ارسال دیدگاه