بازیگران غایب در مدیریت بحران کرونا

تهران (پانا) - گفت‌و‌گو با مقصود فراستخواه جامعه شناس و استاد دانشگاه را در شرایطی می‌خوانید که خیز چهارم بیماری کرونا را در کشور  پشت سر گذاشته ایم، اما چالش‌ها و مشکلات اجتماعی و اقتصادی ناشی از آن همچنان باقی مانده است.

کد مطلب: ۱۱۹۱۶۲۷
لینک کوتاه کپی شد
بازیگران غایب در مدیریت بحران کرونا

به‌گزارش ایران، این درحالی است که کارشناسان حوزه بهداشت و درمان کشور همچنان از ناپایداری شرایط و احتمال وقوع موج پنجم بیماری آن هم با گونه‌های جهش یافته کووید۱۹ خبر می‌دهند. تاجایی که دبیرکمیته علمی کشوری کرونا در این باره می‌گوید: «پیش‌بینی ما این است که درصورت وقوع پیک پنجم کرونا با نوع هندی ویروس که سرعت سرایت بسیار بالایی دارد، مواجه خواهیم بود.» در چنین وضعیتی آغاز واکسیناسیون اقشار آسیب پذیر که توانسته بود بارقه امید را در دل بسیاری از اقشار جامعه ایجاد کند به‌دلیل کمیت ناچیز نتوانسته به ایمن‌سازی عمومی در جامعه منجر شود از سوی دیگر هنوز از تأثیر واکسن در برابر ویروس‌های جهش یافته کووید اطلاعات درستی در دست نیست. بنابراین برای دستیابی به‌کاهش خیزهای متناوب اپیدمیک ویروس، قطع زنجیره انتقال آن و در یک کلام کنترل بیماری کرونا در جامعه، یافتن راه حل رفع کاستی‌های موجود در اجرای پروتکل‌های بهداشتی مؤثر به نظر می‌رسد.

متأسفانه از فروردین ماه سال‌جاری خیز بلند بیماری کرونا در کشور و افزایش تعداد مبتلایان و همچنین آمار مرگ و میرها کشور را با چالش‌های اجتماعی و اقتصادی بسیار جدی مواجه کرده است به طوری که در شرایط فعلی با وجود پشت سر گذاشتن این موج و کاهش تعداد مرگ و میر بازهم بیم خیز پنجم بیماری وجود دارد. از این‌رو مسئولان تلاش کرده‌اند با اعمال محدودیت‌ها و اجرای سختگیرانه شیوه نامه‌های بهداشتی شرایط را به گونه‌ای تغییر دهند که بتوان با کمترین آسیب این بحران را پشت سر گذاشت اما متأسفانه تعداد زیادی از مردم جامعه با نقض محدودیت‌ها همچنان به فعالیت‌های خود ادامه می‌دهند. به نظر شما دلیل این عدم همراهی مردم چیست؟
به تصور بنده نباید رفتار اجتماعی مردم را در رعایت شیوه نامه‌ها و پروتکل‌های بهداشتی به‌صورت مکانیکی و جدا بررسی کنیم. در شرایطی که هر روزه با آمار دهشتناکی از مرگ و میر همنوعان در هرکجای جهان و هموطنان‌مان مواجه هستیم بررسی موضوع از دیدگاه مکانیکی امری نادرست است. زیرا نگاه مکانیکی در موضوع عدم رعایت پروتکل‌ها از سوی مردم و عواقب رفتار آنها راه به جایی نمی‌برد. در این شرایط و برای عبور از بحران با کمترین هزینه و آسیب بهتر است به جای جدا دیدن اتفاق‌ها با نگاهی سیستمی و کل نگر رویدادها را بررسی کنیم. از آنجایی که جامعه یک کلیت درهم تنیده است که همه اعضا، اجزا ومسائل آن با هم ارتباط دارد باید به‌صورت کلی و به مثابه یک سیستم مشاهده وبررسی شود. بنابراین نباید آن بخش از جامعه که شیوه نامه‌های بهداشتی را رعایت نمی‌کنند تقلیل روانشناختی بشود آن هم با رویکرد رفتارگرایانه. این معضل سطحی‌ترین نگاه محسوب می‌شود.

هنگامی که جامعه را یک سیستم درنظر می‌گیریم رفتار مردم بخشی از یک کلیت محسوب می‌شود که تحت تأثیر ضعف های ساختاری اساسی در کشور، عملکرد نهادها و سازمان‌ها و همچنین قوانین و شیوه‌های اداره کشور قرار دارد.
در حقیقت برای پاسخ به این سؤال باید ابتدا به این نکته توجه شود که از زمان شیوع بیماری عالم گیر کرونا کل سیستم جامعه از بخش‌های قانونگذار و بخش‌های نظارتی و خدماتی و همچنین همه اقشار جامعه چگونه در مقابل این موضوع اجتماعی و این مصیبت رفتار کرده، این رفتارها و عکس‌العمل‌ها همگی درهم تنیده می‌شوند و کلیتی را می‌سازند که آثار خود را در درازمدت برجای می‌گذارد. از این‌رو موضوع بسیار پیچیده‌تر از آن است که انگشت اتهام را به سوی بخشی از جامعه بگیریم و یا در شرایط فعلی بتوانیم با پیامک‌ها یا تیزرهای تبلیغاتی مجموعه این کلیت را تغییر دهیم.

یک سال و چند ماه است که کرونا به‌عنوان یک مشکل جهانی زندگی مردم جهان و از جمله کشور ما را تحت تأثیر قرار داده است. در همین مدت برخی ابتدا طرح موضوع بیماری را یک توطئه وانمود می‌کردند. گروهی از جامعه با همه توان به آگاه‌سازی مردم می‌پرداختند و به‌دنبال راه حل بودند، بخشی دیگر اما آن را دسیسه‌ای برای مانع تراشی در مسیر فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی مردم معرفی می‌کردند. از سوی دیگر رسانه‌های رسمی با اخبار ضد و نقیض اعتماد عمومی را کاهش داده بودند. نهادهای اجتماعی و مدنی مردم نهاد هم که ضعیف نگاه داشته شده‌اند کاری از پیش نبردند. در چنین شرایطی متأسفانه نوع رفتارهای پر خطر گروه‌هایی از جامعه ما هم مانند جوامع دیگر به این عوامل اضافه شده است. بخش‌هایی از جامعه متأسفانه از اوضاع نابسامان وکیفیت نامطلوب ساختارها وعملکردها و رویه‌ها سرخورده شده‌اند و برخلاف گذشته در کارهای جمعی همکاری و همبستگی لازم نشان نمی‌دهند. مجموعه این عوامل باعث شده با جهش جدید ویروس ما با مشکلات فعلی در جامعه مواجه شویم.
از سوی دیگر در این شرایط کسانی نیز همه انگشت اتهام را به سوی دستگاه‌های اجرایی یا مردم نشانه گرفته‌اند و هدف های انتخاباتی دارند ونشانی غلط به جامعه می‌دهند و اتفاقاً به بی‌اعتمادی‌ها می‌افزایند.

همان‌طور که گفتید در شرایط فعلی فردگرایی بر جمع‌گرایی اولویت یافته و هرکس می‌خواهد خودش را حفظ کند. از سوی دیگر تقدیرگرایی هم به بخشی از تفکرات ذهنی گروهی از جامعه تبدیل شده به گونه‌ای که برخی با این تفکر که هرچه خدا بخواهد همان می‌شود دیگر برای نجات جان خود یا اطرافیان تلاش نمی‌کنند و رعایت پروتکل‌های بهداشتی را جدی نمی‌گیرند. به طوری که در یک کلام می‌توان گفت رعایت حقوق شهروندی، اهمیت خود را در جامعه از دست داده است. شما این موضوع را چگونه تحلیل می‌کنید؟
حقیقت این است که شرایط نابسامان موجب شده گروه‌هایی از جامعه با نوعی سرخوردگی از اوضاع حاکم عمدتاً تلاش ‌کنند خود را حفظ کنند. حالا هرکسی به حد توان خود در این مسیرگام برمی دارد. مثلاً فردی ایستادگی در مقابل مشکلات موجود را در رعایت پروتکل‌ها و حتی رعایت سختگیرانه شیوه نامه مانند استفاده از دو ماسک می‌بیند و فقط برای انجام امور ضروری از خانه خارج می‌شود.اما در فرد دیگری این رفتار متأسفانه با رفتن به مسافرت و تفریح خودنمایی می‌کند. البته کم نیستند افرادی که بدون رعایت پروتکل‌ها برای تهیه نان شب قدم در خیابان‌های شهر می‌گذارند چون متأسفانه اوضاعی طی سال‌ها به وجود آمده که راهی برای حفاظت از خانواده‌شان جز این نمی‌بینند.

در مورد تقدیر‌گرایی باید بگویم که هنگامی که تدبیرو سنجش گری و خردورزی کم رنگ شود تقدیرگرایی در جامعه رشد می‌کند. یعنی هنگامی که آقایان مسئولیت رفتار خود را نمی‌پذیرند و به سخنان کارشناسان، عقلای جامعه و افراد ذیصلاح توجه نمی‌کنند و نهادها وسیستم‌ها عقلانی رفتار نمی‌کنند، خرد ورزی ضعیف می‌شود و تقدیرگرایی رشد می‌کند. تدبیرگرایی که ضعیف می‌شود عادی‌انگاری، تقدیرگرایی و روزمرگی رشد می‌کند و جامعه در شرایط نابسامانی قرار می‌گیرد.
از سوی دیگر سیاست‌ها و ساختارها سبب فرسایش سرمایه‌های اجتماعی شده و این یکی از علل تقدیرگرایی به شمار می‌آید. سرمایه اجتماعی در اعتماد، همدلی و مشارکت اجتماعی معنا می‌یابد. اعتماد تک تک افراد به یکدیگر به قوانین و سیاست‌های اجتماعی و اقتصادی و دریک کلام به همه موضوعات جامعه، سرمایه اجتماعی است. بنابراین یکی از مهم‌ترین عوامل حفظ سرمایه‌های اجتماعی اعتماد‌سازی و شفاف‌سازی است. طبق تحقیقاتی که شخصاً انجام داده‌ام و تحقیقات همکارانم، اعتماد اجتماعی، همدلی اجتماعی، مشارکت اجتماعی و در یک کلام سرمایه‌های اجتماعی درحال فرسایش است وعلت اصلی آن سیاست های نادرست و بی‌توجهی به متن جامعه ومشارکت ندادن گروه‌های اجتماعی، تضعیف نهادهای مدنی ومحلی و تمرکز‌گرایی بود.

طی سال های گذشته، امید اجتماعی نیز در جامعه کاهش یافته است. «درماندگی آموخته» یعنی انسان‌ها به وضعیتی دچار می‌شوند که احساس می‌کنند هیچ کاری نمی‌توانند انجام دهند و متأسفانه برخی از افراد وگروه‌های جامعه در مقابل بیماری کرونا به این وضعیت افتاده‌اند احساس خوداثر بخشی ندارند و گمان می‌کنند که هیچ کاری از دستشان برنمی آید به همین دلیل تقدیرگرا می‌شوند. این وضعیت در جامعه، مشکلات بسیاری را به همراه خواهد آورد بنابراین باید مانع از بروز آن شد یا میزان گسترش آن در جامعه را به حداقل رساند.

برای رهایی از تقدیرگرایی و عادی‌انگاری نیازمند اعتماد‌سازی در جامعه هستیم به نظر شما در شرایط کنونی برای جلب اعتماد عمومی مردم چه باید کرد؟
تهیه واکسن یکی از راهکارهای رهایی از مشکلات فعلی و همچنین اعتمادسازی است. متأسفانه ما در تهیه واکسن و واکسیناسیون مردم جزو کشورهای موفق نبوده ایم. ایجاد تردید‌های سیاستی اولیه در تهیه واکسن و بلاتکلیفی‌ها و تأخیرهایی که بر اثر آن به وجود آمد و محدودیت‌ها و شرایط ناشی از تحریم‌ها باعث شد ما نتوانیم در این زمینه موفق عمل کنیم، البته در کشور اقداماتی برای تهیه واکسن ایرانی صورت گرفته است. همه ما علاقه‌مند هستیم که کشور ما در این دانش و فناوری پیشرفت کند. ساخت واکسن در کشور زیرساختی ماندگار است که می‌تواند برای آیندگان سرزمین ما شرایط مطلوبی را فراهم کند.اما امروز نمی‌توان تنها به این موضوع اتکا کرد و باید بسرعت واکسن مورد نیاز کشور تهیه شود و روند واکسیناسیون هم بدرستی و در نهایت سرعت صورت بگیرند تا مردم در معرض کمترین آسیب قرار بگیرد. در حال حاضر تهیه واکسن یکی از فوری‌ترین و مهم‌ترین نیازهای کشور و راهکاری مهم برای جلب اعتماد مردم و جلب همکاری انسان‌های متخصص و مستقل به شمار می‌آید؛در حقیقت تهیه واکسن و واکسیناسیون سریع و درست گروه‌های هدف و اقشار آسیب‌پذیر یکی از راه‌های جلب اعتماد مجدد است. ایجاد یک جنبش جدی مدیریتی در زمینه اطلاع‌رسانی از نحوه تهیه واکسن و واکسیناسیون در ایجاد اعتماد اجتماعی بسیار اثرگذار خواهد بود، چون با اعلام بموقع زمان تزریق واکسن مردم از بلاتکلیفی خارج می‌شوند و بسیاری از مشکلات رفع می‌شود.

همواره در همه جوامع، نهادهای مدنی و تشکل‌های مردم نهاد نقش حلقه واسط بین مردم و دولت را ایفا می‌کنند. یکی از وظایف این نهاد‌ها و تشکل‌ها آماده کردن مردم برای مواجهه با بحران‌هایی نظیر بحران کرونا است. متأسفانه در شرایط فعلی نبود این نهادها یا حضور کم رنگ آنها دولت و نظام سلامت کشور را با چالش‌های جدی مواجه کرده است. به نظر شما این نهادها چقدر می‌توانند در حل مشکلاتی که دولت با آن مواجه است و مردم با آن دست به گریبان هستند نقش داشته باشد؟
وجود سازمان‌های مدنی و تشکل‌های مردم نهاد در جامعه نقش مهمی در گذر از این بحران برعهده دارند، چرا که حتی قوی‌ترین دولت‌ها هم نمی‌توانند به تنهایی کشور را اداره کنند. همه کشورها در دنیا اگر به موفقیتی دست می‌یابند بخش مهمی از آن را به بخشی از جامعه به‌ نام بخش سوم مدیون هستند. بخش سوم را واحدهای مدنی، فعالیت‌های عام المنفعه و داوطلبانه، تشکل‌ها و سازمان‌های مردم نهاد و مشارکت‌های مردمی تشکیل می‌دهند.

سازمان اجتماعی برعکس سازمان‌های دولتی با هزینه‌های کمتر امکان فعالیتی اثرگذارتر دارند؛ در واقع قوی‌ترین و کارآمد‌ترین دولت‌ها در جهان نیز از عهده اداره یک جامعه پیچیده و سرشار از انواع مخاطرات زیستی بومی، اجتماعی، اقتصادی، ‌نژاد پرستی، خشونت و انواع و اقسام مشکلات امروزی و شرایطی که بشر با آن دست به گریبان است برنمی‌آید. چنین جوامعی برای رسیدن به موفقیت نیازمند حمایت سازمان‌های درون زای اجتماعی هستند.
در واقع جامعه بدون کمک نهادهای مدنی نه تنها از پس حوادث طبیعی نظیر سیل و زلزله و شیوع انواع بیماری‌ها برنمی آید بلکه در مدیریت اجتماعی و فرهنگی هم دچار مشکل می‌شود؛ از این‌رو باید سازمان‌های اجتماعی فعال شوند و به کمک دولت بشتابند. سازمان اجتماعی یعنی نهادهای غیردولتی و مردمی، البته باید این سازمان‌ها از سوی دولت هم حمایت شوند تا بتوانند رشد کنند و بدرستی به وظایف خود عمل کنند. سازمان‌های اجتماعی مستقل و تخصصی می‌توانند با تجربه و تخصص به‌عنوان حلقه واسط بین حکومت و مردم عمل کنند و در جهت بخشی به رفتارهای افراد جامعه مؤثر باشند. طبق تحقیقاتی که انجام داده‌ام هنگام بروز یک حادثه یا یک بحران، بخشی از مردم سعی می‌کنند خودشان شخصاً به افراد آسیب دیده کمک کنند .این درحالی است که فعالیت انفرادی افراد جامعه اثربخشی لازم را ندارد و باید نهادهای مدنی متخصص که توانایی ساماندهی و مدیریت ارسال کمک‌های مردمی را دارند و این وظیفه را به بهترین شکل انجام می‌دهند نقش‌آفرینی کنند تا به نتیجه مطلوب دست پیدا کنیم؛ در واقع طی سال‌ها تضعیف نهادهای مدنی باعث شد تا ما به اندازه برخی از کشورهای نظیر خود در مقابله با کووید۱۹ موفق نباشیم. کووید۱۹ درس بزرگی برای جامعه ما بود. اتفاقات پیش آمده، مرگ و میر ناشی از کووید۱۹ و اندوه‌های ابراز نشده تا سالیان دراز در روان جامعه رنجوری ایجاد خواهد کرد و ما تا سالیان طولانی با آثار مشکلاتی که تحمل کرده‌ایم دست به گریبان خواهیم بود. این درحالی است که حضور نهادهای قدرتمند مدنی و تشکل‌های مردم نهاد در میدان می‌توانست از میزان این رنجوری کاسته و مانع آسیب‌های فعلی شود.

از آنجایی که ممکن است این بیماری تا مدت‌های طولانی در جامعه باقی بماند برای جلب مشارکت نهادهای مدنی و سازمان‌های مردم نهاد چه باید کرد؟
باید مسئولان کشور دست همکاری به سوی تشکل‌های مردم نهاد و نهادهای مدنی بلند کنند و از آنها بخواهند فعالیت‌های اثر‌گذار را رسماً به مردم معرفی کنند. همچنین باید شرایط جلب همکاری نهادهای مدنی فراهم شود ،به این معنا که موانع تأسیس و کارکرد مؤثر مراکز مردم نهاد حرفه‌ای برطرف شده و شرایطی مهیا شود که این نهاد‌ها بتوانند قوی و حرفه‌ای فعالیت کرده، جامعه را مدیریت کنند، اگر اختیارات به دست افراد کاردان و شایسته سپرده شود، آنها بیشتر تلاش خواهند کرد. مردم هم با آنها آشنا می‌شوند و همکاری‌ها نزدیک تر، جدی ترو البته اثرگذارتر شکل می‌گیرد. به‌طورکلی باید بگویم ما در شرایط فعلی و برای عبور از بحران با کمترین آسیب نیازمند جلب اعتماد مردم هستیم، پس باید همانگونه که بر نقاط قوت تأکید می‌شود، نقد اشتباهات گذشته نیز صورت بگیرد تا بتوانیم با رفع آن قوی‌تر از گذشته گام برداریم؛در این راستا می‌توانیم حتی از نهادهای مدنی و مردم نظرسنجی کنیم. به‌عبارت ساده‌تر می‌توانیم با راه‌اندازی شبکه‌ای از مردم بخواهیم پیشنهادهای خود را برای عبور از بحران ارائه دهند؛ با این کار می‌توانیم پویشی اثرگذار و ملی ایجاد کنیم.براساس این پویش و کمپین اجتماعی راه حل‌های پیشنهادی بررسی شوند و بهترین و کارآمد‌ترین آنها عملیاتی شود،حتی برای تهیه واکسن هم می‌توانیم با بررسی پیشنهادها به راه حل‌های سریع و اثر‌گذار دست پیدا کنیم تا گروه‌های آسیب پذیر و گروه‌های هدف بسرعت با استفاده از واکسن ایمنی به‌دست آورند و جامعه از این وضعیت بحرانی خارج شود. بنابراین یک جنبش جدی مدیریتی می‌تواند مردم را از شرایط بحرانی امروزی نجات دهد، چراکه این اوضاع برازنده کشور ما نیست.

بیش از ۱۵ ماه از شیوع بیماری کرونا در کشور می‌گذرد، در این مدت هم تجربه‌های موفق داشتیم و هم در برخی مواقع موفق نبوده‌ایم. تجربیات به دست آمده از بحران بزرگ کرونا بیانگر این است که نمی‌توان یک نسخه واحد برای همه مناطق کشور پیچید. به نظر شما بعد از گذشت بیش از یک سال ستاد ملی مقابله با کرونا نیازمند است که در تصمیم گیری‌ها و سیاستگذاری‌ها برای مهار این بیماری متناسب با شرایط مناطق مختلف کشور تصمیم‌گیری کند؟ به عبارتی بومی‌گرایی باید در دستور کار قرار بگیرد یا خیر؟
بین مدیران افرادی هستند که برای مهار بیماری و نجات جان افراد جامعه فراتر از مسئولیت و وظایف خود بسیار تلاش کرده‌اند. دانشمندان و پزشکان ما در مراکز تحقیقاتی و آزمایشگاهی بسیار زحمت کشیده‌اند. پزشکان و کادر سلامت واقعاً جانفشانی کرده‌اند؛ نهادهای مدنی، رسانه‌ها و حتی افراد مختلف جامعه از طریق شبکه‌های اجتماعی همه و همه تلاش کردند تا بتوانیم از این بحران عبور کنیم. به‌طور کلی همه اقشار جامعه بسیار تلاش کرده‌اند و موفقیت‌هایی هم داشته‌اند، اما باید بگویم در شرایط کنونی و پس از گذشت بیش از یکسال از شیوع بیماری در کشور، تمرکزگرایی بیش از حد تاب‌آوری جامعه را کاهش داد. همه اتفاقات کشور در پایتخت رفع و رجوع می‌شود. این درحالی است که باید در سراسر کشور اختیارات محله‌ای و منطقه‌ای ایجاد شود تا صلاحیت‌ها توسعه یابد. تشکیل نظام مدیریت محلی در استان به استان و شهر به شهر و حتی منطقه به منطقه باعث می‌شود با توجه به شرایط متنوع اقلیمی، آب و هوایی، فرهنگی و حتی اقتصادی این کشور پهناور، تصمیمات جامع و اثرگذار گرفته شود.

ایران رنگین کمانی است از انواع فرهنگ‌ها، پس باید اجازه رشد خلاقیت‌ها و ابتکارات به افراد و نهادهای بومی صاحب صلاحیت داده شود؛ باید از ظرفیت آنها برای پیشبرد اهداف کشور بخصوص در تنگناهایی مانند امروز که بیماری کرونا توانسته شرایط زندگی را بر مردم جامعه سخت کند استفاده کنیم. استفاده از قابلیت‌های اجتماعی هر منطقه و استان و جلب مشارکت متخصصان و کارشناسان در کنار بهره مندی از نگاه‌های انتقادی به تشخیص و اصلاح اشتباهات و تأخیرها و کم کاری‌هایی که در گذشته صورت گرفته کمک می‌کند و به تقویت نقاط قوت منجر می‌شود.

ارسال دیدگاه

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار