هانیه شفیعی*
امسال هم تمام شد
همه فکر میکردند ما خیلی راحت تر از قبل هستیم و کتاب باز امتحان دادن برایمان خیلی راحت است، اما در حقیقت این طور نبود، سوالاتی را میدیدیم که اگر هم درسهایمان را حسابی میخواندیم،سخت میتوانستیم جوابش را پیدا کنیم.
سال تحصیلی که این روزها در حال تمام شدن است را ۱۵ روز زودتر شروع کردیم؛ ۱۵ روز زودتر درس هایمان شروع شد و معلمهای عزیزمان فکر میکنند در خانه ماندن از ما ابر قدرتی تاریخی میسازد که باید همه کارها را انجام دهیم.
راستش امسال برای من و قطعا بیشتر دانشآموزان با استرس اینکه نکند بسته اینترنتیمان تمام شود و معلم حرفمان را باور نکند گذرانیدم.
وقت استراحتمان ویدیوهای درسی را دیدیم، وقت استراحتمان امتحان دادیم و وقت درس خواندنمان را صرف جزوه نوشتن کردیم و هیچکس به جز خودمان درکمان نکرد.
برای کسی مهم نیست که ساعت غیرکلاسی زمان امتحان دادن نیست و کسی توجه نمیکند ساعتهای بعد از مدرسه برای استراحت است نه تکلیف فرستادن و جزوه نوشتن.
سختترین قسمت این یک سال تحصیلی هم این بود که از دوستانمان فاصله گرفتیم دوستانی که تا سالهای قبل همیشه با هم بودیم و زنگهای تفریح در مدرسه صدای خنده مان گوش فلک را کر میکرد ولی حال هیچ ارتباطی با هم نداریم و حتی معلمهایی که دیگر ندیدمشان یا حتی معلمهای جدیدمان هم به چهره نمیشناسیم و چقدر سخت است و چقدر باعث دوریهایمان شد.
میگویند در رختخوابهایمان لم دادهایم و نمیفهمیم سختی درس خواندن چیست، بیراه هم نمیگویند آنها که اینگونه میگویند، مدرسه رفتهاند و کسی مجبورشان کرد درس بخوانند، کسی در چشمهایشان نگاه کرد و درس داد. اما ما چطور؟!
در رختخواب درس خواندن اصلا چیز لذتبخشی نیست؛ درس نخواندن، جزوه ننوشتن، کتاب باز امتحان دادن، هیچ چیز لذتبخشی نیست، اما ما با همه این سختیها امسال را هم گذراندیم و همه ما دلتنگ روزهای حضوری مدارسمان هستیم.
*خبرنگار دانشآموز پایه نهم
ارسال دیدگاه