محمد زینالی اُناری*
کرونا و دوگانگی ما
با گذشت بیش از 14 ماه از شیوع پاندمی کرونا، این دشمن ویروسی همچنان بیرحمانه میتازد و دوستان و خویشان ما را میکشد.
متأسفانه قادر نیستیم در برابر آن به صورتی که بتوان نزدیکان خود را از نهیب آن نگه داشت، بایستیم و مقابله کنیم. حتّی بخش چشمگیری از مردم قواعد و قوانین زمان حمله دشمن ویروسی را رعایت نمیکنند و در این جنگ مهیب با دشمنی که از راه ناپیدای هوا حمله میکند، رزمجامه را سست میکنند، با عدم رعایت اصول و برنامههای بهداشتی، رژه برعکس میروند و نظم جامعه را در زمان بحران میشکنند. در این وانفسا که رعایت حقوق شهروندی همچون حفظ حق حیات است، این گروه از جامعه با بهانههای واهی و اشارههای غیرمربوط در برابر الزام رعایت برنامههای بهداشتی قد علم میکنند، در نتیجه کرونای هزار چهره با همدستی اینان و از گوشه وکنار بر جان مردم تاخته و موجب ازدیاد تلفات انسانی میشود. تجربه نشان داده است که در هنگام هر جنگ یا بحرانی، نیازمند یک انسجام اجتماعی یا اشتراک فرهنگی در خصوص مقابله با مهاجم است اما اگر این قاعده رعایت نشود، دوگانگی یا چندگانگی فرهنگی شکل گرفته و موجب میشود که مبارزه متشتت شده و جامعه از هر سویی ضربه پذیر باشد. چیزی که ما در مبارزه با کرونا با جان و تن آن را تجربه کردیم و حملههای بیمحابا از جناح گروههای لاابالی به قواعد را به هزینه مرگ دوستان و خویشانمان چشیدیم.
اما چرا در شکل دادن به این اشتراک فرهنگی و اتحاد اجتماعی در برابر دشمن نادیدنی موفق نشدهایم؟
دستگاه تبلیغات هرجنگی نیازمند شعارها و نمادپردازیهای عظیمی است که یک ملت را در برابر دشمن بیرونی متحد کند. به گمان من، «نهاد بهداشت» در ایران و در مبارزه با ویروس کرونا، نه با شکل دادن به یک نظام ارزشی که جایش را به یک صندلی کوچک بهنام سخنگو تقلیل داده بود. حال با این یک نفر که سخنگویی را صرفاً به شمردن آمار ترسناک مرگ تقلیل داده برای ایجاد فکر مشترک در برابر دشمن چه کار میشود کرد؟با وجود دانشکدههای مختلف علوم انسانی و استادان ارتباطات، نظام بهداشت و درمان به جای بهرهگیری از مشارکت سخنرانان انگیزشی و اعتقادی، که در هر جنگی معمول است، در خصوص نوع رفتار جامعه در بحران و شکل دادن اتحاد انسانی برای مبارزه با ویروس موفق نبوده و جایگاه گفتوگویی را صرفاً به اخبار مرگ بسنده نمود، در نتیجه، حمله کرونا که از ابتدا هم اسرارآمیز و غیرقابل باور بود و ذات همه جنگها و پدیدههای شرارت همین است، به سبب عدم شکلگیری گفتوگو و جنبش معرفتی در برابر دشمن ناپیدا، هنوز هم بخش زیادی از مردم در برابر آن ابهام داشته و دشمنی یک دشمن را باور نمیکنند.
*جامعه شناس
منبع: ایران
ارسال دیدگاه